اختلال گسترده در اینترنت ایران برای مقابله با اعتراضها اینستاگرام و واتساپ فیلتر شدند...
به هدف رشد وارتقای سطح آگاهی بشریت و شناخت حق وحقوق فردی و فهم حقیقت ها و اطلاع رسانی ,در راستای رسیدن به آزادی و برابری و صلح جهانی
اختلال گسترده در اینترنت ایران برای مقابله با اعتراضها اینستاگرام و واتساپ فیلتر شدند...
به گزارش "اشپیگل آنلاین" وزیر خارجه آلمان در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل از رهبری جمهوری اسلامی خواست به صدای زنانی که برای اعتراض به قتل مهسا امینی به خیابانها میآیند گوش دهد.
Laut dem Bericht von "Spiegel Online" forderte der deutsche Außenminister am Rande der UN-Vollversammlung die Führung der Islamischen Republik auf, auf die Stimmen von Frauen zu hören, die gegen den Mord an Mehsa Amini auf die Straße gehen .
اعتراضهای گسترده در ایران در پی قتل مهسا امینی در روز سهشنبه ۲۹ شهریور ادامه دارد. اعتراضهایی در مناطق مختلف تهران و شهرهای تبریز، همدان، قزوین، ایلام، گرگان، مشهد، کرمانشاه، زنجان و اراک و... شکل گرفته است. دانشجویان در تهران و دیگر شهرها هم تجمع اعتراضی برگزار کردند.
جرقه آغاز دور تازه اعتراضات از ۲۶ شهریور و به دنبال خاکسپاری مهسا امینی زده شد. معترضان علیه نظام شعار دادند و زنان معترض روسری از سر برداشتند. پس از حمله و شلیک مستقیم نیروهای امنیتی به مردمی که در ادامه مراسم تشییع مهسا امینی مقابل فرمانداری سقز تجمع کردند، موج گستردهای از اعتراضهای خیابانی در ایران شکل گرفت...
ویدیو های ارسالی شهروندان به ایران اینترنشنال...
VOAPNN
شماری از زنان ایرانی، در حرکتی نمادین در اعتراض به جانباختن مهسا امینی پس از بازداشت توسط گشت ارشاد، زیرمجموعه فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی، با ابراز خشم و سوگ موهای خود را قیچی کردند.
در این کارزار اعتراضی که در ساعات گذشته، در روز یکشنبه ۲۷ شهریور، آغاز شده و چند زن به آن پیوستهاند، زنان معترض با اجرای آیین کهن بریدن گیسو، که در سوگ سیاوش در شاهنامه فردوسی نیز به آن اشاره شده، موهای خود را در مقابل دوربین قیچی میکنند.
به تعبیر برخی کنشگران، «کمپین گیسبُران خروش دوباره زنان ایران» علیه سیاستهای ضد زن جمهوری اسلامی است.
آیین «گیسبُران» یا «گیسوبُران» هنوز هم در میان برخی اقوام ایرانی از جمله بختیاریها به نام «پلبران» مرسوم است.
دریا صفایی، نماینده ایرانیتبار پارلمان بلژیک، با انتشار تصاویری از اعتراض این زنان، در توییتی نوشت: «زنان ایرانی در اعتراض به کشته شدن مهسا امینی توسط پلیس حجاب، خشم خود را با کوتاه کردن موهای خود و سوزاندن حجاب نشان میدهند. آنها از رژیم اسلامی به ستوه آمدهاند.»
مسیح علینژاد، فعال حقوق زنان و روزنامهنگار نیز تصاویری از بریدن موی زنان را منتشر کرد و نوشت: «اگر از هفت سالگی موهای خود را نپوشانیم، نمیتوانیم به مدرسه برویم یا شغلی پیدا کنیم. ما از این رژیم آپارتاید جنسیتی به ستوه آمدهایم.»
همچنین آناهیتا همتی، ضمن کشف حجاب ویدیویی با شرح «برای ژینای ایران» منتشر کرد و موهای تراشیده شده خود را روی زمین ریخت.
جی. کی. رولینگ، مولف و نویسنده شناخته شده بریتانیایی که مجموعه فانتزی «هریپاتر» او شهرتی جهانی دارد، از این کمپین حمایت کرد و با به کار بردن هشتگ «مهسا امینی»، گفت: «شجاعت واقعی این است!»
شارون استون، هنرپیشه سرشناس هالیوود، نیز با انتشار یک استوری در حساب خود در اینستاگرام، پست نازنین نور، بازیگر و مدل ایرانی-آمریکایی، درباره مهسا امینی را به اشتراک گذاشت.
مهسا (ژینا) امینی، زن جوان اهل سقز که به همراه خانوادهاش به تهران سفر کرده بود، ۲۲ شهریور توسط گشت ارشاد بازداشت شد و ساعاتی پس از انتقال به مرکز پلیس امنیت اخلاقی معروف به بازداشتگاه وزرا، به بیمارستان کسری برده شد. او روز ۲۵ شهریور جان خود را از دست داد.
این واقعه واکنشهای گستردهای را در ایران و جهان به همراه داشته است.
اینترنشنال
گروهی از دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به قتل مهسا امینی در محیط این دانشگاه راهپیمایی کردند و شعارهایی از جمله «زن، زندگی آزادی» سر دادند و سرودهایی از جمله «همراه شو عزیز» را خواندند.
دانشجویان روز یکشنبه پلاکاردهایی به زبانهای فارسی و کردی در دست داشتند که از جمله آنها «نمیخواهم بمیرم» و «خونت پایمال نخواهد شد» بود.
بر اساس فیلمهای منتشر شده گروهی از نیروهای بسیج به دانشجویان حمله کرده و آنان شعار «بی شرف، بی شرف» سر دادند.
روز شنبه نیز معترضان پس از مراسم خاکسپاری مهسا امینی در مقابل فرمانداری سقز تجمع کردند.
شامگاه شنبه نیز هزاران نفر از اهالی سنندج برای همبستگی و حمایت از مردم سقز با برگزاری تجمع خیابانی و سردادن شعارهای ضدحکومتی، خشم خود را از ماجرای کشته شدن مهسا امینی ابراز کردند.
در همین حال سازمان حقوق بشری ههنگاو خبر داد که تعداد زخمیهای اعتراضات شنبه در سقز، در اعتراض به قتل مهسا امینی، به ۳۳ نفر افزایش یافته و دستکم پنج نفر به دلیل وضعیت وخیم جسمانی به مراکز درمانی تبریز منتقل شدهاند.
این سازمان ضمن انتشار تصویری از یکی از مجروحان سقز نوشت که گلوله ساچمهای به چشم او اصابت کرده و این جوان ۱۸ ساله بینایی چشمش را از دست داده است.
با گسترش خشم عمومی و اعتراضات به کشته شدن مهسا امینی پس از بازداشت او از سوی گشت ارشاد، مقامهای جمهوری اسلامی همچنان بر انکار مسئولیت حکومت اصرار دارند.
در همین حال، برای روزهای یکشنبه و دوشنبه فراخوان عزای عمومی و اعتصاب اعلام شده است.
احزاب کرستان ایران و فعالان مدنی و سیاسی کردستان، دوشنبه را روز اعتصاب عمومی اعلام کردند.
شاهزاده رضا پهلوی نیز ضمن اعلام پیوستن به عزای عمومی در روزهای یکشنبه و دوشنبه گفت: «قتل تکاندهنده ژینا (مهسا) امینی به دست رژیم ضد ایرانی و زنستیز جمهوری اسلامی، احساسات عموم ملت ایران را جریحهدار کرده است.»
روز شنبه هشتک #مهسا_امینی در توییتر از دو میلیون فراتر رفت. در پی به کما رفتن و جان باختن مهسا امینی پس از بازداشت او از سوی گشت ارشاد، بسیاری از کاربران در توییتر با استفاده از هشتگ #مهسا_امینی اعتراض خود را اعلام کرده و آن را به یکی از داغترین هشتگها تبدیل کردند.
اینترنشنال
گروهی از دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به قتل مهسا امینی در محیط این دانشگاه راهپیمایی کردند و شعارهایی از جمله «زن، زندگی آزادی» سر دادند و سرودهایی از جمله «همراه شو عزیز» را خواندند.
دانشجویان روز یکشنبه پلاکاردهایی به زبانهای فارسی و کردی در دست داشتند که از جمله آنها «نمیخواهم بمیرم» و «خونت پایمال نخواهد شد» بود.
بر اساس فیلمهای منتشر شده گروهی از نیروهای بسیج به دانشجویان حمله کرده و آنان شعار «بی شرف، بی شرف» سر دادند.
روز شنبه نیز معترضان پس از مراسم خاکسپاری مهسا امینی در مقابل فرمانداری سقز تجمع کردند.
شامگاه شنبه نیز هزاران نفر از اهالی سنندج برای همبستگی و حمایت از مردم سقز با برگزاری تجمع خیابانی و سردادن شعارهای ضدحکومتی، خشم خود را از ماجرای کشته شدن مهسا امینی ابراز کردند.
در همین حال سازمان حقوق بشری ههنگاو خبر داد که تعداد زخمیهای اعتراضات شنبه در سقز، در اعتراض به قتل مهسا امینی، به ۳۳ نفر افزایش یافته و دستکم پنج نفر به دلیل وضعیت وخیم جسمانی به مراکز درمانی تبریز منتقل شدهاند.
این سازمان ضمن انتشار تصویری از یکی از مجروحان سقز نوشت که گلوله ساچمهای به چشم او اصابت کرده و این جوان ۱۸ ساله بینایی چشمش را از دست داده است.
با گسترش خشم عمومی و اعتراضات به کشته شدن مهسا امینی پس از بازداشت او از سوی گشت ارشاد، مقامهای جمهوری اسلامی همچنان بر انکار مسئولیت حکومت اصرار دارند.
در همین حال، برای روزهای یکشنبه و دوشنبه فراخوان عزای عمومی و اعتصاب اعلام شده است.
احزاب کرستان ایران و فعالان مدنی و سیاسی کردستان، دوشنبه را روز اعتصاب عمومی اعلام کردند.
شاهزاده رضا پهلوی نیز ضمن اعلام پیوستن به عزای عمومی در روزهای یکشنبه و دوشنبه گفت: «قتل تکاندهنده ژینا (مهسا) امینی به دست رژیم ضد ایرانی و زنستیز جمهوری اسلامی، احساسات عموم ملت ایران را جریحهدار کرده است.»
روز شنبه هشتک #مهسا_امینی در توییتر از دو میلیون فراتر رفت. در پی به کما رفتن و جان باختن مهسا امینی پس از بازداشت او از سوی گشت ارشاد، بسیاری از کاربران در توییتر با استفاده از هشتگ #مهسا_امینی اعتراض خود را اعلام کرده و آن را به یکی از داغترین هشتگها تبدیل کردند.
«گیسوبُران» زنان معترض ایرانی در پی مرگ مهسا امینی...
آناهیتا همتی هم موهایش را تراشید...
شماری از زنان ایرانی، در حرکتی نمادین در اعتراض به جانباختن مهسا امینی پس از بازداشت توسط گشت ارشاد، زیرمجموعه فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی، با ابراز خشم و سوگ موهای خود را قیچی کردند. در این کارزار اعتراضی که در ساعات گذشته، در روز یکشنبه ۲۷ شهریور، آغاز شده و چند زن به آن پیوستهاند، زنان معترض با اجرای آیین کهن بریدن گیسو، که در سوگ سیاوش در شاهنامه فردوسی نیز به آن اشاره شده، موهای خود را در مقابل دوربین قیچی میکنند. به تعبیر برخی کنشگران، «کمپین گیسبُران خروش دوباره زنان ایران» علیه سیاستهای ضد زن جمهوری اسلامی است.
اعتراضات به قتل مهسا امینی به تهران و شهرهای بزرگ ایران کشیده شد...
در حالی که اکثر شهرهای کردنشین ایران صحنه اعتراضات و اعتصاب هستند، تجمع و تظاهرات معترضان به قتل مهسا امینی به تهران، اصفهان و رشت کشیده شده و نیروهای امنیتی برای متفرق کردن معترضان به پرتاب گاز اشکآور متوسل شدهاند. همچنین زنان معترض روسریهای خود برداشتند. اعتراضات تهران بعد از ظهر روز دوشنبه با تجمع معترضان در خیابان حجاب این شهر آغاز شد. براساس گزارشها، ماموران امنیتی تعدادی از تجمعکنندگان در خیابان حجاب تهران را بازداشت کردند. نیروهای امنیتی در این خیابان و اطراف آن آمبولانس مستقر کردهاند و بازداشتشدگان را به آمبولانس منتقل میکنند.
همچنین معترضان در تهران با وجود حضور گسترده نیروهای امنیتی، مقاومت میکنند و به تجمع ادامه میدهند، این در حالی است که ماموران امنیتی به سمت معترضان در بلوار کشاورز گاز اشکآور پرتاب کردند.
همچنین معترضان در خیابان حجاب تهران خطاب به علی خامنهای شعار «این آخرین پیامه» سردادند. پیشتر دانشجویان تعدادی از دانشگاههای مهم و اصلی تهران در اعتراض به قتل مهسا امینی در دانشگاههای خود تجمع کردند.
عصر ۲۸ شهریور در تهران : بازداشت مهناز محمدی، نویسنده و کارگردان در تجمع اعتراضی، همراه با تعداد دیگری از فعالان حقوق زنان بر اساس گزارش شاهدان عینی...
مهسا امینی مــرگ ارشـــــــــــــــــــــادی ...
تهران و برخی دیگر از شهرهای ایران روز دوشنبه ۲۸ شهریور شاهد اعتراضهای گستردهای به مرگ مهسا امینی بود که در جریان بازداشت توسط گشت ارشاد جان خود را از دست داد...
اینترنشنال
منابع بیمارستانی در گفتوگو با ایران اینترنشنال خبر دادند مهسا امینی در زمان انتقال به بیمارستان کسری در حدود ساعت ۱۱ شب به هیچ محرکی پاسخ نمیداده و مرگ مغزی کامل اتفاق افتاده بوده است.
به گفته این منبع، ریههای او پر از خون شده و کاملا مشخص بود که «بیمار قابل احیا نیست.»
این منبع تاکید کرده شرایط مهسا «بهگونهای بود که نه قابل احیا بود و نه امکان جراحی وجود داشت زیرا بافت مغزیاش آسیب جدی دیده بود و مشخص بود بیمار با یک مشت به این شرایط دچار نشده و باید ضربههایی زیادی به سرش وارد شده باشد.»
این منبع برای تشریح وضعیت توضیح داده اگر «سر فردی در یک تصادف آسیب ببیند ممکن است با انجام جراحی تخلیه هماتوم ایجاد شده، شانس زنده ماندن داشته باشد اما در مورد مهسا آسیب چنان وسیع بوده که امکان جراحی وجود نداشت و نشان دهنده ضربات متعدد و لهشدگی بافت مغزی بوده است.»
به گفته این منبع بیمارستانی از نظر قانونی اگر مرگ زیر ۲۴ ساعت از زمان بستری اتفاق بیفتد باید حتما به پزشکی قانونی ارجاع داده شود و در مورد مهسا نگهداشتن او برای مدتی بیشتر به این دلیل بوده که وقت خریده شود.
ساعتی پیش، بیمارستان کسری در اطلاعیهای اعلام کرد که مهسا امینی بدون «علائم حیاتی» و در حالت «مرگ مغزی» به این بیمارستان منتقل شده و ۴۸ ساعت پس از احیا بار دیگر دچار ایست قلبی شد و درگذشت.
اینترنشنال
فائزه هاشمی در کلابهاوس گفت: رفتار جمهوری اسلامی با مردم و زندانیان بدتر از اسرائیل است. در حالی که اسرائیل اخیرا یک زن زندانی را که اعتصاب غذا کرده بود آزاد کرد، مقامهای ایران به اعتصاب غذای این همه زندانی سیاسی که به خاطر نقد کردن زندانی هستند، بی توجهی میکنند
اینترنشنال
دیدهبان حقوق بشر جان باختن مهسا امینی را «ظالمانه» خواند و نوشت: «مقامهای ایرانی باید قانون حجاب اجباری را لغو و قوانین دیگری که زنان را از استقلال و حقوقشان محروم میکند، حذف یا اصلاح کنند.»
اینتزنشنال
خانواده مهسا امینی به ایران اینترنشنال اطلاع دادند که پیکر این زن جوان بدون هیچ بررسی دقیق پزشکی قانونی قرار است با ادامه فشارهای شدید امنیتی برای خاکسپاری به آرمستان «آیچی» سقز منتقل شود.
برخی گزارشها حاکی از فشار به خانواده برای دفن شبانه مهسا امینی است.
اینتزنشنال
خانواده مهسا امینی به ایران اینترنشنال اطلاع دادند که پیکر این زن جوان بدون هیچ بررسی دقیق پزشکی قانونی قرار است با ادامه فشارهای شدید امنیتی برای خاکسپاری به آرمستان «آیچی» سقز منتقل شود.
برخی گزارشها حاکی از فشار به خانواده برای دفن شبانه مهسا امینی است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شماری از فعالان مدنی، سیاسی و وکلای دادگستری، طی نامه ای سرگشاده خطاب به مسئولان عالی رتبه کشور، خواستار شفاف سازی در رابطه با فرایند جانباختن مهسا (ژینا) امینی شدند. در بخشی از این بیانیه ضمن انتقاد از برخوردهای خشونت آمیز با شهروندان طی چهار دهه گذشته آمده است: “این اولین بار نیست که با شهروندان و جوانان اینگونه خشن برخورد میشود. از مسئولان و مقامات عالی کشور انتظار داریم؛ ضمن تجدیدنظر و اصلاح روش ها به طور ویژه در خصوص فرایند جانباختن مهسا امینی اقدامات لازم و فوری را انجام داده و به مطالبه عموم مردم که همانا برچیده شدن اینگونه گشت ها است، پاسخ داده شود.” متن این نامه عینا در پی می آید: “همانگونه که مطلعید؛ خانم ژینا (مهسا) امینی اهل سقز که برای مسافرت به همراه خانواده به تهران آمده بود، از سوی گشت ارشاد بازداشت و برای هدایت و آموزش!!! به بازداشتگاه وزرا برده می شود که متاسفانه بلافاصله دچار وضعیت وخیم جسمی شده و به کما می رود و پس از دو روز در بیمارستان کسرا از دنیا می رود. در بیانیه مرکز اطلاع رسانی فراجا از حمله ناگهانی قلبی اسم برده شده است و این در حالی است که خانواده ژینا امینی نظر دیگری دارند و سخنان آنان کاملا بر خلاف بیانیه فراجا است. این برخورد های خشن با شهروندان و جوانان نه اولین بار است و نه طی ۴۴ سال از عمر انقلاب، اهداف نظام سیاسی- عقیدتی را محقق کرده است. آموزه ها و تجارب بشری و علوم انسانی هم تاکید دارند خشونت و سرکوب منجر به هدایت و ارشاد نشده و نخواهد شد. آنچه در یک شیب صعودی شاهد و ناظر هستیم این سبک و سیاق نتیجهی عکس داده است. همواره مردم این پرسش را مطرح می کنند؛ دو تار موی دختران و از آن مهمتر کشتار کولبران و سوخت بران برای اسلام و نظام اسلامی ضرر و زیان بیشتری دارد یا تاراج بیت المال توسط رانت خواران و اختلاس گران؟
بد حجابی و تفریح جوانان بیکار و ناامید از آینده بیشتر به انقلاب اسلامی ضرر و زیان زده است یا کوچ آقازاده ها با سرمایه ملت و با رانت پدران و مادران و خوشگذرانی در کشورهایی که مرگ نثارشان می کنیم.بنابراین ما شماری از فعالان سیاسی، مدنی، رسانه ای، حقوق بشری و وکلای دادگستری از مسئولان و مقامات عالی کشور انتظار داریم؛ ضمن تجدید نظر و اصلاح روش ها به طور ویژه در خصوص این حادثه تاسف بار که وجدان عمومی را جریحه دار کرده است، اقدامات لازم و فوری در جهت شفاف سازی و معرفی و مجازات عاملان آن اتخاذ نمایند تا از تکرار اینگونه رفتارهای غیر انسانی و خلاف قانون جلوگیری شود و به مطالبه عموم مردم که همانا برچیده شدن اینگونه گشت ها است، پاسخ داده شود. در پایان ضمن همدردی و همدلی با خانواده ژینا امینی خواهان اجرای کامل قانون و عدالت در این خصوص و در همه موارد مشابه هستیم. امضا کنندگان:
سیاوش حیاتی، حسن امینی، اسماعیل مفتی زاده، لطیف صفری، معروف صمدی، علی شمس برهان، محمد باقر ضیایی، علی اشرافی، محسن رضوی، اجلال قوامی، عبدالله سهرابی، خالد توکلی، رئوف کریمی، جلال جلالی زاده، باقر پیری، هاشم حسین پناهی، یوسف حاجی خوش، مولود خوانچه زرد، سید هاشم هدایتی، سعید زکی، کریم فتاح پور، امید مصطفی پور، خالد سلیمانی آذر، علی والایی، پژمان حبیبی، اقبال محمدی، حمید رضا صمدی، نوشین محمدی، محسن کاویانی، گلاله حقگو، کاوه ساعدپناه، نسرین سهرابی، اسرا فتاحی، هایده زنگنه، شهین محمدی، عادل محمد پور، حامد اکبری، جمیله ویسی، رزا تجری، مقصود اعظمی، عبدالله جهان بین، امجد قسیمی، شورش مظهری، لیلا بصیری، حشمت رحمانی، محمد جواد زارعی، نگار گیتوی، بهزاد محمدی، یاشار کاظمی، سنجر فخری، حامد سهرابی، صدیقه حجت پناه، مسعود ایزدی، هادی خسروی، هاله خسروی، ثریا امیری، محمد رضا عربی، کیوان فخری، سارا کریمی، میثم حسنی، رضا مدیران، ماجد وثوقی، جهانشاه عبدهو، فاروق حاجی، ژینا امینی، حمید محبی، امیر سجادی، مازیار طاطایی، فرهاد مجیدی، عزیز ابراهیمی، ناهید جعفری، بهروز امیری، سعید یارا، کاوه افضلی، صابر صمدی،احسان نیک پی، الله رضا عباسی گوراجوبی،حمید کریمی، علی پرتوی،محسن بیگلری، محمد علی مقنیان، احسن علوی، کیومرث امینی و ابراهیم رستمی.”
IRANWIRE
«سالهای اول معلمی در یک مدرسه پسرانه کار کردم. دفتر خانمها و آقایان در مدارس جداست. دفتر خانمها اتاقی مجاور دفتر مدیر بود. یک اتاق دلگیر و تاریک، با صندلیهای نامناسب و بیکیفیت در حالی که در دفتر آقایان از مبلمان استفاده شده بود.»
روایتی که خواندید، روایت «فریبا»، معلمی با سی سال سابقه است که با «ایرانوایر» گفتگو کرده است. داستان فریبا تنها داستان تبعیضآمیز میان معلمان زن و مرد در مدارس نیست، معلمان پایههای اول تا سوم دبستان در اغلب مدارس پسرانه نیز زنان هستند. معلمانی که در مدارس پسرانه تدریس میکنند با همکاران مرد تعامل بیشتری دارند و البته خاطرات زیادی از تبعیض میان خودشان و همکاران مرد در ذهنشان ثبت شده است. روایتهایی از این تبعیضها را در گزارش زیر میخوانید.
***
فریبا معلم با سابقه آموزش و پرورش که زمانی در دبستانی پسرانه تدریس میکرده به «ایرانوایر» میگوید: «صندلیهای اتاق ما آنقدر بد بود که کمردرد گرفته بودیم. وقتی من به این مساله اعتراض کردم با واکنش منفی آقای مدیر روبرو شدم. در نهایت یک زنگ تفریح رفتم صندلی چرخان آقای مدیر را به دفتر خانمها آوردم و روی آن نشستم. مدیر که آمد اعتراض کند، گفتم هر موقع شما برای ما صندلی مناسب گرفتید، من صندلی شما را پس میدهم.»
او کمی مکث میکند، انگار خاطرات آن روزها را در ذهن مرور میکند و میگوید: «دفتر آقایان معلم، یک جای دیگر بود. دفتر مدیر یک اتاق اختصاصی بود که مجاور دفتر معلمان خانم بود. اتاق ما بسیار تاریک بود. نور اتاق غیرمستقیم و از پنجرهای نزدیک سقف و مشرف به اتاق مدیر تامین میشد. ولی حتی با این اقدام اعتراضی من هم بهانه آوردند و ترتیب اثری ندادند. تنها اثرش برای من این بود که در زمان ارزشیابی من، نمره مرا کسر کردند. یعنی به نسبت بقیه همکاران من نمره کمتری گرفتم. هیچ تغییر دیگری پیدا نشد، همان شرایط ادامه پیدا کرد.»
فریبا در مورد مرخصی همکاران زن در ادامه میگوید: «اگر آقایان نیاز به مرخصی داشتند، به راحتی اجازه داده میشد. نفر جایگزین هم برای تدریس نیاز نداشتند. ولی وقتی ما خانمها نیاز به مرخصی داشتیم، اولین بهانه این بود که باید نیروی جایگزین معرفی میکردیم.»
به گفته او، معلمان زن در ادارات و نواحی، حتی برای گرفتن مرخصی بدون حقوق، دچار دردسرند: «یک همکارم از آن خانمهایی بود که موقع بارداری دچار حالت تهوع شدید میشد، او برای درخواست مرخصی بدون حقوق به اداره رفته بود. مسئول مقطع به او گفته بود: «اینها ادا و اطوار زنانه است.» او هم که آن لحظه هم عصبی بوده و هم حالت تهوع داشته، روی میز مسئول مربوطه بالا آورده بود. در حالی که اگر یک همکار مرد، برای مرخصی بدون حقوق مراجعه میکرد، نسبت به زنان مشکل کمتری پیدا میکرد.»
معلمان زن چه در ادارات و نواحی آموزش و پرورش و چه در مدارس، از نظر نوع پوشش و آرایش ظاهری به شدت در محدودیت هستند. «فریبا» با وجود این که حالا در دبیرستان دخترانه تدریس میکند، میگوید: «در مدارس، اجازه پوشیدن شلوار جین را نداریم. جدا از آن ما نمیتوانیم در مورد خیلی از مسایل برای بچهها حرف بزنیم. زمانی از بچههای کلاسم خواستم تا هر سوالی درباره مسایل مختلف دارند بپرسند، بسیاری از سوالهای دختران، درباره بلوغ رابطه جنسی و این دست مسایل بود. وقتی این موضوع را به طور خیلی مختصر در دفتر دبیران بین همکاران عنوان کردم، با برخورد منفی همکاران مواجه شدم که میگفتند: چرا بچهها را پررو میکنی؟ واکنش مدیر مدرسه از همه آنها بدتر بود.»
فریبا در ادامه میگوید: «بچهها به برخی از مشاوران مدارس اعتماد ندارند. ما نمیتوانیم اگر دانشآموزی مشکل و مسالهای داشت و به ما اعتماد دارد، کمک زیادی به او بکنیم. چرا که اول از همه متهم میشویم چرا مساله را به مشاور ارجاع ندادهایم. ولی وقتی مشکل را ما مطرح کنیم تنها راهحل از دید مدیران، اخراج دانش آموز از مدرسه است. توجه داشته باشید کسانی به سمت مدیر مدارس انتخاب میشوند که نگاه کاملا بسته مذهبی و سنتی دارند. آنها اگر بفهمند دانشآموزی ترنس است، او را اخراج می کنند. معلمی هم که در موضوع مداخله کرده، توبیخ میشود. این محدودیت بسیار آزار دهنده است.»
بیگاری و بیعدالتی جنسیتی
«فاطمه» معلم دیگری که با «ایرانوایر» گفتگو کرده، معتقد است تبعیض و بیعدالتی و بیگاری کشیدن کلا در آموزش و پرورش نسبت به سایر ارگانها و سازمانها فراوان و آزاردهنده است: «خوب نوع برخوردها که فرق میکند، اغلب مدیران ردهبالا مرد هستند. دیدهام آنها کار آقایان را راحتتر راه میاندازند. استدلال سنتی آنها این است که مرد سرپرست خانواده است، خرج زن و بچه را میدهد. آنها با همین تفکر انتخاب شدهاند تا این باور را به زنان منتقل کنند که زنان شاغل، جایگاه برابری با مردان شاغل ندارند.»
«ریحانه» یکی دیگر از معلمانی است که تجربه خود را با «ایرانوایر» در میان گذاشته است. او که در یک دبستان پسرانه تدریس کرده، میگوید: «بهخاطر دانشگاهی که رفته بودم، آقای مدیر آنقدر اطمینان داشت که بچههای خودش را در کلاس من گذاشت. ولی رفتارش با همکاران زن و پرسنل آقا به هیچوجه یکسان نبود. ما معلمان زن و مرد در مدرسه تحت مدیریت او تنشهای بسیاری داشتیم. مدام تذکر میداد آقای فلان! خانم بهمان! چرا این رنگ را پوشیدهای؟ من تا آن جایی که امکان داشت سعی میکردم از مانتو و وسایل رنگی استفاده کنم. منظورم از لباس رنگی این هست که تا مدرسه با آن لباسها میرفتم، آنجا در اتاق همکاران شال یا روسری را عوض میکردم و یک روسری رنگی میپوشیدم. ولی باز تذکر میداد که این را استفاده نکن! از همان مقنعه استفاده کن. خوب بچهها خیلی برایشان جالب بود و دوست داشتند. خودتان میدانید که بچهها رنگها را دوست دارند.»
او در ادامه به این نکته اشاره میکند که در سالهای اخیر مدیران، کمتر به تیپ ظاهری و پوشش گیر میدهند، ولی کماکان مدیرانی هستند که با زنان برخورد سختتری دارند. لباسهای رنگی برای بچههای جوان و نوجوان جذابیت بیشتری دارد: «همکاران متاسفانه اینقدر از پوشش سیاه و تیره استفاده میکنند که بچهها به من میگفتند: خانم! دلمان پوسید از بس معلمهایمان لباس تیره میپوشند. میخواهم بدانید که فضای آموزش و پرورش بهخصوص بین خانمها این وضعیت را دارد. در عین اینکه اگر ما آرایش داشتیم، در مدرسه باید حتما پاک میکردیم. من خیلی اهل آرایش نیستم، ولی همکارانی که به مدرسه میآمدند، اگر خط چشم هم داشتند، پاک میکردند. اگر وارد مدرسه میشدند و هنوز آرایش داشتند، از طرف مدیر و معاون و یا کادر اجرایی تذکر گرفتند.» به باور او نگاه جنس دومی به زنان شاغل در آموزش و پرورش در هیچ دوره و زمانی از بین نرفته، فقط شکل ماجرا تغییر پیدا کرده است.
IRANWIRE
«سالهای اول معلمی در یک مدرسه پسرانه کار کردم. دفتر خانمها و آقایان در مدارس جداست. دفتر خانمها اتاقی مجاور دفتر مدیر بود. یک اتاق دلگیر و تاریک، با صندلیهای نامناسب و بیکیفیت در حالی که در دفتر آقایان از مبلمان استفاده شده بود.»
روایتی که خواندید، روایت «فریبا»، معلمی با سی سال سابقه است که با «ایرانوایر» گفتگو کرده است. داستان فریبا تنها داستان تبعیضآمیز میان معلمان زن و مرد در مدارس نیست، معلمان پایههای اول تا سوم دبستان در اغلب مدارس پسرانه نیز زنان هستند. معلمانی که در مدارس پسرانه تدریس میکنند با همکاران مرد تعامل بیشتری دارند و البته خاطرات زیادی از تبعیض میان خودشان و همکاران مرد در ذهنشان ثبت شده است. روایتهایی از این تبعیضها را در گزارش زیر میخوانید.
***
فریبا معلم با سابقه آموزش و پرورش که زمانی در دبستانی پسرانه تدریس میکرده به «ایرانوایر» میگوید: «صندلیهای اتاق ما آنقدر بد بود که کمردرد گرفته بودیم. وقتی من به این مساله اعتراض کردم با واکنش منفی آقای مدیر روبرو شدم. در نهایت یک زنگ تفریح رفتم صندلی چرخان آقای مدیر را به دفتر خانمها آوردم و روی آن نشستم. مدیر که آمد اعتراض کند، گفتم هر موقع شما برای ما صندلی مناسب گرفتید، من صندلی شما را پس میدهم.»
او کمی مکث میکند، انگار خاطرات آن روزها را در ذهن مرور میکند و میگوید: «دفتر آقایان معلم، یک جای دیگر بود. دفتر مدیر یک اتاق اختصاصی بود که مجاور دفتر معلمان خانم بود. اتاق ما بسیار تاریک بود. نور اتاق غیرمستقیم و از پنجرهای نزدیک سقف و مشرف به اتاق مدیر تامین میشد. ولی حتی با این اقدام اعتراضی من هم بهانه آوردند و ترتیب اثری ندادند. تنها اثرش برای من این بود که در زمان ارزشیابی من، نمره مرا کسر کردند. یعنی به نسبت بقیه همکاران من نمره کمتری گرفتم. هیچ تغییر دیگری پیدا نشد، همان شرایط ادامه پیدا کرد.»
فریبا در مورد مرخصی همکاران زن در ادامه میگوید: «اگر آقایان نیاز به مرخصی داشتند، به راحتی اجازه داده میشد. نفر جایگزین هم برای تدریس نیاز نداشتند. ولی وقتی ما خانمها نیاز به مرخصی داشتیم، اولین بهانه این بود که باید نیروی جایگزین معرفی میکردیم.»
به گفته او، معلمان زن در ادارات و نواحی، حتی برای گرفتن مرخصی بدون حقوق، دچار دردسرند: «یک همکارم از آن خانمهایی بود که موقع بارداری دچار حالت تهوع شدید میشد، او برای درخواست مرخصی بدون حقوق به اداره رفته بود. مسئول مقطع به او گفته بود: «اینها ادا و اطوار زنانه است.» او هم که آن لحظه هم عصبی بوده و هم حالت تهوع داشته، روی میز مسئول مربوطه بالا آورده بود. در حالی که اگر یک همکار مرد، برای مرخصی بدون حقوق مراجعه میکرد، نسبت به زنان مشکل کمتری پیدا میکرد.»
معلمان زن چه در ادارات و نواحی آموزش و پرورش و چه در مدارس، از نظر نوع پوشش و آرایش ظاهری به شدت در محدودیت هستند. «فریبا» با وجود این که حالا در دبیرستان دخترانه تدریس میکند، میگوید: «در مدارس، اجازه پوشیدن شلوار جین را نداریم. جدا از آن ما نمیتوانیم در مورد خیلی از مسایل برای بچهها حرف بزنیم. زمانی از بچههای کلاسم خواستم تا هر سوالی درباره مسایل مختلف دارند بپرسند، بسیاری از سوالهای دختران، درباره بلوغ رابطه جنسی و این دست مسایل بود. وقتی این موضوع را به طور خیلی مختصر در دفتر دبیران بین همکاران عنوان کردم، با برخورد منفی همکاران مواجه شدم که میگفتند: چرا بچهها را پررو میکنی؟ واکنش مدیر مدرسه از همه آنها بدتر بود.»
فریبا در ادامه میگوید: «بچهها به برخی از مشاوران مدارس اعتماد ندارند. ما نمیتوانیم اگر دانشآموزی مشکل و مسالهای داشت و به ما اعتماد دارد، کمک زیادی به او بکنیم. چرا که اول از همه متهم میشویم چرا مساله را به مشاور ارجاع ندادهایم. ولی وقتی مشکل را ما مطرح کنیم تنها راهحل از دید مدیران، اخراج دانش آموز از مدرسه است. توجه داشته باشید کسانی به سمت مدیر مدارس انتخاب میشوند که نگاه کاملا بسته مذهبی و سنتی دارند. آنها اگر بفهمند دانشآموزی ترنس است، او را اخراج می کنند. معلمی هم که در موضوع مداخله کرده، توبیخ میشود. این محدودیت بسیار آزار دهنده است.»
بیگاری و بیعدالتی جنسیتی
«فاطمه» معلم دیگری که با «ایرانوایر» گفتگو کرده، معتقد است تبعیض و بیعدالتی و بیگاری کشیدن کلا در آموزش و پرورش نسبت به سایر ارگانها و سازمانها فراوان و آزاردهنده است: «خوب نوع برخوردها که فرق میکند، اغلب مدیران ردهبالا مرد هستند. دیدهام آنها کار آقایان را راحتتر راه میاندازند. استدلال سنتی آنها این است که مرد سرپرست خانواده است، خرج زن و بچه را میدهد. آنها با همین تفکر انتخاب شدهاند تا این باور را به زنان منتقل کنند که زنان شاغل، جایگاه برابری با مردان شاغل ندارند.»
«ریحانه» یکی دیگر از معلمانی است که تجربه خود را با «ایرانوایر» در میان گذاشته است. او که در یک دبستان پسرانه تدریس کرده، میگوید: «بهخاطر دانشگاهی که رفته بودم، آقای مدیر آنقدر اطمینان داشت که بچههای خودش را در کلاس من گذاشت. ولی رفتارش با همکاران زن و پرسنل آقا به هیچوجه یکسان نبود. ما معلمان زن و مرد در مدرسه تحت مدیریت او تنشهای بسیاری داشتیم. مدام تذکر میداد آقای فلان! خانم بهمان! چرا این رنگ را پوشیدهای؟ من تا آن جایی که امکان داشت سعی میکردم از مانتو و وسایل رنگی استفاده کنم. منظورم از لباس رنگی این هست که تا مدرسه با آن لباسها میرفتم، آنجا در اتاق همکاران شال یا روسری را عوض میکردم و یک روسری رنگی میپوشیدم. ولی باز تذکر میداد که این را استفاده نکن! از همان مقنعه استفاده کن. خوب بچهها خیلی برایشان جالب بود و دوست داشتند. خودتان میدانید که بچهها رنگها را دوست دارند.»
او در ادامه به این نکته اشاره میکند که در سالهای اخیر مدیران، کمتر به تیپ ظاهری و پوشش گیر میدهند، ولی کماکان مدیرانی هستند که با زنان برخورد سختتری دارند. لباسهای رنگی برای بچههای جوان و نوجوان جذابیت بیشتری دارد: «همکاران متاسفانه اینقدر از پوشش سیاه و تیره استفاده میکنند که بچهها به من میگفتند: خانم! دلمان پوسید از بس معلمهایمان لباس تیره میپوشند. میخواهم بدانید که فضای آموزش و پرورش بهخصوص بین خانمها این وضعیت را دارد. در عین اینکه اگر ما آرایش داشتیم، در مدرسه باید حتما پاک میکردیم. من خیلی اهل آرایش نیستم، ولی همکارانی که به مدرسه میآمدند، اگر خط چشم هم داشتند، پاک میکردند. اگر وارد مدرسه میشدند و هنوز آرایش داشتند، از طرف مدیر و معاون و یا کادر اجرایی تذکر گرفتند.» به باور او نگاه جنس دومی به زنان شاغل در آموزش و پرورش در هیچ دوره و زمانی از بین نرفته، فقط شکل ماجرا تغییر پیدا کرده است.
شاهزاده رضا پهلوی : خشم خود را به اتحاد برای رسیدن به فردای بدون جمهوری اسلامی پیوند بزنیم...
شاهزاده رضا پهلوی در پیامی ضمن اعلام عزای عمومی در روزهای یکشنبه و دوشنبه در سوگ مهسا امینی و «همه فرزندان جانباخته ایران»، تاکید کرد ملت ایران باید سوگ و خشم کنونی خود را به همبستگی ملی برای رسیدن به فردایی بدون ظلم و ستم جمهوری اسلامی پیوند بزند.
شاهزاده رضا پهلوی در پیامی اعلام کرد: «قتل تکاندهنده ژینا (مهسا) امینی به دست رژیم ضد ایرانی و زنستیز جمهوری اسلامی، احساسات عموم ملت ایران را جریحهدار کرده است.»
او افزود: «این احساس مشترک، این سوگ ملی، این خشم ملی، نمودار عزم و اراده ملتی است که برای احقاق حقوق خود تا پای جان ایستاده است. مقاومتی ۴۳ ساله که با خون ندا رنگین شد و با خون ژینا پایان نخواهد یافت. ما نیاز داریم تا این سوگ و خشم را بیش از پیش به همبستگی ملی و امید به فردایی بدون ظلم و ستم جمهوری اسلامی پیوند بزنیم.»
شاهزاده رضا پهلوی گفت: «امروز مردم سقز نشان دادند که اجازه نمیدهند این جنایت عریان، با خاکسپاری دختر بیگناه شهرشان، ژینا، به فراموشی سپرده شود. اما ژینا فقط دختر سقز نبود. او فرزند ایران بود؛ و یک ایران امروز دادخواه فرزندانش است؛ دادخواه ندا و پویا، پژمان و نیکتا، وحید و نوید، ریرا و ژینا.»
او خاطرنشان کرد: « از این رو، بیاییم یکشنبه و دوشنبه ۲۷ و ۲۸ شهریور، در روزهای عزای عمومی و سوگواری ملی برای ژینا امینی، یاد و نام او و همه فرزندان جانباخته ایران را گرامی و زنده نگه داریم.»
شهبانو فرح پهلوی نیز در پیامی در واکنش به «مرگ دلخراش ژینا (مهسا) امینی به دست رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی» نوشت: «بار دیگر فرزندی از ایران زمین به دست گزمههای حکومتی ضد ایرانی جان خود را از دست داد. من به عنوان یک مادر ایرانی این مصیبت بزرگ و دردناک را به مادر و پدر ژینا و بازماندگان او از صمیم قلب تسلیت می گویم.»
نماینده ویژه آمریکا در امور ایران: ایران باید به خشونت علیه زنان پایان دهد...
رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، مرگ مهسا امینی را «وحشتناک» خواند و نوشت: «مسئولان مرگ او باید پاسخگو باشند و ایران باید به خشونت علیه زنان به دلیل استفاده از حقوق اساسی خودشان، پایان دهد.»
IRANWIRE پنج ماه پس از شروع مسمومیتهای مشکوک دانشآموزان خصوصا دختران در ایران، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی طی بیانیهای در مورد مسمومیتها...