VOAPNN
چهار دهه پس از انقلاب سال ۱۳۵۷، تنشها در جمهوری اسلامی به اوج خود رسیده است. آیزیک چورتنر روزنامه نگار نشریه آمریکایی نیویورکر با نوشتن این مطلب برای بررسی اعتراضات اخیر ایران با فاطمه شمس، استاد دانشگاه ادبیات فارسی در دانشگاه پنسلوانیا، شاعر، و نویسنده گفتوگو کرده است که از سال ۲۰۰۹ در تبعید به سر میبرد.
نیویورکر مینویسد مرگ مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله سقزی باعث گستردهترین اعتراضها در ایران از سال ۲۰۰۹ شد. این اعتراضات شامل اقدام زنان در برداشتن حجاب بوده است، حجابی که داشتن آن دستور حکومت محافظهکار ایران است. حکومتی که در حال حاضر، به نوشته این مجله، علی خامنهای «بیمار» آن را رهبری میکند، سعی کرده دسترسی به اینترنت را نیز محدود کند.
فاطمه شمس درباه تفاوت اعتراضات جاری با اعتراضات گذشته میگوید «شعار اصلی این انقلاب «زن، زندگی، آزادی» است. می توانید این را با یکی از شعارهای اصلی جنبش انقلابی ۱۳۵۷ مقایسه کنید که «نان، کار، آزادی» بود. این شعار اصلی حزب کمونیست کارگر بود که از جنبش انقلابی روسیه الهام گرفته بود.
اما در اینجا، تمرکز، هسته اصلی این جنبش انقلابی، استقلال بدنی زنان، و بازپس گیری استقلال بدنی زنان است. شمس در بخش دیگری از سخنانش میگوید در پی قتل وحشیانه مهسا امینی به دست گشت ارشاد جمهوری اسلامی، این شعار خاص در فضای مجازی به شدت پخش شد. این شعار ابتدا توسط کسانی که در مراسم تشییع جنازه او در شهر سقز در کردستان شرکت کرده بودند خوانده شد. و سپس در سنندج و اکنون واقعاً در سراسر ایران آن را می شنوید. آن را در مناطقی مانند کلیشاد و سودرجان (استان اصفهان) می شنوید. در شهرهایی مانند مشهد در استان خراسان، در اصفهان. در جنوب غربی ایران در خوزستان. بنابراین در حال حاضر، حتی در سطح بین المللی، در تمام اعتراضات بین المللی در دو هفته گذشته، این شعار را می شنوید. او در بخش دیگری از سخنانش میگوید این شعار حاصل دهه ها فعالیت و تلاش زنان کرد است.
به گفته این نویسنده، زنان کرد از جمله در ترکیه برای اولین بار از این شعار استفاده کردند. و عبدالله اوجالان در سال ۱۹۹۸ سخنرانی بسیار معروفی ایراد کرد که در آن گفت که زنان اساساً اولین اسیر تاریخ هستند و تا زمانی که آزاد نشوند هر جنبشی محکوم به نابودی است. به گفته فاطمه شمس در این مرحله، از اعتراضات واقعاً این شعار اشاره به این دارد که چگونه زنان در رهبری این جنبش انقلابی در ایران نقش محوری داشتهاند.
فاطمه شمس در پاسخ به تفاوت اعتراضات جاری با اعتراضات «جنبش سبز» میگوید به نظر او این جنبش در حال حاضر و انباشته همه نارضایتی ها و رنج های اجتماعی سیاسی، جنسیتی، قومیتی، مذهبی در چهل و چهار سال گذشته است. اما همچنین، قطعاً بر تاریخ بسیار طولانیتری متکی است که ما را واقعاً به صد و پنجاه سال پیش، به اواسط قرن نوزدهم میبرد. شمس فکر میکند که اعتراضات جاری «قطعاً ادامه قیام سبز سال ۲۰۰۹ است. و من فکر می کنم یکی از روشهایی که میتوان این دو حرکت را با هم مقایسه کرد، تصاویر نمادین دو زن به نام ندا آقاسلطان است که او نیز زنی جوان، زیبا و جسوری بود که در حالی که چشمانش به سمت دوربین چرخیده بود، به طرز فجیعی در ژوئن ۲۰۰۹ کشته شد.»
اما از نظر تفاوت، به نظر شمس، در سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸)، هنوز امیدی برای اصلاحات وجود داشت. مردم آنجا هنوز در خیابان ها برای یک انتخابات آزاد و عادلانه شعار می دادند. شعار اصلی این بود «رای من را پس بده». هنوز این اعتقاد بود که میتوان جمهوری اسلامی را اصلاح کرد، به این معنا که اگر یک انتخابات عادلانه و یک انتخابات آزاد برگزار شود، معترضان احتمالاً می توانند نامزدی داشته باشند که تا حدودی نماینده امیدها و خواسته های آنها باشد. «انقلاب» امروز کاملاً بدون رهبری است، به این معنا که هیچ یک از چهرههای قبلی، شخصیت های سیاسی مانند محمد خاتمی که رئیس جمهوری سابق ایران بود، از هیچ یک از اینها فراخوانی نمی شوند.
فاطمه شمس میگوید که او فکر میکند این «بیرهبر» بودن این اعتراضات در ایران یک نقطه قوت است چرا که به گفته او این امر سرکوب این جنبش را برای نیروهای امنیتی و حکومت بسیار دشوار کرده است. شمس میگوید در جریان اعتراضات جنبش سبز به محض اینکه حکومت میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، محمد خاتمی و مهدی کروبی را در حصر خانگی قرار دارد، اعتراضات تقریباً تعطیل شد.
به گفته شمس با دستگیری آنها یک حس درماندگی و ناامیدی شدید به وجود آمد. در این مرحله، «من فکر میکنم یکی از دلایلی که برای حکومت بسیار دشوار و چالشبرانگیز شده است تا به یک پاسخ یا راه مؤثری برای تعطیل کردن اعتراض فعلی دست پیدا کند، این است که آنها واقعاً نمیتوانند دنبال یک شخصیت خاص بروند.»
شمس در پاسخ به این سوال که چرا فکر میکند این اعتراضات اکنون در حال وقوع است میگوید که تیرماه سال جاری، زنی به نام سپیده رشنو که بیست و هشت ساله بود، بلافاصله پس از انتشار تصاویری در فضای مجازی که نشان میداد او در حال آزار و اذیت شدن در اتوبوس به دلیل «پوشش نامناسب» است دستگیر شد. او یک نویسنده بود و یک هنرمند. او از جمله زنانی بود که در پی معرفی این «روز ملی حجاب و عفاف» که از سوی حکومت وضع شده بود، دستگیر شدند. فاطمه شمس میگوید این روز را ابراهیم رئیسی در همان ماه اول ریاست جمهوری خود و در راستای کارزارش برای اسلامیسازی کشور، مطرح کرد. و یکی از مواردی که وی بر آن تاکید کرد اجرای قانون پوشش کشور بود، اما با فهرست جدیدی از محدودیتها.
به گفته شمس، بنابراین این، این گشتهای حجاب، و حضورشان در خیابانها و فعالیت هایشان از زمان روی کار آمدن رئیسی تشدید شده است. خانم رشنو دستگیر شد و «بعد از آن تا حدود سه هفته، ما واقعاً نمیدانستیم کجاست. هشتگی منتشر شد که «سپیده رشنو کجاست؟» و سپس در ۳۰ ژوئیه او را با چهرهای شکنجه شده به تلویزیون دولتی آوردند. او را وادار کردند جلوی دوربین بنشیند. از چهره اش کاملاً مشخص بود که احتمالاً به اندازه کافی نخوابیده است و نه تنها تحت شکنجه روحی، بلکه زیر شکنجه جسمی نیز بوده است. گروههای حقوق بشر گزارش دادند که او به بیمارستان منتقل شده است. او پس از بازداشت به دلیل خونریزی داخلی به بیمارستان منتقل شد. او را جلوی دوربین گذاشتند و اعتراف کردند که اشتباه کرده، باید حجابش را رعایت میکرد.»
به گفته فاطمه شمس، این دستگیری و پخش اعتراف پس از آن «فقط خشم درست کرد. بنابراین آنچه امروز می بینیم این خشمی است که قبلا وجود داشت و فکر میکنم تشدید شده است. و برای بسیاری از آن زنانی که دهه ۱۹۸۰ را گذرانده اند، چهره و لباس پوشیدن او(سپیده رشنو) در مقابل دوربین، یادآور دهه ۱۹۸۰ و یادآور اعترافات اجباری و شکنجه های زندانیان سیاسی و زنان در آن سالها بود. بنابراین اساسا یک ترومای جمعی» فعال شد.
به گفته شمس اما این دوره نیز زمانی است که کشور به سختی از بیش از دو سال محدودیتهای همهگیری ویروس کرونا خارج شده است. محدودیتهای اقتصادی زیادی به دلیل تحریمها علیه کشور ایجاد شده است. در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹، دو اعتراض وجود داشت، اما آنها بیشتر اقتصادی بودند. آنها در پاسخ به آب کثیف بودند و در پاسخ به قیمت نان. حالا تخم مرغ به یک کالای «لوکس» تبدیل شده است. مردم (حتی از قشر متوسط) با دشواری میتوانند مرغ بخرند. «من در مورد ایرانیان طبقه متوسط صحبت میکنم. میلیونها ایرانی در حال حاضر زیر خط فقر زندگی میکنند. و سپس این لایه های عمیق فساد دولتی بود که چهار ماه پیش نیز در سقوط ناگهانی برج (متروپل) در کلانشهر خوزستان نمود پیدا کرد….ده ها نفر کشته شدند.» شمس میگوید آنچه امروز میبینیم، رسیدن همه این عوامل نارضایتی به هم است. این استاد ادبیات فارسی میگوید نباید اهمیت جنبش کرد یا مطالبات آن را در اعتراضات جاری دست کم گرفت. او میگوید یک تفاوتی که اعتراضات جاری با «جنبش سبز» دارد این است که اعتراضات جنبش سبز را به طبقه متوسط نسبت میدادند و «ندا آقا سلطان هم خودش از یک خانواده طبقه متوسط در تهران میآمد. مهسا امینی از طبقهای پایینتر بود، اهل یک شهر مرزی کردی. او تازه کار پیدا کرده بود و تازه وارد دوران زنانگی و تبدیل شدن به یک زن مستقل شده بود. و ناگهان زندگی او تراژیک ترین و وحشیانه ترین شکل کوتاه شد. و من فکر می کنم که او نشان دهنده محرومیت مادام العمر نه تنها زنان کرد، بلکه مردم کرد به عنوان یک اقلیت قومی در ایران است که به طور هدفمند و سیستماتیک در معرض ظلم و تبعیض حکومتی قرار گرفته اند.»
فاطمه شمس در پاسخ به این سوال نیویورکر که آیا جمهوری اسلامی با حمله فرامرزی به کردستان عراق ممکن است درصدد به سواستفاده باشد پاسخ مثبت میدهد و میگوید «اما مردم مناطق کردنشین برای خودمختاری تلاش نمی کنند. من فکر می کنم که حکومت سعی دارد آنچه را که در حال حاضر اتفاق می افتد دستکاری کند و بگوید که تمامیت کشور در معرض تهدید است. این نیست. این مطالبی است که آنها در چهار دهه گذشته از آن استفاده کردهاند. کردها در ایران در حال حاضر درباره خودمختاری صحبت نمیکنند. این (اعتراضات) در مورد حقوق اولیه بشر است. این در مورد استقلال بدنی زنان است. این در مورد پایان دادن به ستم دولتی علیه گروه های قومی و اقلیت های مذهبی است. و در واقع فعالان کرد بسیار سخت کوش و بسیار حساس بوده اند که فقط بر روی آرمان ها و مطالبات جنبش کرد تمرکز نکنند.» فاطمه شمس تاکید میکند که این جنبش اعتراضی جاری یک شعاری هم دارد که (زن زندگی آزادی) به گفته او در اصل از جنبش کردها می آید که در ۴۴ سال گذشته، در خط مقدم رویارویی با سرکوب جمهوری اسلامی بودهاند. شمس با اشاره به بیانیهای که در روز جمعه از سوی جمعی از روحانیون چند مدرسه علمیه امضا و منتشر شد که هر گونه همکاری با این حکومت را حرام دانسته اند میگوید پیشبینی آینده اعتراضات بسیار دشوار است.
او اما میگوید که از این به بعد یک اعتصاب سراسری در زمینه متوقف کردن همکاری با حکومت پیش خواهد آمد. شمس در بخش دیگری از این مصاحبه بسیار طولانی میگوید که مورد دیگری اهمیت زیادی دارد این است که در اعتراضات جاری ما نسل جدیدی از ایرانیان بین ۱۷ تا ۳۰ ساله را در خیابان می بینیم که ارزش ها و هنجارهای آنها کاملاً متفاوت است حتی با ما که در دهه ۱۹۸۰ به دنیا آمدهایم.