۱۴۰۱ مرداد ۱۹, چهارشنبه

-

بدرود رفیق ارغوان‌ها ، در سوگ سایه ...

 هوشنگ ابتهاج (سایه) درگذشت

خانواده هوشنگ ابتهاج، شاعر سرشناس ایران، بامداد چهارشنبه ۱۹ مرداد از درگذشت او در سن ۹۴ سالگی خبر دادند. یلدا ابتهاج، دختر آقای ابتهاج، با انتشار بیتی از این شاعر در شبکه اجتماعی اینستاگرام نوشت که «سایه ما با هفت‌هزار سالگان سربه‌سر شد.» «سایه» تخلص هوشنگ ابتهاج بود، شاعری که هم در قالب نیمایی و هم غزل و مثنوی شعر می‌سرود.

علت درگذشت آقای ابتهاج اعلام نشده، اما او تیر ماه امسال به دلیل نارسایی کلیه چند روزی در یکی از بیمارستان‌های شهر کلن آلمان بستری بود، شهری که در آن زندگی می‌کرد.

«دیرست گالیا...» از معروف‌ترین اشعار ابتهاج است که در کنار مضمون عاشقانه آن، دغدغه‌های سیاسی و اجتماعی او را نیز بازتاب می‌دهد. «ارغوان» نیز سروده پرطرفدار دیگر آقای ابتهاج است که خوانندگان متعددی آن را به آواز خوانده‌اند از جمله علیرضا قربانی. هوشنگ ابتهاج همچنین در سال‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ شمسی سرپرست برنامه گل‌ها در رادیوی ایران را بر عهده داشت و تصنیف‌های دلنشینی را از خود به یادگار گذاشت که یکی از شناخته‌شده‌ترین آنها تصنیف «تو ای پری کجایی» است و همچنین تصنیف «سپیده» (ای ایران ای سرای امید) که محمدرضا شجریان آن را خواند.

آقای ابتهاج که اوایل دهه ۱۳۶۰ به خاطر عقاید سیاسی خود و نزدیکی به اعضای حزب توده یک سال را در زندان به‌سربرده بود درباره تصنیف «سپیده» گفته است: در زندان بودم و با یک هم وطن هم بند، ترانۀ "ایران ای سرای امید" از بلندگوی زندان پخش شد، تا که شنیدم زدم زیر گریه! هم‌بندم گفت: چرا گریه می‌کنی؟ گفتم: شاعر این ترانه منم. گفت: پس تو که این ترانه را سرودی چرا در زندانی؟»

«چند برگ از یلدا»، «تا صبح شب یلدا»، «یادگار خون سرو»، «تاسیان» و «حافظ به سعی سایه» (دیوان حافظ با تصحیح ابتهاج) از جمله کتاب‌های هوشنگ ابتهاج است.

خبر از رادیو فردا

۱۴۰۱ مرداد ۱۸, سه‌شنبه

-

 خبرنگاران زیر تیغ سانسور، بازداشت، بازجویی...

۱۷ مرداد در ایران روز خبرنگار است؛ روزی که خبرنگاران خودشان سوژه خبری می‌شوند. پیام‌های تبریک مسئولان حکومت روی خروجی خبرگزاری‌ها قرار می‌گیرد. اما کسی از روزگار تلخ خبرنگاران مستقل حرفی نمی‌زند. از احکام زندان و بازداشت و از خبرنگارانی که در چهل و چند سال گذشته قربانی فاش کردن اسرار شدند، نمی‌گوید.  در این گزارش با چند خبرنگار که در ایران با رسانه‌های غیر حکومتی کار می‌کنند، درباره روزنامه‌نگاری و روز خبرنگار گفت‌وگو کرده‌ایم. گفت‌وگوهایی که هیچ شباهتی به تبریک‌های پر طمطراق روز خبرنگار ندارد. تلخ است با بغض‌هایی که گاهی صدای راویان را می‌لرزاند.

«صبح روز خبرنگار را با انبوهی از پیام‌های تبریک دولت و مجلس و شورای نگهبان شروع کردم. حتی بازجوی چند سال پیش هم به من پیام داد. حق دارم وقتی با این تبریک‌ها مواجه می‌شوم، بشمارم که چند خبرنگار زیر بازجویی و فشار هستند، چند نفر ایران را ترک کردند، حق دارم بشمارم چند مطلبم کار نشد، چند بار احضار شدم، چند بار تلفنی خفه‌‌ام کردند. چند بار ترسیدم. فقط نمی‌خواهم تبریک بشنوم.» حرف دیگری نمی‌زنیم، کمی سکوت و بعد خداحافظی. اما کافی‌ است که «روز خبرنگار» را در توییتر جست‌وجو کنید و با روایت‌های متفاوتی از روزنامه‌نگاران در داخل ایران مواجه شوید؛ چه آن‌ها که به سرکوب اطلاع‌رسانی معترض‌اند و چه آن‌هایی که نسبت به آن بی‌تفاوت هستند. 

شاید میان تبریک‌های روز خبرنگار، تلخ‌خنده‌دارترین آن‌ها پیام رئیس قوه قضاییه باشد. «غلامحسین محسنی‌اژه‌» در حالی‌که همین حالا ۱۹ خبرنگار در زندان‌های ایران در حبس به سر می‌برند، پیام تبریک فرستاده و از «قلم و بیان رسا و شیوا» سخن گفته است. البته این آمار تا پیش از کشته شدن «بکتاش آبتین» بر اثر عدم دسترسی به حق درمان و ابتلا به کرونا در زندان، ۲۰ نفر بود. محسنی اژه‌ای  در جریان اعتراضات به انتخابات سال ۱۳۸۸ به عنوان وزیر اطلاعات و دادستان، در بازداشت صدها روزنامه‌نگار و صدور احکام سنگین برای آن‌ها نقش مهمی ایفا کرده است.  او ‌بنا به اسناد سازمان گزارش‌گران در قتل دست‌کم یک روزنامه‌نگار هم نقش داشته است؛ یعنی «پیروز دوانی» سردبیر و صاحب‌ امتیاز نشریه «پیروز». 

«پیروز دوانی» روزنامه‌نگاری بود که برای نخستین بار وصیت‌نامه‌های کشته‌شده‌های سال ۶۷ را در یک جزوه منتشر کرد و بارها احضار و بازجویی شد. تا بالاخره در جریان قتل‌های دهه ۷۰، وقتی از خانه خارج شد،‌ دیگر بازنگشت. بعدتر روزنامه «کار و کارگر» روزنامه رسمی ایران، اعلام کرد که او کشته شده است اما هیچ‌گاه پیکری از او یافت نشد و به شکل حقوقی «ناپدید شده» به حساب می‌آید. طبق اسناد سازمان گزارش‌گران بدون مرز در جریان کشتار جمعی سال ۶۷ دست‌کم ۱۰۰ روزنامه‌نگار اعدام شده‌اند. کشتار روزنامه‌نگاران اما بعد از دهه شصت هم ادامه یافت. «زهرا کاظمی» عکاس ایرانی‌-کانادایی در سال ۱۳۸۲ بر اثر جراحات وارده پس از تجاوز و شکنجه توسط ماموران در زندان به قتل رسید. او را هنگام عکاسی از خانواده‌های زندانیان مقابل زندان اوین بازداشت کرده بودند.«امیدرضا میرصیافی» روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس بود. او را در بهمن ۱۳۸۷ دستگیر کردند و به اتهام «توهین به رهبران جمهوری اسلامی» به دو سال حبس محکوم کردند اما در ۳۰ سالگی در زندان کشته شد. او نخستین وبلاگ‌نویسی است که به خاطر انتشاراتش در زندان جان داد. 

«علیرضا افتخاری» همکار «ابرار اکونومی» در جریان کشتار معترضان در خرداد ۱۳۸۸ در ۲۹ سالگی کشته شد. «هدی صابر» روزنامه‌نگار و از گردانندگان مجله توقیف‌شده «ایران فردا» بود که در سال ۱۳۹۰ وقتی در زندان اعتصاب غذا بود، مورد ضرب و شتم ماموران امنیتی قرار گرفت و به قتل رسید. «روح‌الله زم» مدیر کانال تلگرامی «آمدنیوز» نیر یکی دیگر از قربانیان است. او را که در فرانسه پناهنده بود، ربودند و پس از حبس و شکنجه، در آذر ۱۳۹۹ به دار آویختند. تهدید، بازجوییِ، بازداشت، حبس و ممنوع‌ازکار بودن جزو لاینفک زندگی خبرنگاران مستقل داخل ایران است. «ایران وایر» در بخش «خبرنگاری جرم نیست» دیوار شرمی ایجاد کرده و از روزنامه‌نگارانی که زیر تهدید، بازجویی یا بازداشت بوده‌اند و هستند، نوشته است.

همین حالا می‌توان به عنوان نمونه از دو روزنامه‌نگار پیشکسوت نام برد که در زندان‌‌های جمهوری اسلامی به سر می‌برند؛ «عالیه مطلب‌زاده»، عکاس-خبرنگاری که به تازگی از زندان قرچک به اوین منتقل شده است و «کیوان صمیمی»، دیگر روزنامه‌نگار زندانی که با وجود شرایط عدم تحمل حبس، در زندان‌های مختلف جابه‌جایش کرده‌اند. 

حالا در چنین شرایطی، چگونه می‌توان روزنامه‌نگار ماند؟ 

خبر از ایران وایر

 

گزارشی از آخرین وضعیت سکینه پروانه، زندانی سیاسی محبوس در زندان وکیل آباد مشهد

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

سکینه پروانه

سکینه پروانه، زندانی سیاسی محبوس در زندان وکیل آباد مشهد در محرومیت از حقوق اولیه یک متهم دوران حبس خود را سپری می کند. او پیش تر توسط دادگاه انقلاب تهران به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق عضویت در گروههای معاند نظام به قصد برهم زدن امنیت کشور، به پنج سال حبس محکوم شده بود.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ روز دوشنبه ۱۷ مردادماه ۱۴۰۱، سکینه پروانه فرزند حسن اهل قوچان، زندانی سیاسی محبوس در زندان وکیل آباد مشهد واقع در استان خراسان رضوی در حالی دوران حبس خود را سپری می کند که با توجه توقیف کارت تلفن از تماس تلفنی و از سوی دیگر در پی دوری مسافت خانواده اش از حق ملاقات کابینی و یا حضوری محروم است.

یک منبع مطلع در این باره گفت:”سکینه پروانه از آذر ماه سال ۱۳۹۹ که به زندان وکیل آباد مشهد منتقل شد حدود ۸ ماه از تماس تلفنی با خانواده خود محروم بود. چندین مرحله توسط بازجویان اطلاعات سپاه به دفتر رئیس زندان احضار و بازجوئی شده است. در حالی که این روند ادامه پیدا کرده بود و در نهایت سکینه پروانه از حضور در دفتر رئیس زندان امتناع کرد به دستور اطلاعات سپاه از مرخصی و یا استفاده از آزادی مشروط محروم شد.”

لازم به ذکر است، سکینه پروانه در تاریخ ۶ آبان ماه ۱۳۹۹، از بند زنان زندان اوین به بند۲الف منتقل و چند ساعت بعد به زندان قوچان منتقل شد و پس از گذشت ۱ ماه تحمل حبس در زندان قوچان به بازداشتگاه اطلاعات سپاه مشهد منتقل شد و در تاریخ ۲۶ آذر ماه ۱۳۹۹ به زندان وکیل آباد مشهد منتقل شد. این انتقال در راستای اجرای بند ب از ماده ۷ آيين نامه اصل تفکیک جرائم و طبقه بندى زندانيان مصوب ۹ آذر ماه ۱۳۸۵، صورت گرفته است.

در تاریخ ۵ تیر ماه ۱۳۹۹، سکینه پروانه، در نامه ای سرگشاده به شرح مشکلات خود از زمان بازداشت و طی مراحل بازجویی و دادرسی بر پرونده قضایی خود پرداخته بود و به موارد گسترده نقض حقوق انسانی او از جمله تداوم محرومیت وی از حق تماس و ملاقات با خانواده خود نوشته بود.

سکینه پروانه، پس از قطع همکاری با یکی احزاب اپوزیسیون کردستان عراق پس از بازگشت به به ایران در مرز زمینی در شهرستان مریوان باز اشت و پس از انتقال به بازداشتگاه اطلاعات سپاه مریوان و سپس بازداشتگاه این ارگان‌امنیتی در سنندج مرکز استان کردستان به تهران منتقل شد و به مدت ۱۰ روز در سلول انفرادی در بندهای ۲۰۹ وزارت اطلاعات و بند۲الف سپاه واقع در زندان اوین تحت بازجوئی و تفهیم اتهام قرار گرفت و پس از آن با صدور قرار وثیقه ای به مبلغ ۵۰ میلیون تومان به بند زنان زندان اوین منتقل شد و در پی شعارنویسی در زندان اوین به بند ۳ زنان قرچک ورامین منتقل شد و به مدت ۴ روز در سلول انفرادی و پس از آن به مرکز روانپزشکی امین آباد اعزام شد و در تاریخ ۲ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹، به زندان قرچک ورامین بازگردانده شد و در تاریخ ۱۴ تیر ماه ۱۳۹۹، در حالی که آثار ضرب و جرح بر صورت خود داشت از بند ۳ زندان قرچک ورامین به بند زنان در زندان اوین منتقل شده بود.

این شهروند اهل قوچان، در تاریخ ۵ خردادماه ۱۳۹۹، توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست ایمان‌افشاری به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق عضویت در گروههای معاند نظام به قصد برهم زدن امنیت کشور، محاکمه و به تحمل ۵ سال حبس تعزیری و بعنوان مجازات تکمیلی هم‌به ۲ سال منع خروج از کشور و محرومیت از عضویت در احزاب، گروهها و دسته جات سیاسی و اجتماعی محکوم شد.

-

  افزایش شمار دانشجویان بهائی محروم از تحصیل درکنکور ۱۴۰۱ به ۳۱ تن

خبرگزاری هرانا – ۶ تن دیگر از شهروندان بهائی به نام های، هونام اسماعیلی، همایون اسماعیلی ساکن تهران و کوروش کریمی نژاد، ارشیا پروین، آریا مصلح و روژین عاطفی ساکن اصفهان نیز در نتایج کنکور سراسری امسال با ایراد “نقص پرونده” در سایت سازمان سنجش مواجه شدند. تاکنون شمار شهروندان بهائی شرکت کننده در کنکور سراسری ۱۴۰۱ که با عناوین مختلفی ازجمله “نقص پرونده” مواجه شده اند، به ۳۱ تن رسیده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ۶ تن دیگر از شهروندان بهائی به نام های، هونام اسماعیلی، همایون اسماعیلی ساکن تهران و کوروش کریمی نژاد، ارشیا پروین، آریا مصلح و روژین عاطفی ساکن اصفهان نیز در سایت سازمان سنجش با پیغام “نقص پرونده” روبه‌رو و به دلیل بهائی بودن از ادامه تحصیل محروم شدند.

با احتساب این شهروندان، شمار شهروندان بهائی شرکت کننده در کنکور سراسری ۱۴۰۱ که با عناوین مختلفی ازجمله “نقص پرونده” به دلیل بهائی بودن از ادامه تحصیل محروم شده‌اند تاکنون به ۳۱ تن رسید.

پیش از این هویت «عهدیه نامجویان، تارا روزبهان ساکن اصفهان که به ترتیب نسبت مادر و دختری با یکدیگر دارند و شیوا امین ساکن شاهین شهر، مهسا فروهری، هانا موفقی و هیوا بدیعی ساکن کرج، بهزاد براتی ساکن مشهد، فارس حمدی حصاری، ملیکا ملّاکی ساکن بیرجند، بابک یکانی، عطاییه همتی و ژینوس همتی ساکن کرمان، پارسا روحانی و ساغر شهیدی ساکن کاشان، شمیم ایدلخانی و نسیم ایدلخانی ساکن اردبیل، مستعان اقدسی، منا امینی ساکن تهران، ثمین شهریاری، شهروند بهائی ساکن کرج،  شیدا ایشانی و نورا میرزائی شهروندان بهائی ساکن فردیس کرج و کرمان و فروتن رحمانی، رها بارقی، بشیر نعیمی و رکسانا بابائیان ساکن شهرهای کرج، چابهار، کرمان و میاندوآب» توسط هرانا احراز شده بود.

امسال شهروندان بهائی پس از وارد کردن اطلاعات شخصی در سایت سازمان سنجش، به صفحه ای ارجاع داده میشوند که بدون ذکر نام و مشخصات، فقط از “نقص پرونده” آنان اطلاع میدهد. گزینه نقص در پرونده یک ترفند متداول است که عمدتا از سال ۱۳۸۵ در این موارد برای محروم کردن شهروندان بهائی از ادامه تحصیل به کار گرفته شده است. علیرغم نص صریح قانون، طبق مصوبه محرمانه شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران، بهائیان علاوه بر محرومیت از اشتغال در اماکن دولتی، از تحصیلات دانشگاهی نیز محروم هستند.


۱۴۰۱ مرداد ۱۷, دوشنبه

-

 ورود فوری و موثر گزارشگر ویژه آزادی ادیان و عقیده و کارگروه بازداشت‌های خودسرانه به مساله آزار و سرکوب گسترده بهائیان در ایران ضروری است...

هادی قائمی، مدیر کمپین حقوق بشر در ایران، با اشاره به موج گسترده برخورد با شهروندان بهایی در ایران گفت: «این رویکرد همیشگی حکومت جمهوری اسلامی ایران است که در دورانی که با بیشترین میزان نارضایتی عمومی در داخل و همچنین فشارهای بین‌المللی  روبروست، شدت سرکوب‌ها علیه اقلیت‌های دینی و قومی را افزایش می‌دهد». به گفته هادی قائمی «رفتارهای غیرانسانی و ضد حقوق بشر مقامات امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی ایران با شهروندان بهایی یادآور شدت برخوردهای حاکمیت با پیروان آئین بهائیت در اوایل دهه شصت خورشیدی‌ست و نمونه‌ واضحی است از رویکرد کلان حاکمیت جمهوری اسلامی ایران به مساله حقوق بشر». کمپین حقوق بشر در ایران، ضمن محکوم کردن رفتارهای غیرانسانی و غیرقانونی مقامات جمهوری اسلامی ایران در برخورد با شهروندان بهایی خواستار آزادی فوری و بی‌قید شرط همه شهروندان بهایی بازداشت شده است. کمپین حقوق بشر در ایران از نهادها و سازمان‌های بین‌المللی به ویژه گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور آزادی ادیان و عقیده و همچنین گروه کاری سازمان ملل در مورد بازداشت‌های خودسرانه می‌خواهد تا با استفاده از سازوکارهای بین‌المللی موجود، مقامات جمهوری اسلامی ایران را مجبور به پاسخگویی درباره نقض آشکار و سیستماتیک حقوق شهروندان بهایی در ایران و پایان دادن به تضییع حقوق آنان کند. روز یک‌شنبه ۹ مردادماه سال ۱۴۰۱، گزارش‌هایی مبنی بر هجوم  ماموران امنیتی به محل سکونت بیش از ۳۵ شهروند بهایی و تفتیش منازل آنها و همچنین بازداشت خودسرانه ۶ نفر از این شهروندان در شهرهای مختلف ایران منتشر شد. در میان بازداشت‌شدگان نام مهوش ثابت، فریبا کمال‌آبادی و عفیف نعیمی، از اعضای سابق مدیران جامعه بهائی ایران موسوم به «یاران ایران» نیز به چشم می‌خورد که پیشتر سابقه تحمل ۱۰ سال حبس را داشتند. در میان این گروه از شهروندان بهایی بازداشت‌شده، عفیف نعیمی که با بیماری قلبی دست و پنجه نرم می‌کند، تنها کسی است که بعد از گذشت ۴ روز از بازداشت وی در شهر کرج، هنوز اطلاعی از محل نگهداری او در دست نیست. سعید دهقان، وکیل حقوق بشر و عضو اتحادیه جهانی وکلا، که در پرونده قبلی آقای عفیف نعیمی وکالت این شهروند بهایی را به عهده داشت، روز پنج‌شنبه ۱۳ مردادماه در صفحه توئیت خود ضمن اعلام خبر بی‌اطلاعی از محل نگهداری عفیف نعیمی نوشت: «در میان بهائیان بازداشت‌شده، فقط محل نگهداری عفیف نعیمی معلوم نیست. در حالیکه او در دوران حبس قبلی‌اش بارها در بیمارستان قلب تهران بستری شده بود و درخواست ما برای عدم تحمل کیفر حبس هم بارها از سوی پزشکی قانونی تایید شده بود، اما مقامات امنیتی با تبدیل مجازاتش مخالفت می‌کردند.» این موضوع نگرانی‌ها درباره وضعیت عفیف نعیمی را بیشتر کرده است. همچنین گزارش‌هایی مبنی بر بازداشت سامان استوار در کرج، سهی ثابتی در ساری و بهنام ممتازی در قزوین  منتشر شده است. ماموران در شهرهای تهران، کرج، ساری، مشهد، شیراز و گرگان با هجوم به خانه‌‌های بیش از۳۰ شهروند بهایی، محل زندگی این شهروندان را تفتیش کردند. 

یک روز پس از بازداشت همزمان ده‌ها شهروند بهائی در شهرهای مختلف ایران، وزارت اطلاعات روز دوشنبه، دهم مرداد در بیانیه‌ای به این شهروندان اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» زد. در بیانیه وزارت اطلاعات ایران ادعا شده بود که افراد بازداشت شده ماموریت‌هایی برای «تبلیغ گسترده‌ آموزه‌های بهاییت» و «نفوذ در محیط‌های آموزشی در سطوح مختلف و به‌طور خاص مهدکودک‌های سراسر کشور» و همچنین «ترویج سازمان‌یافته‌ بی‌حجابی در ایران» داشتند. 

پس از انتشار این بیانیه، روز سه‌شنبه ۱۱ مرداد، ده‌ها مامور حکومتی به روستای روشنکوه در حوالی شهر ساری استان مازندران رفتند و اقدام به تخریب  منازل مسکونی ساکنان بهائی این روستای کوچک کردند. جامعه بهایی در ماه‌های اخیر در مورد افزایش مصادره اموال متعلق به جامعه بهائی ایران به شدت ابراز نگرانی کرده بود. نزدیک به دوسال پیش بود که ماموران حکومتی در اقدامی مشابه ۵۰ خانه در روستای ایول مازندران را تخریب کردند و اموال ۲۷ ساکن بهایی این روستا به نفع «ستاد اجرایی فرمان امام» مصادره شد...

گزارش کامل : کمپین حقوق بشر



-

 چهار هزار نفر از فرزندان مقامات جمهوری اسلامی در خارج از کشور اقامت دارند...


بنا بر گفته دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر سه تا چهار هزار نفر از فرزندان مقام‌های جمهوری اسلامی در خارج از کشور اقامت دارند.

به گزارش خبرگزاری ایلنا٬ «محمدصالح هاشمی گلپایگانی»، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر، روز شنبه ۱۵ مرداد اظهار داشت: «چه اصراری است فردی مسئول باشد، در حالی که فرزندش در خارج از کشور باشد یک رقابتی بین مسئولان نیز وجود دارد یعنی نمی‌شود افراد به دنبال تامین یورو و دلار برای فرزندانشان باشد، اما با صدای بلند استقلال کشور را اعلام کنند.» دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر خواستار دخالت مجلس در این زمینه شده است.او می گوید در این زمینه با مجلس نامه‌نگاری کرده و اقداماتی نیز در این زمینه در صحن مجلس انجام شده ٬ اما هنوز اقدام قاطعی صورت نگرفته است. پیشتر در خردادماه سال جاری نیز رئیس اداره عملیات زمینی سپاه پاسداران گفته بود که «چهار هزار» نفر از فرزندان مقام‌های جمهوری اسلامی در «آمریکا، اروپا و کانادا زندگی می‌کنند».

موضوع زندگی فرزندان مقام‌های بلندپایه جمهوری اسلامی در خارج از کشور و سبک زندگی‌شان با وجود شعارهای آن‌ها مبنی بر دشمنی با غرب و آمریکا، بارها در رسانه‌ها مطرح شده است.

این موضوع در سال ۹۸ به اندازه‌ای در فضای سیاسی ایران دامنه‌دار شد که نمایندگان مجلس از بررسی دو طرح خبر دادند که هدف آن در صورت تصویب، منع اعضای درجه یک خانواده مقامات و مسئولین از حضور در کشورهای به گفته آن‌ها «متخاصم» بود. بر اساس این طرح که سرنوشت آن هنوز مشخص نیست، قرار بود «هر کسی که مسئول است...در هر سطح مدیریتی از جمله اداره کل، معاونت، وزارت، نمایندگی، ریاست جمهوری و … نباید بستگان درجه یک آن‌ها از جمله برادر، خواهر، فرزند، همسر، پدر و مادر در کشورهای متخاصم با نظام جمهوری اسلامی ایران حضور یا اقامت داشته باشند».

گزارش از ایران وایر


۱۴۰۱ مرداد ۱۶, یکشنبه

زندان اوین؛ راحله احمدی، زندانی سیاسی به مرخصی کوتاه مدت اعزام شد

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

راحله احمدی

راحله احمدی، زندانی سیاسی به مرخصی اعزام شد. او در حال سپری نمودن محکومیت دو سال و هفت ماه حبس خود است. وی پیش تر به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور از طریق همکاری با رسانه های معاند نظام، محاکمه شده بود.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ روز پنج شنبه ۱۳ مردادماه ۱۴۰۱، راحله احمدی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین پس از تودیع وثیقه به مرخصی کوتاه مدت اعزام شد.

بر اساس این گزارش، راحله احمدی در حال سپری کردن دوران حبس تعزیری دو سال و هفت ماه خود از بابت اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور از طریق همکاری با رسانه های معاند نظام، است.

یک منبع مطلع در این باره گفت:”مدت مرخصی ابلاغ شده به راحله احمدی ۵ روز و برای انجام مراحل درمانی وی صورت گرفته است.”

این زندانی سیاسی، پیشتر هم در تاریخ ۲۷ بهمن ماه ۱۴۰۰، برای انجام مراحل درمانی به مرخصی استعلاجی اعزام و در تاریخ ۱۷ اسفند ماه ۱۴۰۰ پس از اتمام دوران مرخصی به زندان اوین بازگشته بود.

راحله احمدی، در تاریخ ۲۵ آذر ماه ۱۳۹۸، توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست ایمان افشاری، از بابت اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور از طریق همکاری با رسانه های معاند، به تحمل ۳ سال و ۶ ماه حبس تعزیری و به اتهام تبلیغ علیه نظام، هم به تحمل هشت ماه حبس تعزیری محکوم شد و از بابت اتهام تشویق به فساد از طریق کشف حجاب در اماکن عمومی و انتشار آن در فضای مجازی، تبرئه شد و پس از اعلام تسلیم به رای، راحله احمدی در مجموع تحمل چهار سال و دو ماه حبس تعزیزی محکوم شد.

با اعمال ماده ۱۳۴ از قانون مجازات اسلامی، تحمل دو سال و هفت ماه از مجموع حبس تعزیری به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور از طریق همکاری با رسانه های معاند نظام، برای وی لازم به اجرا شد.
راحله احمدی، در تاریخ ۲۶ بهمن ماه ۱۳۹۸، پس از احضار به شعبه سه اجرای احکام کیفری دادسرای امنیت تهران بازداشت و برای سپری کردن دوران محکومیت خود به زندان اوین منتقل شد.

راحله احمدی، در تاریخ ۱۹ تیرماه ۱۳۹۸، توسط ماموران اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت و به سلول انفرادی بند امنیتی۲ الف، منتقل شد و پس از طی مراحل بازجوئی و تفهیم اتهام ابتدا به بند زنان زندان اوین منتقل و سپس با صدور وثیقه ای به مبلغ ۷۰۰ میلیون تومان به زندان قرچک ورامین منتقل و در تاریخ ۲۳ تیر ماه ۱۳۹۸، با تودیع وثیقه آزاد شده بود.

گزارشی از آخرین وضعیت ناهید شیرپیشه، مادر پویا بختیاری، محبوس در قرنطینه زندان کچویی کرج

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

ناهید شیرپیشه

ناهید شیرپیشه، مادر پویا بختیاری، در بند قرنطینه زندان کچویی کرج بطور بلاتکلیف به سر می برد. هنوز از اتهام‌های این مادر دادخواه اطلاع دقیقی در دست نیست.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ روز پنجشنبه ۱۳ مردادماه ۱۴۰۱، ناهید شیربیشه، مادر پویا بختیاری ، در بند قرنطینه زندان کچویی کرج، بطور بلاتکلیف محبوس شده و از حقوق اولیه یک متهم محروم است.

یک‌ منبع مطلع در این باره گفت:”ناهید شیرپیشه در تاریخ شش مرداد ماه از بازداشتگاه اداره اطلاعات کرج به بند قرنطینه زندان کچویی منتقل شده و با توجه به اینکه در قرنطینه اصل تفکیک جرائم وجود ندارد چند روز قبل توسط یکی از زندانیان جرائم غیرسیاسی مورد آزار و اذیت و ضرب و شتم قرار گرفت و آن زندانی پس حمله ور شدن به وی اقدام به فشردن گلوی ناهید شیرپیشه کرد که با وساطت مسئولان و سایر زندانیان جدا شدند.”

لازم به ذکر است، ناهید شیرپیشه، در تاریخ ۲۰ تیر ماه ۱۴۰۱، در پی یورش خشونت آمیز نیروهای امنیتی به منزل شخصی او پس از شکستن درب ورودی و تفتیش و ضبط برخی وسائل شخصی بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات کرج منتقل شده بود.

تا لحظه تنظیم این گزارش، از مصادیق حقوقی اتهامات ناهید شیرپیشه اطلاعی در دسترس نیست اما مضمون این اتهامات در خصوص تداوم دادخواهی وی برای پیدا کردن محاکمه قاتل یا قاتلان فرزندش، پویا بختیاری است.

ناهید شیرپیشه پیش از این‌هم در تاریخ ۱۷ فروردین ۱۴۰۰، به همراه همسرش منوچهر بختیاری و تنی چند از خانواده های جان باختگان اعتراضات آبان ۱۳۹۸، در اصفهان پس از توقف اتوبوس حامل آنها توسط نیروهای امنیتی بازداشت و در تاریخ ۱۸ فروردین ماه ۱۴۰۰ آزاد شدند.‌

مادر و کودک بازداشت شده به تخت بهداری زندان بسته شدند

شبکه حقوق بشر کردستان

یک زن اهل تهران به نام سحر.ف به همراه دختر ۱۲ ساله‌اش تینا.غ به بهانه درگیری لفظی با ماموران زندان زنان مشهد با دستور مسئولین زندان به صورت تنبیهی به مدت ۲۴ ساعت به تخت بهداری زندان بسته شدند.

بنا به اطلاع شبکه حقوق بشر کردستان، یک شهروند اهل تهران به نام سحر.ف به همراه فرزندش ۱۲ ساله‌اش تینا.غ در تاریخ ۲۷ تیر سال‌جاری در پایانه مسافربری مشهد به دلیل درگیری لفظی با راننده اتوبوس و توهین به ماموران کلانتری بازداشت و به زندان زنان مشهد منتقل شدند.

این شهروند بازداشت شده روز چهارشنبه ۱۲ مرداد به دلیل درگیری لفظی با ماموران زندان به همراه فرزندش با دستور مسئولین زندان زنان مشهد به بهداری زندان منتقل و تا عصر روز گذشته به تخت بهداری دست‌بند و پابند شدند.

این مادر و کودک بازداشت شده عصر روز گذشته مجددا به داخل بند بازگردانده شدند.

اتهام این شهروند «درگیری با ماموران دولت» و «توهین به مقامات جمهوری اسلامی ایران» اعلام شده است.

خودکشی یک زن جوان در مهاباد

هەنگاو

خودکشی یک زن جوان در مهاباد

یک زن جوان اهل مهاباد با هویت شیدا نصیری ٢٣ ساله روز پنجشنبه ١٣ مرداد ۱۴۰۱ (٤ آگوست ۲۰۲۲) اقدام به خودکشی و به زندگی خود پایان داد.

بر اساس گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، شیدا نصیری به دلیل اختلاف و مشاجره با همسرش و از طریق خردن قرص برنج اقدام به خودکشی کرده است.

با استناد به آمار به ثبت رسیده در مرکز آمار و اسناد سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، طی چهار ماه گذشته دست‌کم ۳۳ زن در شهرهای مختلف کُردستان اقدام به خودکشی و به زندگی خود پایان داده‌اند.

چرا جمهوری اسلامی بیش از هر کشور دیگری زنان را اعدام می‌کند؟

BBC

این شش زن در میان بیش از۲۰۰ نفری هستند که از آغاز قرن گذشته اعدام شده‌اند

به گزارش عفو بین الملل، ایران به طور مرتب در بین پنج کشور اولی قرار دارد که بیشترین مجازات اعدام را اجرا می‌کنند، اما هیچ کشوری بیشتر از جمهوری اسلامی زنان را اعدام نمی‌کند. بی‌بی‌سی با فعالان حقوق بشر مقیم داخل و خارج از ایران درباره دلیل اعدام زنان در این کشور صحبت کرده است.

گروه‌های حقوق بشر می‌گویند ایران دست به اعدام افسارگسيخته می‌زند. تنها در هفته آخر ماه ژوئیه ۳۲ نفر اعدام شده‌اند، از جمله سه زن که به جرم قتل همسرانشان به دار آویخته شدند.

رویا برومند، مدیر اجرایی بنیاد عبدالرحمن برومند، سازمان ایرانی حقوق بشر مستقر در ایالات متحده، می‌گوید: «برای جرم قتل [در ایران] حکم زندان وجود ندارد. یا می‌بخشید یا اعدام می‌کنید.»

طبق آمار سالانه سازمان عفو بین‌الملل، کشورهای دیگر افراد بیشتری را به نسبت ایران اعدام می‌کنند، اما هیچ کشور دیگری به اندازه ایران زنان را اعدام نمی‌کند.

پس چرا ایران زنان را اعدام می‌کند؟

بر اساس گزارش بنیاد عبدالرحمن برومند، علاوه بر سه زن کشته شده هفته گذشته، شش زن دیگر نیز در شش ماهه اول سال اعدام شده‌اند.

درست است که اکثریت قریب به اتفاق اعدام‌ها در کشور اعدام مردان است، اما این ۹ زن به مجموع رو به افزایشی از اعدام‌ها اضافه می‌شوند.

برومند به بی‌بی‌سی گفت: «ما بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۲ اعدام حداقل ۲۳۳ زن را ثبت کرده‌ایم.»

او می‌افزاید: «۱۰۶ زن به جرم قتل و ۹۶ زن با جرایمی مربوط به مواد مخدر اعدام شده‌اند.»

باور بر این است که تعداد کمتری به دلیل داشتن رابطه جنسی خارج از ازدواج اعدام شده‌اند.

برومند می‌گوید تنها حدود ۱۵ درصد از این موارد به شکل رسمی اعلام شده‌اند – ما از طریق زندانیان سیاسی یا مسئولانی که این اطلاعات را بدون اجازه مقامات افشا می‌کنند، از بقیه موارد مطلع شده‌ایم.

برومند می‌گوید که تعداد بالای اعدام‌ها تا حدی به دلیل انعطاف‌نا‌پذیری است: طبق نظام حقوقی کشور، دولت نمی‌تواند حکم اعدام به جرم قتل را تخفیف دهد – تصمیم به عفو بر عهده خانواده مقتول است.

آتنا دائمی، فعال ایرانی، تلاش کرد تا اجرای حکم صنوبر جلالی، یک زن ۴۰ ساله افغان را که اخیرا به جرم قتل همسرش اعدام شد، در لحظه آخر به تأخیر بیندازد.

دائمی امیدوار بود با خانواده شوهر جلالی برای بخشش مذاکره کند.

آتنا دائمی به بی‌بی‌سی گفت: «ما سعی کردیم خانواده قربانی قتل را پیدا کنیم تا از آنها درخواست بخشش کنیم، اما مقامات زندان کمکی نکردند. آنها شماره تلفن وکیل تسخیری خانواده قربانی را دادند، اما او به درخواست‌های ما توجهی نکرد.»

«مسئولان زندان گاهی کمک می‌کنند تا خانواده مقتول دیه را بپذیرند و ببخشند، اما همیشه این‌طور نیست.»

اما برومند موارد موفق را هم برمی‌شمارد. او می‌گوید با همکاری فعالان دیگر، دو نفر را از اعدام و هشت نفر دیگر را از قطع عضو بدن نجات داده است.

از دو زن دیگر که در همان روز با جلالی به دار آویخته شدند، یکی کودک همسری بود که در سن ۱۵ سالگی ازدواج کرده بود. و زن سوم برای اولین بار بیش از پنج سال پیش به جرم قتل شوهرش دستگیر شده بود.

آتنا دائمی به دلیل فعالیت‌های خود هفت سال را در زندان سپری کرده است. او می‌گوید که زندان‌های زنان فاقد امکانات اولیه هستند و گاهی زندانیان مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرند.

او می‌گوید رسیدگی‌های دادگاه نیز اغلب علیه زنان است، زیرا فقط مردان می‌توانند قاضی باشند و بیشتر وکلا نیز مرد هستند.

دادگاه‌های ایران باید برای متهم یک وکیل مدافع تعیین کنند، اما دائمی می‌گوید که این وکلا حمایت حقوقی چندانی ارائه نمی‌کنند زیرا «بسیاری از این وکلای منصوب‌شده، قضات یا دادستان‌های سابق هستند».

دائمی می‌گوید: «اثبات بی‌گناهی خود در پرونده‌های قتل آسان نیست. در چنین پرونده‌هایی حرف‌های اعضای خانواده مقتول نسبت به متهم تأثیر بیشتری دارد».

آسیه امینی، روزنامه‌نگار ایرانی، که اکنون در نروژ زندگی می‌کند، پرونده‌هایی را که زنان در آن به اعدام محکوم می‌شوند، از نزدیک دنبال کرده است. او می‌گوید علت اصلی این مشکل خود نظام حقوقی است.

امینی به بی‌بی‌سی گفت: «طبق قانون، پدر و جد پدری سرپرست خانواده هستند و می‌توانند در مورد سرنوشت دختران، از جمله ازدواج، تصمیم بگیرند.»

او می‌افزاید، این بدان معناست که دخترانی که مجبور به ازدواج می‌شوند ممکن است با مشکلات جدی از جمله خشونت خانگی مواجه شوند و برایشان طلاق گرفتن در دادگاه‌های ایران تقریبا محال باشد.

زنانی که به اعدام محکوم می‌شوند، اغلب حتی حمایت والدین خود را از دست می‌دهند، چون می‌خواهند «آبروی خانواده» حفظ شود.

امینی می‌گوید: «در این شرایط برخی از زنان همیشه قربانی خشونت باقی می‌مانند.»

برخی دیگر به فکر کشتن شوهران خود می‌افتند.

او می‌گوید: «برخی از این زنان اعتراف کردند که خودشان مرتکب قتل شده‌اند یا شخصی به آنها کمک کرده است. اما تقریباً همه آنها تأکید می‌کردند که اگر راهی برای حمایت از آنها در برابر خشونتی که متحمل می‌شدند وجود داشت، مرتکب قتل نمی‌شدند.»

امینی به عنوان نمونه‌ای از نحوه برخورد دادگاه با برخی زنان، به پرونده دختر ۱۶ ساله‌ای به نام عاطفه سهاله که عده‌ای مرد به او تجاوز کرده بودند، استناد می‌کند.

به جای عدالتخواهی برای این دختر نوجوان، قضات در سال ۲۰۰۴ حکم دادند که او رابطه جنسی خارج از ازدواج داشته است.

امینی می‌گوید: «او به دلیل اعتراف به رابطه جنسی با چند مرد، در حالی که واقعا مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بود، به اعدام محکوم شد.»

امینی توضیح می‌دهد که بر اساس قانون مجازات اسلامی در ایران، اگر فرد مجردی به داشتن رابطه جنسی خارج از ازدواج اعتراف کند، به ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم می‌شود. و اگر این عمل سه بار تکرار شود، برای بار چهارم ممکن است به اعدام محکوم ‌شود.»

امینی می‌گوید: «اما در مورد عاطفه، حتی این قانون غیرانسانی اجرا نشد، زیرا متوجه شدم تنها دو بار قبل از اینکه قاضی حکم اعدام او را صادر کند، حکم ۱۰۰ ضربه شلاق برای او به اجرا در آمد.»

«خود این قاضی که حاجی رضایی نام داشت برای بار چهارم، طناب را به گردن عاطفه انداخت.»

اشتیاق برای مجازات به همین جا ختم نمی‌شود. نرگس محمدی، فعال مخالف مجازات اعدام، ویدئویی را منتشر کرد که وصف حال پسر زنی محکوم به قتل شوهرش در آن ويدیو آمده است که به چارپایه زیر پای مادرش در زیر چوبه‌دار لگد می‌زند.

محمدی معتقد است که خانواده شوهر مقتول برای اعاده «آبروی خانواده» به پسر و نزدیکانش فشار زیادی وارد کردند.

امینی اظهار تاسف می‌کند که تبعیض در قانون، دادگاه‌ها و در سنت‌ها «در به بن‌بست کشاندن این زنان نقش دارد و آنها را یا جنایتکار یا قربانی می‌کند»، اما او نمی‌داند از این سیل اعدام‌ها چه برداشتی داشته باشد.

او می‌گوید: «واقعاً در طول سال‌هایی که این پرونده‌ها را زندان به زندان دنبال می‌کردم، هرگز نفهمیدم که دولت ایران از چنین مجازات وحشیانه‌ای چه سودی می‌برد.»

زندان‌های ایران اکنون مملو از زندانیان سیاسی و معتادان مواد مخدر است و او فکر می‌کند که برای کاهش فشار بر زندان‌ها، مقامات بر بستگان افراد مقتول فشار می‌آورند تا در تصمیم خود عجله کنند – عفو یا مرگ.

برومند نگران است که این موضوع منجر به فرستادن تعداد بیشتری به بالای چوبه‌دار شود.

او همچنین گمان می‌کند که مسئولان انگیزه پنهانی برای مجازات شدید دارند.

برومند می‌گوید: «اخیراً دست یک مرد را در تهران قطع کردند. زندانیان را از شهرهای دیگر می‌آورند تا دست‌هایشان را قطع کنند.»

«اینها را اعلام نمی‌کنند، بلکه به گونه‌ای انجامش می‌دهند که اخبار مربوط به مجازات در جامعه خیلی گسترده پخش شود و باعث ایجاد ترس در میان فعالان شود.»

دولت ایران به درخواست‌های بی‌بی‌سی برای اظهار نظر پاسخ نمی‌دهد، اما قوه قضاییه ایران قبلاً گفته بود که اعدام‌ها قانونی است و تعهدات بین‌المللی ایران (معاهدات امضا شده) را نقض نمی‌کند. دولت ایران بارها گزارش‌های مربوط به شکنجه و اعترافات اجباری را انکار کرده است.

سپیده رشنو پیش از پخش اعترافات اجباری در «خطر خونریزی داخلی ناشی از ضربه» قرار گرفته بود

رادیو فردا

سپیده رشنو، شهروند معترض به حجاب اجباری، در فیلمی از «اعترافات اجباری» او

بنابر گزارش‌ها، سپیده رشنو، شهروند معترض به حجاب اجباری که اعترافات اجباری او با چهره‌ای تکیده از تلویزیون حکومتی جمهوری اسلامی پخش شده، پیش از پخش تلویزیونی این «اعترافات» ضرب‌وشتم شده بود.

هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز پنج‌شنبه ۱۳ مرداد از قول «یک منبع مطلع» نوشت که یک ماه پیش از این، یعنی روز ۳۰ تیرماه، «سپیده رشنو همراه با تعداد زیادی مأمور، شبانه به بیمارستان طالقانی تهران منتقل شد تا به‌دلیل خطر خونریزی داخلی ناشی از ضربه در ناحیه شکمی از او عکسبرداری شود».

بر اساس اظهارات شاهدان عینی، خانم رشنو در زمان انتقال به بیمارستان، کاهش فشار خون داشته، بی‌رمق بوده و به دشواری حرکت می‌کرده است.

هرانا می‌نویسد که مأموران امنیتی حاضر اجازه صحبت با خانم رشنو را به دیگران نداده و حتی در زمان معاینه پزشک که جزو حریم خصوصی بیمار و پزشک است او را تنها نگذاشتند.

به گفته شاهدان، خانم رشنو همان شب مجدداً به بازداشتگاه بازگردانده شد.

سپیده رشنو، ۲۸ ساله، هنرمند، داستان‌نویس و ویراستار است که پس از اعتراض به رایحه ربیعی، زن محجبه‌ای که در اتوبوس درباره حجاب اجباری به او تذکر داد و او را تهدید کرده بود که ویدئوی او را به «سپاه» می‌دهد، روز ۲۵ خرداد بازداشت شد.

خانم رشنو که همچنان در بازداشت به سر می‌برد، تاکنون از حق دسترسی به وکیل محروم بوده و از روند دادرسی برای او نیز خبری در دست نیست.

چند هفته پس از ابراز نگرانی‌های گسترده از وضعیت نامعلوم خانم رشنو و چند روز پس از به راه‌ افتادن توفان توئیتری با هشتگ «سپیده کجاست؟»، تلویزیون حکومتی ایران شامگاه هفتم مرداد او را در یک گزارش تصویری نشان داد و اعترافات اجباری او را پخش کرد.

پخش ویدئو «اعترافات اجباری» سپیده رشنو از تلویزیون جمهوری اسلامی، واکنش‌های گسترده کنشگران و کاربران شبکه‌های اجتماعی را در پی داشت و از سوی بسیاری محکوم شد.

۱۴۰۱ مرداد ۱۴, جمعه

کرونا در بند زنان زندان اوین و شرایط نامساعد زنان زندانی سیاسی

کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام

کرونا در بند زنان زندان اوین و شرایط نامساعد زنان زندانی سیاسی

بدنبال شیوع کرونا در بند زنان زندان اوین؛ فروغ تقی پور به کرونا مبتلا شد. همچنین وضعیت جسمی فرنگیس مظلوم وخیم است
کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام، ۱۲ مرداد ۱۴۰۱، کرونا در بند زنان زندان اوین شیوع پیدا کرده و بدلیل تراکم جمعیت، رو به گسترش است. زندانی سیاسی فروغ تقی پور نیز به کرونا مبتلا شده است. از سوی دیگر وضعیت جسمی فرنگیس مظلوم که اخیرا به این زندان منتقل شده نامساعد است.

پیشتر زندانیان سیاسی فاطمه مثنی و پرستو معینی به کرونا مبتلا شده بودند و برخی دیگر از زنان زندانی با علائمی مانند کرونا مواجه هستند.

یک منبع مطلع به کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام گفت:‌ «شمار زندانیانی که از قرچک به زندان اوین منتقل شدند از ۱۴ نفر به ۱۸ نفر رسیده است. کل جمعیت بند زنان زندان اوین ۶۰ نفر می باشد. (با اینکه تعدادی در مرخصی هستند). بدلیل تراکم جمعیت موج جدید کرونا در بند زنان زندان اوین شیوع پیدا کرده است.»

این منبع افزود: «بند زنان اوین با افزایش جمعیت در روزهای اخیر مواجه شده و افراد جدیدی را از ۲۰۹ و یک الف و از بیرون (برای اجرای حکم) آورده‌اند. در این میان وضع فرنگیس مظلوم (مادر سهیل عربی) خیلی نامساعد است .»

این منبع همچنین گفت: «پیشتر پرستو معینی و فاطمه مثنی به کرونا مبتلا شده بودند و اکنون فروغ تقی پور نیز به آنها اضافه شده است. برخی دیگر از زندانیان نیز علائمی مانند کرونا دارند.»

شایان ذکر است عوامل زندان از رسیدگی فوری به بیماران ممانعت میکنند، از جمله داروهای مورد نیاز را به زندانیان مبتلا به کرونا نمی دهند و یا با تاخیر به آنها می دهند.

کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام نسبت به وضعیت زنان زندانی سیاسی بیمار بخصوص وضعیت فرنگیس مظلوم هشدار داده و خواهان آزادی فوری وی می باشد. فرنگیس مظلوم بیمار است، اخیرا سکته مغزی کرده و از مشکلات قلب، چشم و درد شدید پا رنج می برد. پزشکی قانونی درحالیکه وی توان تحمل حبس ندارد گفته است عدالت باید اجرا شود!

به خشونت کشیده شدن تنش مذهبی میان زندانیان بند زنان زندان ارومیه و زخمی شدن چندین نفر

هه‌نگاو

به خشونت کشیده شدن تنش مذهبی میان زندانیان بند زنان زندان ارومیه و زخمی شدن چندین نفر

تنش مذهبی میان زندانیان زن زندان ارومیه منجر به بروز خشونت شدید شده که در نتیجه چندین زن زندانی مجروح و تلفن‌های بند زنان و هرگونه ارتباط با این زندانیان کاملاً قطع شده است.

بر اساس گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، ساعت ۱۰ صبح روز چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ (۳ آگوست ۲۰۲۲) و در آستانه محرم، پس از اهانت شماری از زنان اهل تشیع به زندانیان اهل تسنن درگیری شدید فیزیکی میان زنان کُرد و تُرک در این بند به وجود آمده و این درگیری تا امروز استمرار داشته به نحوی که شماری از طرفین زخمی شده‌اند.

هه‌نگاو مطلع شده که در نتیجه درگیری تمامی تلفن‌های بند زنان زندان مرکزی ارومیه قطع شده و از روز گذشته تاکنون خانواده هیچ یک از زندانیان نتوانسته‌اند که با فرزندان خود تماس بگیرند و همین منجر به نگرانی آنها شده است.

شایان ذکر است سعدا خدیرزاده زندانی سیاسی کُرد و نوزاد یک ماهه‌اش در میان این خشونت‌ها بسر می‌برند.

هه‌نگاو ضمن ابراز نگرانی نسبت به احتمال بروز تنش هر چه بیشتر در ایام محرم، مسئولین زندان و مقامات امنیتی مقیم در این زندان را مسئول اصلی این درگیرها میداند و خواستار پاسخگویی آنان در قبال سلامت و جان زندانیان است.

نیازمند تصریح است زندان ارومیه به علت تنش‌های اتنیکی و مذهبی همواره مرکز بحران بوده لیکن مسئولین این زندان چنین تنش‌ها و درگیریهایی را مطلوب در اداره و تحت فشار قرار دادن زندانیان سیاسی میدانند.

ارسال پرونده حکم کور کردن چشم یک زن و دو مرد به تهران برای اجرای حکم

کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام

ارسال پرونده حکم کور کردن چشم یک زن و دو مرد به تهران برای اجرای حکم

پس از اجرای حکم قطع انگشتان دو زندانی، اکنون یک زن و دو مرد در انتظار اجرای حکم کور کردن چشم بسر می برند.
دیوانعالی کشور حکم کور کردن چشم یک زن و دو مرد را تایید کرده و هر سه پرونده جهت تعیین تکلیف در نحوه اجرا به تهران ارسال شده است.

کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام، ۱۱ مرداد ۱۴۰۱؛ خبرگزاریهای حکومتی اعلام کردند پرونده دو مرد و یک زن که در دادگاههای کیفری کرمانشاه، قم و فارس به کورکردن چشم محکوم شده اند برای تعیین تکلیف در نحوه اجرای حکم به تهران ارسال شد.

بر اساس گزارش رسانه های حکومتی، هر سه پرونده در مرحله اجرای حکم قرار گرفته بود اما امکانات و شرایط لازم برای اجرای حکم در این سه استان وجود نداشت، بنابراین هر سه پرونده برای تعیین تکلیف در نحوه اجرای حکم به استان تهران فرستاده شد تا در این باره تصمیم گیری شود.

این سه پرونده عبارتند از:
پرونده یک زن در نتیجه درگیری دو زن جوان در یکی از شهرهای استان کرمانشاه که در سال ۹۰ رخ داده و یکی از زنان به روی دیگری اسید پاشیده است. بنابراین قضات حکم قصاص به کور کردن چشم متهم دادند و این حکم در دیوانعالی تایید شد.

دومین محکوم مرد جوانی است که سال ۹۶ در جریان درگیری باعث کورشدن چشم راست مرد دیگری شده و قضات دادگاه استان فارس در این مورد نیز حکم قصاص به کور کردن چشم وی داده اند و این حکم در دیوانعالی تایید شده است.

سومین محکوم مرد جوانی است که در سال ۹۷ با اسلحه شکاری در قم با شلیک به یک شهروند دیگر باعث کور شدن چشم چپ او شد. دادگاه در این پرونده نیز حکم قصاص به کور کردن چشم متهم را صادر کرده است.

شایان ذکر است سازمان عفو بین الملل روز دوشنبه ۱۰ مرداد ۴۰۱، در بیانیه ای در خصوص احکام قطع عضو اعلام کرد:
«این قطع عضوها به ویژه نمایش وحشت‌انگیزی از هجمه‌ی مقامات ایرانی نسبت به حقوق بشر و کرامت انسانی است. مجازات قطع عضو شکنجه‌ با مهر قضایی و بنابراین یک جرم بین‌المللی است و همه کسانی که در دستور یا اجرای این نوع مجازات‌های بدنی نقش داشته‌اند باید به صورت منصفانه محاکمه شوند.»

این سازمان گفت: «عفو بین الملل از همه کشورهای عضو سازمان ملل خواست که به شدت این مجازات را محکوم کنند و هر کاری که در توان دارند برای تحت فشار قرار دادن مقامات ایرانی برای لغو فوری مجازات های بدنی انجام دهند.

عفو بین الملل همچنین از همه کشورها خواست که با اعمال اصل صلاحیت قضایی جهانی، مقامات ایرانی را که بر اساس قوانین بین المللی مسئول چنین جنایاتی هستند، مورد تحقیقات کیفری و پیگیر قضایی قرار دهند.
عفو بین الملل همچنن از مقامات ایرانی خواست فورا تمام انواع مجازات بدنی را در عمل متوقف و قانونا لغو کنند. آنها باید همه برنامه ریزی های صورت گرفته برای اجرای احکام قطع عضو را متوقف کنند.

هشدار یک موسسه حقوق‌بشری نسبت به وضعیت زنان باردار و کودکان در زندان‌های ایران

VOAPNN

کودکان در زندان‌های ایران (آرشیو)

با گذشت ۴۰ روز از زایمان سعدا خدیرزاده در بیمارستان و انتقالش به زندان ارومیه، موسسه کودکان زندانیان با اشاره به وضعیت او، با هشدار نسبت به این که سلامت زنان حامله، مادران شیرده، و کودکانشان در زندان‌های ایران در معرض «خطر جدی» قرار دارد، خواستار «اقدام فوری» در این زمینه شد.

موسسه بین‌المللی کودکان زندانیان (کویپی) روز سه‌شنبه ۱۱ مرداد با انتشار بیانیه‌ای ضمن تأکید بر «غیربهداشتی و ناامن» بودن بند زنان زندان ارومیه برای تمام زندانیان، به خصوص برای افراد آسیب‌پذیر، شامل زنان حامله و کودکان، تأکید کرد: «در این زندان حداقل ۱۰ زن حامله و ۶ کودک بین ۱ تا ۲ سال نگهداری می‌شوند.»

حامد فرمند در گفت‌وگو با بخش فارسی صدای آمریکا ابراز امیدواری کرد که حساسیت عمومی نسبت به اخبار این گروه آسیب‌پذیر به‌ویژه در میان فعالان مدنی و رسانه‌ها افزایش یابد.

او با استناد به تحقیقات موسسه کودکان زندانیان، تأکید کرد که در زندان‌های سراسر ایران سلامت و جان کودکان و مادرانشان به خطر می‌افتد و از مجموعه‌ای از حقوقشان از جمله غذای مناسب محروم می‌مانند و فضای غیربهداشتی زندان برای آنها نامناسب است و آموزش‌های لازم را در اختیار ندارند.

سعدا خدیرزاده، ۳۲ ساله و اهل پیرانشهر، ۲۲ مهر ۱۴۰۰ بازداشت شد. او روز ۱۷ آبان، پس از ۲۵ روز بازجویی در بازداشتگاه وزارت اطلاعات، به بند زنان زندان ارومیه منتشل شد.

او که تقریبا تمام دوران بارداری‌اش را در زندان به سر برده بود، دو هفته پس از زمان تعیین‌شده برای زایمان به بیمارستان برده شد. سعدا خدیرزاده پس از به دنیا آوردن فرزندش در ۳۰ خرداد ۱۴۰۱، همان روز به همراه نوزادش به زندان بازگردانده شد.

به گزارش وب‌سایت هنگاو، خانم خدیرزاده تا یک ماه پس از عمل سزارین همچنان «خونریزی» داشت و دخترش در ۴۰ روزگی به «حساسیت ناشناخته و اسهال» مبتلا شده است.

موسسه بین‌المللی کودکان زندانیان، «جلوگیری از دسترسی به بیمارستان برای وضع حمل» را یک «رفتار تکرارشونده» در بند زنان زندان ارومیه توصیف کرده و با استناد به اظهارات یک زندانی پیشین افزوده است: «در زمستان ۱۳۹۸ یک زن حامله برای مراجعه به پزشک به زندانبانان التماس می‌کرده است. درخواست او از طرف مقامات زندان نادیده گرفته شد و در نهایت در حالی که او با درد شدید همراه با همبندی‌هایش در حال رفتن به بهداری زندان بود، تا پزشکی که تخصصی در زمینه پزشکی زنان و وضع حمل نداشت، به وضع او رسیدگی کند، در راهروی بند زندان و با کمک یکی از زندانیان وضع حمل کرد.»

این موسسه بر اساس تحقیقاتش «شرایط تمام زندان‌ها» را به‌ویژه «برای زنان حامله و کودکان خردسال، غیربهداشتی و نامناسب» دانسته است.

آمار دقیقی از زنان باردار و مادرانی که به همراه کودکانشان در زندان های ایران به سر می‌برند موجود نیست، اما بنا بر تحقیقات این موسسه، «بیشتر از ۳۰ زن حامله و مادر همراه با کودکان نوزاد و خردسال» در زندان قرچک ورامین، دست‌کم «۱۰ کودک در بند زنان زندان وکیل‌آباد مشهد»، «دو کودک و سه زن حامله که یکی از آنان نوجوان است» در زندان عادل‌آباد شیراز، و «سه زن حامله و یک مادر و کودک» در زندان آمل نگهداری می‌شوند.

بر اساس آیین‌نامه سازمان زندان‌ها در ایران کودکان می‌توانند تا سن دو سالگی با مادران خود در زندان بمانند، اما بر اساس گزارش انجمن دفاع از حقوق زندانیان، گاهی کودکان تا شش سالگی هم در زندان زندگی می‌کنند.

غیبت فوتسال قهرمانی زنان آسیا در تقویم AFC/ بلاتکلیفی ادامه دارد

مهر

غیبت فوتسال قهرمانی زنان آسیا در تقویم AFC/ بلاتکلیفی ادامه دارد

کنفدراسیون فوتبال آسیا در حالی تقویم رقابت‌های مختلف خود را تا سال ۲۰۲۶ اعلام کرد که برنامه مسابقات فوتسال زنان و همچنین رقابت‌های فوتسال جوانان آسیا در این تقویم دیده نمی‌شود.

به گزارش خبرنگار مهر، کنفدراسیون فوتبال آسیا روز گذشته تقویم رقابت های مختلف این قاره را تا سال ۲۰۲۶ اعلام کرد. در این تقویم برنامه مسابقات فوتبال ساحلی، جام ملت های فوتسال آسیا در سال های ۲۰۲۴ و ۲۰۲۶ و همچنین جام باشگاه های فوتسال آسیا از سال ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۶ پیش بینی شده است.

نکته سئوال برانگیز، نامشخص بودن برنامه مسابقات فوتسال زنان قهرمانی آسیا و همچنین رقابت های فوتسال زیر ۲۰ سال این قاره است.

جام ملت های فوتسال زنان آسیا آخرین بار در سال ۲۰۱۸ برگزار شد و بعد از آن به دلیل شیوع ویروس کرونا، AFC از برگزاری آن خودداری کرد.

آخرین دوره فوتسال زیر ۲۰ سال قهرمانی آسیا هم در سال ۲۰۱۹ برگزار شد که این رقابت ها هم به دلیل مشابه، دیگر تکرار نشد.

غیبت این دو رویداد مهم در تقویم کنفدراسیون فوتبال آسیا کمی سئوال برانگیز است. اگر AFC این رقابت ها را به صورت کامل نادیده نگرفته باشد، می توان احتمال داد فوتسال زنان قهرمانی آسیا و رقابت های زیر ۲۰ سال در یک تقویم جداگانه پیش بینی و اعلام بشود.

کنفدراسیون آسیا تاکنون هیچ خبر رسمی در این خصوص منتشر نکرده است و مشخص نیست بلاتکلیفی تیم های ملی بانوان و جوانان تا چه زمانی ادامه خواهد داشت.

عروس خودمان بود، خواستیم بکشیم‌اش؛ جزییات تازه از قتل مبینا سوری

IRANWIRE

همسر مبینا که او را به قتل رسانده از زندان آزاد شده اما خبرنگاری که قتل او را رسانه‌ای کرده به ۲۷ ماه زندان محکوم شده است

یک‌سال قبل خبر قتل دختر نوجوان ۱۴ ساله‌ای به نام مبینا سوری از اهالی روستای رومشکان از بخش سوری استان لرستان در رسانه‌ها منتشر شد. رسانه‌های ایران نوشته بودند که او به دلیل رابطه خارج از ازدواج به دست همسر روحانی خود کشته شده است.

با این همه «امین قاسمی»، همسر مبینا که عضو خانواده‌ای بانفوذ در این منطقه است، پس از آزادی از زندان با رضایت خانواده مقتول در اولین اقدام از «سینا قلندری» خبرنگاری که این قتل را رسانه‌ای کرده بود، شکایت کرده و او را مورد پیگرد و تعقیب قضایی قرار داد.

سینا قلندری روز یکشنبه ۸ مردادماه ۱۴۰۱ در یک اتاق خبرپارتی در کلاب‌هاوس با تایید این محکومیت گفت که با شکایت این روحانی که به قتل همسرش اقرار کرده است، مورد تعقیب قضایی قرار گرفته و به ۲۷ ماه حبس تعزیری و دو سال ممنوعیت از کار رسانه‌ای محکوم شده است. او روز گذشته تصویر دادنامه را در حساب کاربری خود در توییتر منتشر کرد.

روزنامه شرق نیز به نقل از «علی مجتهدزاده»، وکیل پایه یک دادگستری که وکالت سینا قلندری، خبرنگار محکوم شده را برعهده دارد، نوشت دستگاه قضایی ایران سینا قلندری را با توجه به تناقض در اعتراف قاتل و روایت شاهدان، به «نشر اکاذیب» و به خاطر ارائه مدرک برای گزارش خود به «انتشار تصاویر خصوصی» متهم کرده است.

ماجرای قتل مبینا سوری، کودک‌همسر خرم‌آبادی چه بود؟
هشتم شهریور ۱۴۰۰ خبر کشف پیکر مبینا سوری، نوجوان ۱۴ ساله‌ای که به همسری پسرعمه‌اش درآمده بود، به رسانه‌ها رسید. ابتدا پدر مبینا قتل را به عهده گرفت؛ اما کمتر از ده روز بعد، سینا قلندری خبرنگار محلی از ارتکاب قتل توسط همسر روحانی این زن خبر داد و پلیس نیز اعلام کرد که فرد معمم را دستگیر کرده است.

این روحانی در همان ساعات اولیه به قتل مبینا سوری از طریق خفه کردن او با روسری اعتراف کرد.

پیش‌تر علت اقدام به قتل مبینا به‌دست همسرش «رابطه خارج از ازدواج او با خواستگار قبلی و پیدا شدن تصاویری در تایید این ادعا در تلفن همراه مبینا» عنوان شد و رسانه‌های محلی به نقل از منابع آگاه نوشته بودند که همسر مبینا با «همدستی تعدادی از مردان خانواده» او را به کوه‌های اطراف روستای رومشکان برده و به قتل رسانده‌اند.

حالا یک سال پس از این جنایت، ایران‌وایر در گفت‌وگو با چند منبع آگاه و مرتبط با نزدیکان مبینا سوری به حقایق بیشتری درباره این قتل دست یافته است.

یکی از نزدیکان مبینا سوری به ایران‌وایر می‌گوید: «قبل از اینکه مبینا با امین قاسمی پسرعمه‌اش ازدواج کند، پسر یکی از همسایه‌ها که دو سه سالی از او بزرگتر بود، به خواستگاری او آمد. مادر مبینا به دلیل اینکه او کار و سرمایه‌ای نداشت و پدرش هم موادفروش بود و هم‌چنین کم سن و سال بودن مبینا با ازدواج این دو مخالفت کرد. مدتی بعد پسرعمه مبینا که اختلاف سنی فاحشی با او داشت، به خواستگاری آمد. نه مبینا به او علاقه داشت، نه مادرش موافق بود. اتفاقا سرسختانه مخالفت کرد؛ اما پدربزرگ پدری مبینا او را مجبور به ازدواج کرد. بعد هم مبینا همراه امین برای زندگی مشترک به طبقه بالای خانه پدری همسرش نقل مکان کردند.»

به گفته این فرد آگاه، همه چیز از روزی آغاز شد که پدرشوهر مبینا برای انجام کاری به طبقه بالا رفت و متوجه شد، مبینا با تلفن مشغول صحبت با کسی است: «تلفن را از مبینا گرفت و عکس‌هایی از مبینا توی آن دید که به نظرش مناسب نبودند. بعد گفتند، مبینا آن‌ها را برای خواستگار قبلی یعنی کسی که دوستش داشت، فرستاده است. قیامت شد. جر و بحث بالا گرفت و مبینا به خانه پدری‌اش بازگشت.»

«پردیس ربیعی» از فعالان مدنی که در زمینه ثبت روایت‌های افرادی که بر اثر قتل‌های ناموسی یا خشونت‌های مبتنی بر جنسیت کشته یا وادار به خودکشی می‌شوند، یکی از کسانی است که وقت زیادی را برای روشن شدن حقایق قتل مبینا صرف کرده است؛ به ایران‌وایر می‌گوید: «باورتان می‌شود، امین همسر مبینا به خواستگار قبلی او گفته بود، ۳۰۰ میلیون تومان می‌گیرم و طلاقش می‌دهم تا تو با او ازدواج کنی. چند روز بعد خواستگار و پدرش بر سر ۱۰۰ میلیون تومان کمتر با امین چانه می‌زنند؛ انگار نه انگار مبینا یک انسان است. گویی در حال خرید و فروش یک کالا هستند. در هر حال امین توافق نکرد و قرار شد بزرگان برای آشتی دادن زوج جوان پادرمیانی کنند.»

مدتی بعد به سیاق همه اختلافات خانوادگی در مناطقی که همچنان قواعد عشیره راه و رسم زندگی را تعیین می‌کند، شماری از بزرگان هر دو خانواده برای آشتی دادن زوج جوان در خانه مبینا جمع می‌شوند؛ غافل از اینکه امین قصد شومی در سر دارد.

منبع نزدیک به خانواده مبینا می‌گوید: «وقتی صحبت‌های جمع تمام شد، امین اجازه خواست با مبینا تنها صحبت کند. چون احتمال می‌دادند هنوز خشمگین باشد، جیب‌هایش را گشتند. مقدار زیادی تریاک به همراه داشت، همراه یک اسلحه. آن‌ها را از او گرفتند و راهی‌ حیاط خانه‌شان کردند. نیم ساعتی گذشت و خبری نشد به همین سبب برادر کوچکتر مبینا را دنبالشان فرستادند. وقتی که بازگشت گفت، مبینا روی زمین خوابیده. وقتی همه به حیاط رفتند، دیدند که امین با غرور بالای سر مبینا ایستاده و با خنده به آن‌ها می‌گوید، تمام شد. مبینا به قدری تقلا کرده و زمین را چنگ زده بود که دست و پایش زخمی و کبود بود.»

پردیس ربیعی در جریان تحقیق درباره این قتل به مساله مهمی رسیده است: «باورتان می‌شود امین زنی را که چهار ماه باردار بود، با جنین توی شکمش کشته است؟ امین در تمام مدتی که مبینا در خانه پدرش بود، می‌تواسنت برای سکس به خانه دایی‌اش برود.» یعنی امین با وجود اختلاف با مبینا برای رابطه جنسی به خانه پدر مبینا می‌رفته و او باردار شده بوده است. پردیس ربیعی می‌گوید: «چون تجاوز در بستر زناشویی در جایی مثل رومشکان هیچ تعریفی ندارد.»

رومشکان روستایی کوچک در استان لرستان است. شهری محروم که زنان در آن از هیچ حقی برخوردار نیستند.

به گفته پردیس ربیعی تنها در یک‌سال گذشته شش زن در روستای رومشکان به دلایل ناموسی کشته شده‌اند: «زنانی که هیچ نام و نشانی ندارند. امین فقط یکی از مردان این روستاست که به تحریک پدرش همسرش را به قتل رساند. اما صدها نفر مثل او هستند که به محض اینکه کوچکترین مشکلی با زنانشان پیدا می‌کنند، آن‌ها را به قتل تهدید می‌کنند و هیچ هراسی از عملی کردن این تهدید ندارند.»

چگونه قاتل مبینا آزاد شد؟
علی مجتهدزاده، وکیل سینا قلندری خبرنگاری که این قتل را رسانه‌ای کرده است، در گفت‌وگو با شرق تایید کرده، آن روحانی که همسرش را کشته، از زندان آزاد شده است: «او با قرار کفالت به‌راحتی در بیرون از زندان به زندگی خودش ادامه می‌دهد. اصلا انگار نه انگار که اتفاقی رخ داده است. اصلا انگار نه انگار که در‌این‌میان یک دختر جوان جانش را از دست داده است. انگار نه انگار که در‌این‌میان یک خانواده عزادار شده‌اند.»

منبعی که با ایران‌وایر گفت‌وگو کرده است، ضمن تایید این خبر می‌گوید: «نه تنها آزاد شده که حتی از خانواده مبینا رضایت گرفته و به تازگی هم به خواستگاری دختربچه دیگری که به تازگی کلاس ششم دبستان را به پایان رسانده رفته و قصد ازدواج با او را دارد.»

به گفته این منبع آگاه امین قاسمی و پدرش در دادگاه محاکمه آقای قلندری حاضر شده و در حضور وکیل به خبرنگار گفته بودند: «عروس خودمان بود، خواستیم بکشیم‌اش. به شما چه ارتباطی داشت که در یک بحث خانوادگی دخالت کردید؟ خانواده مبینا هم در دادگاه با ترس و لرز وقتی می‌خواهند حرف بزنند، چشمشان به دهان خانواده قاتل است.»

علی مجتهدزاده، وکیل سینا قلندری نیز با اشاره به اینکه رسم و رسوم عشیره‌ای عموما زن‌ستیزانه و خشونت‌بار هستند، گفته است:‌ «این پرونده اصلا وارد روند معکوسی شده است. دختری به دست همسرش به طرز وحشیانه‌ای به قتل رسیده است. آن وقت پدر قاتل با سر افراشته در دادگاه حاضر می‌شود و مقابل قاضی بدون هیچ ابایی می‌گوید که پسرش رسم عشیره‌ای را اجرا کرده و هیچ خطایی مرتکب نشده است. می‌گوید اینجا عرف است. در مقابل، این خانواده مقتول هستند که با ترس و لرز در دادگاه حاضر می‌شوند و به‌سختی می‌توانند حتی یک کلمه از خود دفاع کنند.»

در پرونده‌هایی که به قتل‌های ناموسی ارتباط دارند، عموما سنت و فرهنگ دست بالاتری نسبت به قانون دارند؛ پردیس ربیعی می‌گوید: «بر اساس بررسی‌های من اغلب اهالی روستا، نه خانواده قاسمی بلکه خواستگار قبلی مبینا را مقصر اصلی قتل او می‌دانند. بعد از اقدام به قتل همه با هم برای پنهان کردن قتل و وانمود کردن اینکه این اتفاق خودکشی بوده، هم‌دست شدند. بعد از اقرار صریح امین قاسمی، یک معلم کفالت و ضمانت او را کرد تا از زندان آزاد شود و قاضی هم بدون هیچ تاملی پذیرفته است. نزدیکان مبینا می‌گویند، امین با گردنی افراشته و شادمان در جمع‌های فامیلی و مراسم‌های عروسی و عزا حاضر می‌شود و اثری از غم یا پشیمانی در چهره‌اش نیست. به مبینا اتهام زنا زدند؛ در حالی که او قربانی کودک‌همسری، تجاوز زناشویی و مصلحت و خواست بزرگ‌تر، ریش‌سفید ‌و پدربزرگش شد.»

چرا سینا قلندری که خبر قتل را رسانه‌ای کرد، در این پرونده محکوم شد؟
وکیل سینا قلندری در گفت‌وگو با روزنامه شرق اتهامات وارد شده به موکل خود را این‌گونه تشریح کرده است: «نوشته شده، ایشان (خبرنگاری که قتل رخ‌داده را افشا کرد) مدعی قتل به دست شوهرش شده است. شوهر مقتول خود به قتل اقرار کرده است. به گواه بسیاری از مردم و اعضای خانواده‌ها، قاتل در این کار همدست هم داشته؛ اما ادعا کرده که فقط خودش در این کار دست داشته است. در متن خبر موکل من هم این موارد ذکر شده است و حالا آن را به حساب نشر اکاذیب گذاشته‌اند. از سوی دیگر، اتهام دیگر که انتشار تصاویر خصوصی است هم جای صحبت دارد؛ نخست اینکه شغل یک خبرنگار ایجاب می‌کند که برای نوشته‌هایش مدارک ارائه دهد. از سوی دیگر، تصویری که منتشر شده، نه یک عکس خصوصی و در فضای خصوصی و نه بدون حجاب است که مشکلی ایجاد کند.»

چرا سینا قلندری علی‌رغم شناخت سنت‌ها این خبر را رسانه‌ای کرد؟
در روزهای نخست انتشار خبر قتل مبینا سوری در رسانه‌های ایران گفته شده بود، علاوه بر خانواده قاتل، خانواده مقتول نیز علیه سینا قلندری شکایت کرده بودند. او در همان روزها با شرایط دشوار یازده روز بازداشت بود؛ اما با پس گرفتن شکایت خانواده مقتول و اعتراف صریح قاتل به قتل آزاد شد. در حال حاضر سینا قلندری به اتهام انتشار تصاویر خصوصی مقتول به تحمل ۱۳ ماه‌ و ۱۶ روز حبس و به اتهام نشر اکاذیب رایانه‌ای به تحمل ۱۳ ‌ماه‌ و ۱۶ روز حبس تعزیری و همچنین محرومیت از شغل خبرنگاری و توقیف کانال تلگرامی به مدت دو سال محکوم کرده است.

این خبرنگار محلی در مصاحبه‌ای به روزنامه همدلی از تهدید علنی دادستان به دادیار پرونده‌اش سخن گفته است: «جوری تنبیه‌اش کنید که دیگر چنین اخباری را منتشر نکند.»

سینا قلندری در این گفت‌وگو در پاسخ به اینکه چرا علی‌رغم شناخت از فرهنگ منطقه این خبر را رسانه‌ای کرده است، گفت:‌ «خبر را به سه دلیل منتشر کردم؛ اول اینکه نمی‌خواستم قاتل واقعی قسر در برود. این فرد روحانی بر سر مزار همسرش به دروغ گریه می‌کرد و می‌گفت خانم سوری را دوست داشته و نمی‌داند چه کسی او را کشته. دوم اینکه با کودک‌همسری مخالفم و معتقدم که ازدواج اجباری کودکان در سنین پایین اصلا کار درستی نیست و منجر به تباه شدن زندگی‌های زیادی می‌شود. سوم هم قصدم ریشه‌کن شدن قتل‌های ناموسی است. وقتی قانون و قاضی و دادگاه وجود دارند، ما حق نداریم که خودمان به دلیل وجود شک و ظن، حکم را اجرا کنیم و ترویج‌کننده قتل و خشونت باشیم. هیچ قسمتی از این حکم عادلانه نیست.»

ارسال پرونده حکم کور کردن چشم یک زن و دو مرد به تهران برای اجرای حکم

کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام

ارسال پرونده حکم کور کردن چشم یک زن و دو مرد به تهران برای اجرای حکم

پس از اجرای حکم قطع انگشتان دو زندانی، اکنون یک زن و دو مرد در انتظار اجرای حکم کور کردن چشم بسر می برند.
دیوانعالی کشور حکم کور کردن چشم یک زن و دو مرد را تایید کرده و هر سه پرونده جهت تعیین تکلیف در نحوه اجرا به تهران ارسال شده است.

کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام، ۱۱ مرداد ۱۴۰۱؛ خبرگزاریهای حکومتی اعلام کردند پرونده دو مرد و یک زن که در دادگاههای کیفری کرمانشاه، قم و فارس به کورکردن چشم محکوم شده اند برای تعیین تکلیف در نحوه اجرای حکم به تهران ارسال شد.

بر اساس گزارش رسانه های حکومتی، هر سه پرونده در مرحله اجرای حکم قرار گرفته بود اما امکانات و شرایط لازم برای اجرای حکم در این سه استان وجود نداشت، بنابراین هر سه پرونده برای تعیین تکلیف در نحوه اجرای حکم به استان تهران فرستاده شد تا در این باره تصمیم گیری شود.

این سه پرونده عبارتند از:
پرونده یک زن در نتیجه درگیری دو زن جوان در یکی از شهرهای استان کرمانشاه که در سال ۹۰ رخ داده و یکی از زنان به روی دیگری اسید پاشیده است. بنابراین قضات حکم قصاص به کور کردن چشم متهم دادند و این حکم در دیوانعالی تایید شد.

دومین محکوم مرد جوانی است که سال ۹۶ در جریان درگیری باعث کورشدن چشم راست مرد دیگری شده و قضات دادگاه استان فارس در این مورد نیز حکم قصاص به کور کردن چشم وی داده اند و این حکم در دیوانعالی تایید شده است.

سومین محکوم مرد جوانی است که در سال ۹۷ با اسلحه شکاری در قم با شلیک به یک شهروند دیگر باعث کور شدن چشم چپ او شد. دادگاه در این پرونده نیز حکم قصاص به کور کردن چشم متهم را صادر کرده است.

شایان ذکر است سازمان عفو بین الملل روز دوشنبه ۱۰ مرداد ۴۰۱، در بیانیه ای در خصوص احکام قطع عضو اعلام کرد:
«این قطع عضوها به ویژه نمایش وحشت‌انگیزی از هجمه‌ی مقامات ایرانی نسبت به حقوق بشر و کرامت انسانی است. مجازات قطع عضو شکنجه‌ با مهر قضایی و بنابراین یک جرم بین‌المللی است و همه کسانی که در دستور یا اجرای این نوع مجازات‌های بدنی نقش داشته‌اند باید به صورت منصفانه محاکمه شوند.»

این سازمان گفت: «عفو بین الملل از همه کشورهای عضو سازمان ملل خواست که به شدت این مجازات را محکوم کنند و هر کاری که در توان دارند برای تحت فشار قرار دادن مقامات ایرانی برای لغو فوری مجازات های بدنی انجام دهند.

عفو بین الملل همچنین از همه کشورها خواست که با اعمال اصل صلاحیت قضایی جهانی، مقامات ایرانی را که بر اساس قوانین بین المللی مسئول چنین جنایاتی هستند، مورد تحقیقات کیفری و پیگیر قضایی قرار دهند.
عفو بین الملل همچنن از مقامات ایرانی خواست فورا تمام انواع مجازات بدنی را در عمل متوقف و قانونا لغو کنند. آنها باید همه برنامه ریزی های صورت گرفته برای اجرای احکام قطع عضو را متوقف کنند.

گزارش تکمیلی: ابتلای زندانی سیاسی پرستو معینی به کرونا پس از انتقال به زندان اوین

کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام

ابتلای زندانی سیاسی پرستو معینی به کرونا پس از انتقال به زندان اوین

با ابتلای زندانی سیاسی پرستو معینی به کرونا شمار زنان مبتلا به این بیماری در بند زنان زندانی سیاسی در زندان اوین افزایش یافت
خبرهای رسیده حاکی از ابتلای زندانی سیاسی پرستو معینی به کرونا پس از انتقال جمعی زنان زندانی سیاسی از زندان قرچک به اوین است.

کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام، ۱۰ مرداد ۱۴۰۱، با گذشت ده روز از انتقال زنان زندانی سیاسی از زندان قرچک ورامین به اوین، زندانی سیاسی پرستو معینی به کرونا مبتلا شده است.

ابتلای پرستو معینی به کرونا، با سردرد ـ تب شدید و گلودرد مواجه بوده است، اما برغم مراجعه به پزشک و نیاز به سرم، به او سرم وصل نمیکنند. همچنین دکتر نسخه دارو به وی میدهد ولی تا چند روز داروها را به او داده نمی شود.

محل نگهداری زنان زندانی سیاسی که از زندان قرچک به اوین منتقل شده اند، یک اتاق در بند ۲ زنان است که بسیار کثیف می‌باشد. این اتاق یک تلویزیون کوچک و یک یخچال فرسوده با یک موکت خیلی کثیف دارد.

از سوی دیگر فضای این اتاق به قدری کثیف و غیر قابل تحمل است که زندانیان از روزی که وارد شده اند مشغول نظافت و مرتب کردن آن هستند ولی هنوز تمیز و قابل سکونت نشده است.

سایت جوانه ها پیشتر در گزارشی پیرامون وضعیت نگهداری ۱۴ زن زندانی سیاسی که در تاریخ ۲ مرداد ۱۴۰۱ از زندان قرچک ورامین به اوین منتقل شده بودند نوشته بود:

«وضعیت زنان زندانی سیاسی که روز چهارشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۱ بصورت جمعی از زندان قرچک ورامین به زندان اوین منتقل شدند غیرقابل تحمل است. این زندانیان که تعداد آنها ۱۴ نفر می‌باشد، اینک در زندان اوین در شرایط بسیار سخت‌تری نسبت به زندان قرچک قرار گرفته‌اند.

محلی که در زندان اوین به زندانیان سیاسی اختصاص یافته، یک اتاق بدون هیچگونه امکانات اولیه زیستی است. در این اتاق از موکت، یخچال، جارو و تلویزیون خبری نیست. زندانیان مجبور شده‌اند وسایل خود را روی تخت‌هایشان بگذارند. دستشویی و سرویس بهداشتی بسیار کثیف و آلوده و شیرهای آنها شکسته و خراب است.

زمان تماس تلفنی این زندانیان با خانواده‌هایشان نیز بسیار محدود و حداکثر ۱۰ دقیقه و ۵ روز در هفته است. روزهای پنجشنبه و جمعه هم اجازه تلفن زدن ندارند.»

شایان ذکر است، زندانی سیاسی فاطمه مثنی نیز در بند زنان زندان اوین به کرونا مبتلا شده است.

مسمومیت مشکوک دانش آموزان ایران؛ «بمبک بدبوی» وزارت اطلاعات

IRANWIRE پنج ماه پس از شروع مسمومیت‌های مشکوک دانش‌آموزان خصوصا دختران در ایران، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی طی بیانیه‌ای در مورد مسمومیت‌ها...