۱۴۰۱ دی ۲۵, یکشنبه

نازلی سعیدی دانشجوی پزشکی دانشگاه اردبیل به ۱۵ ماه حبس محکوم شد

ايران امروز

نازلی سعیدی در دادگاه بدوی شعبه یک انقلاب تبریز به ریاست حمل‌بر به اتهام تبانی علیه امنیت ملی به ۱۵ ماه حبس تعزیری و به اتهام تبلیغ علیه نظام به پرداخت ۱۰ میلیون تومان و به‌ عنوان مجازات تکمیلی به دو سال ممنوع الخروجی محکوم شده است و اکنون در انتظار دادگاه تجدید نظر است.

وی که دانشجوی پزشکی ورودی بهمن ۹۷ دانشگاه اردبیل (دانشجوی میهمان علوم پزشکی تبریز) است در تاریخ ۴ آبان توسط نیروهای امنیتی بازداشت و با وجود حکم عدم تحمل حبس، ۵۶ روز در بازداشت به‌سر برده و نهایتا در تاریخ ۲۸ آذر با در نظر گرفتن سوابق پزشکی و به قید وثیقه موقتا آزاد شد.

اعتراضات سراسری؛ مهسا فرهادی به دو سال حبس محکوم شد

هرانا

خبرگزاری هرانا – مهسا فرهادی ۲۱ ساله اهل سنندج، از بازداشت شدگان اعتراضات اخیر، توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب شهریار به دو سال حبس تعزیری محکوم شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کولبرنیوز، مهسا فرهادی، از بازداشت شدگان اعتراضات اخیر، به حبس محکوم شد.

بر اساس این گزارش، مهسا فرهای توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب شهریار، از بابت اتهام “اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی” به دو سال حبس تعزیری محکوم شد.

وی پیشتر در تاریخ ۲۴ آبان ماه ۱۴۰۱، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.

۱۴۰۱ دی ۲۴, شنبه

-

 سایه مرگ بر سر سه معترض در اصفهان؛ مردانی که از پشت میله‌ها بی‌گناهیشان را فریاد می‌زنند...

«من اسلحه نداشتم... کاش حتی یک ترقه زده بودم»، «هی مرا زدند و گفتند باید در دادگاه این حرف‌ها را بزنی»، «دستم به جایی بند نیست... به حمایت احتیاج دارم»، اینها بخشی از حرف‌های معترضان پرونده «خانه اصفهان» است که سه نفرشان به اعدام محکوم شده‌اند و سایه مرگ روی سرشان سنگینی می‌کند.پرونده‌ای مبهم و پرتناقض که سه متهم ردیف اول تا سومش، صالح میرهاشمی، مجید کاظمی و سعید یعقوبی با اتهامات سنگینی از جمله «محاربه» به کشتن سه نیروی امنیتی جمهوری اسلامی محکوم شده‌اند. امیر نصرآزادانی، فوتبالیست اصفهانی نیز که متهم ردیف چهارم پرونده اعلام شده به اتهام «عضویت در دسته‌جات غیرقانونی به قصد برهم زدن امنیت کشور»، «اجتماع و تبانی منتهی به جرایم ضد امنیت» و «معاونت در محاربه» مجموعا ۲۶ سال حبس گرفته است.جلسات دادگاه این معترضان که همگی زیر ۴۰ سال سن دارند، غیرعلنی برگزار شد و خبری از آنها منتشر نشد. اما آنها حالا در تلاش‌اند هر طور شده صدایشان را به بیرون زندان برسانند و شاید از آخرین شانسشان برای اثبات بی‌گناهی خود و افشای آنچه در زندان بر سرشان آمده، استفاده کنند.صالح میرهاشمی؛ مردی که می‌گوید حتی یک ترقه هم نزده صالح میرهاشمی، قهرمان کارته‌ و مربی بدنسازی ۳۶ ساله، جوانی است که پیش از بازداشت در پرونده موسوم به «خانه اصفهان» تازه چند ماه بود که زندگی مشترکش را با همسرش آغاز کرده بود.گزارش‌هایی که از منابع آگاه و نزدیک به او به ایران اینترنشنال رسیده، حاکی است که این ورزشکار محکوم به اعدام بیش از ۴۰ روز در انفرادی بوده و خانواده‌اش از وضعیت فرزندشان خبری نداشتند.جزییاتی از شکنجه او برای اعتراف اجباری به دست ایران اینترنشنال رسیده که نشان می‌دهد در زندان با ضربه شدید پرده گوشش را پاره کرده و دندان‌هایش را شکسته‌اند. پیشتر هم چند نفر از کسانی که صالح را در روز دادگاه دیده‌اند، به ایران اینترنشنال گفته بودند آثار شکنجه هنوز روی سر و صورت میرهاشمی معلوم بوده است.نزدیکان صالح میرهاشمی اتهام ارتباط او با سازمان مجاهدین خلق را قاطعانه رد کرده و تاکید کرده‌اند از این ورزشکار زندانی با تهدید همسر و پدرش، اعتراف اجباری گرفته‌اند. گزارش‌های رسیده همچنین حاکی است ماموران جمهوری اسلامی چندین بار منزل مسکونی او را گشته‌اند، اما نتوانسته‌اند مدرکی علیه‌اش پیدا کنند.در صدایی که از مکالمه‌ صالح میرهاشمی با مادرش از زندان به دست ایران اینترنشنال رسیده، این معترض می‌گوید برخلاف اتهاماتی که به او وارد کرده‌اند، نه اسلحه‌ داشته و نه به کسی شلیک کرده و تاکید دارد اعترافات علیه او با تهدید و اجبار گرفته شده است.میرهاشمی در این فایل صوتی به مادرش می‌گوید: «کاش یک ترقه زده بودم. من دلم برای ماشین‌هایی که زن و بچه داخلشان بود می‌سوخت. [شب حادثه] یک پیرمرد ایستاده بود که داشتم او را از خیابان رد می‌کردم.»اطلاعاتی که به ایران اینترنشنال رسیده همچنین حاکی از این است که چهارشنبه شب شبانه در اندرزگاه ۴ زندان مرکزی اصفهان و بدون اطلاع وکیلش از صالح برای اعتراض به حکم اعدام امضا گرفته‌اند و نزدیکان او نگرانند مقام‌های قضایی بخواهند این اعتراض هر چه زودتر به دیوان عالی کشور رفته و رد شود و حکم اعدام صالح را اجرا کنند.مجید کاظمی؛ هی زدند و گفتند باید هر چه می‌گوییم بپذیریمجید کاظمی متهم ردیف دوم پرونده خانه اصفهان جوانی ۳۰ ساله و متولد سال ۱۳۷۱ است که تا پیش از بازداشت در زمینه خمکاری مس مشغول به کار بود و کارگاه شخصی خودش را داشت.به گفته امیر کاظمی، پسرعموی مجید که ساکن آلمان است، او روز ۳۰ آبان و به همراه برادرش حسین کاظمی بازداشت می‌شود و پدر و مادرش تا بیش از ۴۰ روز از وضعیتش خبر نداشته‌اند.مجید در فرآیند دادگاه وکیل تسخیری داشته است و در حال حاضر وکیل تعیینی دارد که به حکم اعدام مجید اعتراض کرده است.مجید کاظمی در پیامی صوتی از زندان که به دست ایران اینترنشنال رسیده، می‌گوید او را تحت شکنجه وادار کرده‌اند تا علیه خود شهادت دروغ بدهد.او در این فایل صوتی روایت می‌کند: «من اسلحه نداشتم... هی زدند و گفتند اسلحه‌ها مال توست، گفتم آره مال من است. زدند و گفتند باید بیایی بازسازی صحنه جرم... دوباره زدند و گفتند باید این [حرف‌ها] را در دادگاه بگویی... من همه‌اش زیر شکنجه بودم. من نه اسلحه‌ای داشتم و نه کاری کردم.»پسرعموی مجید به ایران اینترنشنال گفت حسین کاظمی برادر مجید که با وثیقه آزاد شده را برای فشار به او بازداشت کرده و این معترض محکوم به اعدام را تهدید کرده بودند در صورت همکاری نکردن با ماموران، پای برادرش را هم به پرونده می‌کشانند.سعید یعقوبی؛ نان‌آور پدر و مادر سالخورده‌اش سعید یعقوبی متهم ردیف سوم پرونده «خانه اصفهان» ، ۳۷ ساله و فرزند آخر خانواده‌ است. مراقبت از پدر و مادر هشتاد و چند ساله‌اش به عهده سعید بوده و با زندانی شدن او خانواده‌اش تنها مانده‌اند.از وضعیت این معترض در زندان اطلاعات چندانی در دست نیست، اما به احتمال قریب به یقین او هم تحت شکنجه شدید مجبور به اعتراف علیه خود شده است.مادر سعید یعقوبی در ویدیویی که اواخر آذرماه از او منتشر شد گفته بود پسرش ۲۷ آبان در بنگاه املاک و حین کار بازداشت شده و بیش از یک ماه از او خبر نداشته است.او در یک ویدیوی دیگر که روز ۲۰ دی در حساب «۱۵۰۰ تصویر» منتشر شد، ضمن درخواست برای آزادی فرزندش گفت سعید «نان‌آور و دربازکن» خانه‌شان بوده است.

۱۴۰۱ دی ۲۳, جمعه

دستور دادستانی برای مقابله با “جرم مشهود کشف حجاب”

دویچه وله

 

دادستانی به نیروی انتظامی دستور داد با “جرم مشهود کشف حجاب” برخورد کنند. کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، اعدام‌ها در ایران را “قتل حکومتی” دانست. یک مترجم در ایران به چهار سال حبس محکوم شد.

معاون دادستان کل ایران در یادداشتی که در خبرگزاری‌ها و رسانه‌های دولتی از جمله در ایسنا منتشر شده، “کشف حجاب” را “جرم مشهود” دانسته و گفته ماموران انتظامی “مکلفند” با آن برخورد کنند.

عبدالصمد خرم‌آبادی به ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۵ و نیز ماده ۴۴ قانون آیین دادرسی کیفری اشاره کرده و در ادامه نوشته است: «اخیراً طی بخشنامه‌ای از سوی دادستانی کل کشور به پلیس دستور داده شده است در سراسر کشور با قاطعیت با جرم کشف حجاب برخورد کند.»

به گفته معاون دادستان کل همچنین از رؤسای دادگاه‌ها خواسته شده “علاوه بر جزای نقدی، مرتکبان جرم کشف حجاب را به مجازات‌های تکمیلی و تبعی نیز محکوم کنند و به رؤسای کل دادگستری سراسر کشور نیز اعلام شده است به قید فوریت، برنامه‌ریزی لازم را برای برخورد جدی و بازدارنده با جرم کشف حجاب به عمل آورند”.

بر اساس تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی، مجازات کشف حجاب ده روز تا دو ماه حبس است.

با این حال خرم‌آبادی در یادداشتش می‌نویسد: «از آنجا که در اجرای سایر مقررات، مجازات حبس کمتر از سه ماه الزاماً باید تبدیل به مجازات جایگزین حبس شود، با در نظر گرفتن مواد ۲۳، ۲۶، ۶۵ و ۸۷ قانون مجازات اسلامی دادگاه‌ها می‌توانند کسانی را که مرتکب جرم کشف حجاب می‌شوند علاوه بر پرداخت جزای نقدی به تحمل یک یا چند مورد از مجازات‌های تبعی و تکمیلی مانند تبعید، منع از اشتغال به حرفه یا کار معین، انفصال از خدمات دولتی و عمومی، منع از خروج از کشور، الزام به انجام خدمات عمومی رایگان، منع از عضویت در احزاب، گروه‌ها و دستجات سیاسی یا اجتماعی، توقیف وسایل دخیل در ارتکاب جرم (مانند بستن محل کسب و توقیف وسیله نقلیه، توقیف رسانه)، الزام به یادگیری حرفه، شغل یا کار معین و… به مدت شش ماه محکوم کنند.»

در سه ماه گذشته و پس از آغاز اعتراضات سراسری در بسیاری از مناطق مختلف ایران، زنان بدون حجاب رسمی برای تردد، خرید و انجام امور روزمره خود حاضر شده‌اند. در چندین مورد نیز محل کسب و کار، مغازه‌ها و پاساژها به دلیل ارائه خدمات به زنان بدون حجاب پلمب شدند که این مسئله انتقادهای زیادی را بویژه در میان حقوقدانان برانگیخت.

حالا ظاهرا با توجه به نوشته معاون دادستانی، دست قوه قضاییه برای برخوردهای تندتر و مجازات‌های سنگین‌تر با افرادی که از تن دادن به حجاب اجباری خودداری می‌کنند، بازتر هم می‌شود.

خرم‌آبادی مجازات “تشویق به بی‌حجابی” را سنگین‌تر هم دانسته و آن را “مصداق تشویق به فساد” عنوان کرده است؛ این همان عنوان اتهامی است که برای نسرین ستوده پس از دفاع از دختران خیابان انقلاب به کار گرفته شد و این وکیل و مدافع سرشناس حقوق بشر، بابت آن به ۳۸ سال حبس و ۱۴۸ ضربه شلاق محکوم شد.

کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل اعدام‌ها را محکوم کرد

کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل در بیانیه‌ای گفت جمهوری اسلامی از مجازات اعدام برای ایجاد ارعاب و سرکوب عقاید مخالف استفاده می‌کند.

فولکر تورک در این بیانیه اعدام‌ها را به مثابه “قتل حکومتی” دانسته و گفته است: «استفاده ابزاری از رویه‌های کیفری به منظور مجازات کسانی که از حقوق اولیه خود مانند حق شرکت در تظاهرات یا سازماندهی اعتراضات استفاده کرده‌اند به مثابه قتل حکومتی است.»

کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل این اعدام‌ها را نقض قوانین بین‌المللی در ارتباط با حقوق بشر دانسته است.

اختصاصی؛ نامه سپیده قلیان از اوین: آمنه‌سادات ذبیح‌پور را در زندان خانم عسکری صدا می‌کردند

اینترنشنال

سپیده قلیان، زندانی سیاسی، در نامه‌ای از زندان اوین که به صورت اختصاصی در اختیار برنامه «تیتر اول» قرار گرفته است، با اشاره به پخش اعترافات اجباری از صداوسیمای جمهوری اسلامی نوشت که «تکرار اعترافات اجباری و پخش نامستندها ادامه دارد» اما صدایی که فضا را می‌شکند «صدای انقلاب است».

این زندانی سیاسی نوشت که دیوارهای اوین نمی‌تواند جلوی رسیدن صدای «زن، زندگی، آزادی» از چهارگوشه ایران را بگیرد اما «اینها چیزی از ترس و وحشت هر لحظه‌‌ام از شکنجه و اعدام و سرکوب کم نمی‌کند».

متن کامل نامه را از طریق این لینک بخوانید

بر اساس نوشته سپیده قلیان، «ساختمان فرهنگی» زندان اوین که محل برگزاری آزمون برخی از زندانیانی بوده که در دوره زندان درس می‌خوانند، تبدیل به «ساختمان بازجویی شده است».

او نوشت: «لابد بسیار طبیعی است که وقتی مدارس به سربازخانه تبدیل شده‌اند و دانشگاه‌ها به محل هجوم اراذل حکومتی، بخش فرهنگی زندان هم به شکنجه‌گاه و محل بازجویی بدل شود.»

قلیان با اشاره به مواجهه خود با یکی از زندانیان نوجوان در این ساختمان نوشت: «پسر جوان می‌گوید: به خدا کسی را نزده‌ام. از او اعتراف می‌خواهند. من فریاد می‌زنم اعتراف نکن، تو را به خدا اعتراف نکن و مرگ بر شما ستمگران که به زودی تقاص پس می‌دهید. جلوی دهانم را مامور زن می‌گیرد و به زور می‌بردم.»

او در این نوشته موضوع اعترافات اجباری خود را توضیح داد و نوشت که بازجویان به او گفته‌اند: «کمونیست فاحشه اینجا ته خطه. بگو با کی خوابیده‌ای؟»

قلیان نوشت که پس از شکنجه‌ها در نهایت پذیرفته که در مقابل دوربین اعترافات اجباری انجام دهد: «پس از سه روز ممتد (بلکه بیشتر) بیداری، بازجویی و حبس در توالت، اراده و هوشیاری‌ام را انگار به کلی از دست داده باشم. متن آماده شده را … می‌گیرم و نیمه هوشیار آن را قرائت می‌کنم با هر خط انگار “تق” یک شلاق به … بدن و روحم می‌خورد.»

قلیان به انتقال خود از از بازداشتگاه به زندان سپیدار اهواز و پس از آن به «بازداشتگاهی در برهوت و صحرا» و از آن جا به زندان اوین و از اوین به قرچک ورامین اشاره کرد و نوشت که شبی از صحنه تلویزیون بند پنج زندان قرچک، اعترافات اجباری خود را داده است.

او یادآوری کرد که از آمنه‌سادات ذبیح‌پور احمدی به دلیل نقش او در پخش اعترافات اجباری‌اش شکایت کرده اما به هشت ماه حبس محکوم شده است.

قلیان در پایان نوشت: «اینک تکرار اعترافات اجباری و پخش نامستندها ادامه دارد اما صدایی که فضا را می‌شکند این بار نه از راهروی بازجویی بلکه از خیابان‌های مریوان، ایذه، رشت، مازندران و سیستان و بلوچستان و باقی شهرهای ایران به گوش می‌رسد. این صدا، صدای انقلاب است. صدای واقعی “ژن ژیان ئازادی”.»

سپیده قلیان پیش از این اعلام کرده بود تنها چند دقیقه پس از ثبت شکایت از آمنه‌سادات ذبیح پور، قرار منع تعقیب برای این خبرنگار سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی صادر شده است.

برنامه تیتر اول در گزارش خود از نامه سپیده قلیان، برای اولین بار تصاویری از او را همراه با توضیحاتش درباره ذبیح‌پور منتشر کرد:

موج جدید حمله به مخالفان حجاب اجباری؛ نامه وزارت ارتباطات به ادارات و اپراتورها برای برخورد با «کشف حجاب»

VOAPNN

Women in Tehran, Iran Protests زنان بدون حجاب اجباری در تهران

در پی موح جدید اعمال فشار نهادهای حکومتی برای برخورد با مخالفان حجاب اجباری، رسانه‌های ایران نامه‌ای را منتشر کرده‌اند که براساس آن، وزارت ارتباطات جمهوری اسلامی به برخی بخش‌های داخلی و ییرونی خدمات دهنده تحت نظارت خود برای «رعایت حجاب پرسنل» تذکر داده است.

تارنمای «جماران» که وابسته به دفتر روح‌الله خمینی، رهبر پیشین جمهوری اسلامی است، تصویر نامه‌ای را با امضای معاون امور پستی، ارتباطی و فناوری اطلاعات رگولاتوری وزارت ارتباطات دولت ابراهیم رئیسی منتشر کرده که در آن برخی ادارات داخلی این وزارتخانه و بعضی از خدمات دهنده‌های اینترنت و اپراتورهای تلفن ثابت و سیار نیز برای برخورد با پرسنل مخالف حجاب اجباری، خطاب قرار داده شده‌اند.

بیستم دی‌ماه عبدالصمد خرم‌آبادی، معاون دادستان کل در امور نظارت بر دادسراها و ضابطین سراسر کشور از صدور بخشنامه‌ای خطاب به پلیس جمهوری اسلامی خبر داد که بر مبنای آن، این نیرو باید با «قاطعیت» با «کشف حجاب» برخورد کند.

در روزهای گذشته نیز کاربران شبکه‌های اجتماعی خبر از «تذکر حجاب» بعضی رانندگان تاکسی‌های اینترنتی یا ارسال پیامک لزوم استفاده از «پوشش ورزشی مناسب» توسط برخی اماکن ورزشی یا عمومی داده بودند.

در نامه منتشر شده از وزارت ارتباطات برای اعمال نظارت بر کارکنان به منظور رعایت پوشش «حجاب اجباری»، به دریافت گزارش‌هایی مبنی بر «عدم رعایت شئونات اسلامی و عادی انگاشتن بدحجابی» در این ادارات دولتی یا دفاتر اپراتورها نیز اشاره و استناد شده است.

چهارم دی‌ماه نیز محمدجعفر منتظری، دادستان کل ایران و از مقامات ارشد قضایی جمهوری اسلامی گفته بود که برداشتن حجاب اجباری «جرم مشهود» محسوب می‌شود و «رعایت حجاب» برای زنان در «مناظر عمومی» الزامی است.

طی ماه‌های اخیر و در طول اعتراضات مردمی و سراسری شهرهای مختلف ایران، علاوه بر اعلام خواسته‌هایی همچون لزوم تغییر شیوه و ساختار حکمرانی کنونی ایران توسط معترضان، بسیاری از زنان شرکت کننده نیز با برداشتن روسری‌های خود یا سوزاندن آنها، مخالفت با «حجاب اجباری» را اعلام کرده‌اند.

۱۴۰۱ دی ۲۲, پنجشنبه

قربانیان سرکوب؛ چشم‌هایی زخمی که «ظلم و امید» را روایت می‌کنند

BBC

این گزارش گزیده‌ای از تصاویر و نوشته‌‌های زخمیانی است که از تجربه، احساس، خشم و امید، پس از زخمی شدن چشم‌شان نوشته‌اند

در جریان سرکوب اعتراضات جاری و طی بیش از صد روز گذشته، ده‌ها معترض بر اثر برخورد گلوله‌های ساچمه‌ای، بینایی‌شان آسیب دیده است اما در غیاب انجمن‌های حامی آسیب‌دیدگان اعتراضات در ایران، بعضی از آنها در اینستاگرام همدیگر را پیدا کرده‌اند و برای کمک به یکدیگر تلاش می‌کنند.

این گزارش گزیده‌ای از تصاویر و نوشته‌‌های زخمیانی است که از تجربه، احساس، خشم و امید، پس از زخمی شدن چشم‌شان نوشته‌اند و بیشترشان به یمن شبکه‌های اجتماعی و دو نفر از این چهره‌ها که از همان ابتدا پا جلو گذاشتند، همدیگر را در شبکه‌های اجتماعی یافته‌اند: غزل رنج‌کش، دختر اهل بندرعباس که پس از جراحت حتی روی تخت بیمارستان با انگشتانش علامت پیروزی را بالا نگه داشته بود و مرسده، مربی بدنسازی که با عزمی جزم، برای کمک و روحیه دادن به دنبال آسیب‌دیدگان چشم می‌گردد.

روایت غزل خیلی زود به رسانه‌ها راه یافت؛ از لحظه ساچمه خوردن چشمش، عشقی که به چشمانش داشت و دارد، نگرانی‌اش از آسیب‌دیدگان گمنام و درخواست کمک برای آنها که هنوز می‌توانند با پیوند قرنیه بینایی خود را باز یابند.

روایت غزل رنجکش خیلی زود به رسانه‌ها راه یافت؛ از لحظه ساچمه خوردن چشمش، عشقی که به چشمانش داشت و دارد، نگرانی‌اش از آسیب‌دیدگان گمنام و درخواست کمک برای آنها که هنوز می‌توانند با پیوند قرنیه بینایی خود را باز یابند

اما غزل در این راه تنها نبود، مرسده، در روزهای نخست ساچمه خوردنش از صدای وحشتناک ترکیدن چشم، اینکه اندازه‌ها دستش نیست و حفظ تعادل برایش سخت است نوشت اما روایت بلند شدنش پس از این زخم، عمل‌های جراحی، بیم‌ها و امیدها، کمک‌های همسر و خواهرش و امیدش، شکرگزاری پس از آغاز روند درمان و بهبودی نسبی و امیدش به فردایی آزاد، دنبال‌کنندگانش را مجذوب کرد.

روایت برخاستن مرسده پس از این زخم، عمل‌های جراحی، بیم‌ها و امیدها، کمک‌های خانواده، شکرگزاری پس از آغاز روند درمان و بهبودی نسبی و امیدش به «فردایی آزاد»، دنبال‌کنندگانش را مجذوب کرد

نیلوفر آقایی، کارشناس مامایی و مشاور بارداری زن دیگری است که تصاویر خندان و نوشته‌های تاثیرگذارش بارها دست به دست شده است؛ ماموران در جریان تجمع کادر ردرمان مقابل ساختمان نظام پزشکی به چشمش ساچمه زدند.

او که به دنبال‌کنندگانش در اینستاگرام گفته تا زمان جراحی ترمیمی پلاستیک باید از چشمبند استفاده کند دیروز به مناسبت جشن تولد ۳۲ سالگی خود ویدیویی منتشر کرد و با همان لبخند که گفته سعی می‌کند در ظاهر نگه دارد، آرزو کرد که «همانی بشود که همه‌مان می‌خواهیم.»

به دنبال‌کنندگانش در اینستاگرام گفته تا زمان جراحی ترمیمی پلاستیک باید از چشمبند استفاده کند

نیلوفر به دنبال‌کنندگانش در اینستاگرام گفته تا زمان جراحی ترمیمی پلاستیک باید از چشمبند استفاده کند

اما یکی از تکان‌دهنده‌ترین روایت‌ها مربوط به هلیا بابایی دانش‌آموز دبیرستانی است که نوشته درست بعد از تیر خوردن، با وجود درد زیاد حس رضایتی را تجربه کرده چرا که «اگه قراره قطره‌ای از خون این مردم بچکه، باید خون من هم باشه.»

الهه توکلیان که خود را «دختر خراسان» می‌خواند، زن دیگری است که در اینستاگرامش از «سرسختی و قدرتی» نوشته که به او برای «آینده‌ای شکوهمند» قدرت جنگیدن می‌دهد.‍ او خطاب به ضاربش نوشته است: «چشمم را هدف گرفتی اما قلبم هنوز می‌تپد.»

راحله امیری،‌ روانشناس و زن دیگری است که در اینستاگرامش از زخمی که خورده می نویسد. خانم امیری نوشته است: «قسم به امیدی که در ناامیدی می‌روید، همه چیز درست خواهد شد.»

او در معرفی اینستاگرامش مانند غزل رنجکش نوشته است: «صدای چشم‌ها بلندتر از هر فریادی است.»

محمد فرضی،‌ تولیدکننده محتوا و زخمی اعتراضات در توضیح وضعیتش نوشته است: «چشمم دید دارد، قرار است لنز متحرک بگذارم. و بعد جراحی کنم و روغن و آب مروارید ناشی از ضربه را تخلیه کنند و بعد نوبت لنز ثابت است.»

او در اینستاگرامش نوشته است: «ناراحت نباشید، خطر ازم دور شده و چشمم را از دست ندادم. به امید روزهای خوب که در راه است»

در غیاب نهادهای مردم‌نهاد حامی آسیب‌دیدگان اعتراضات، بررسی‌های بی‌بی‌سی فارسی نشان می‌دهد که گروهی از فعالان مدنی در شبکه‌های اجتماعی، از انجمن چشم‌پزشکان ایران درخواست می‌کنند که گروه یا کمیته‌ای را برای پیگیری و حمایت از زخمیان اعتراضات جاری در ایران ایجاد کنند.

یک مقام وزارت بهداشت و ده‌ها متخصص چشم پیش‌تر درباره صدمات بینایی ناشی از برخورد ساچمه و گلوله پینت‌بال به چشم معترضان هشدار داده‌ بودند.

صنم کازرونی، فعال محیط زیست کجاست؟

ایران‌وایر

صنم کازرونی‬، نویسنده و محقق ایرانی-آمریکایی، حدود ۲ ماه پیش در خانه خود در استان اصفهان بازداشت شده و تاکنون، از او خبری نیست

افراد بسیاری در میانه اعتراضات سراسری در ایران بازداشت شدند که نه نامی از آن‌ها مطرح شده است، و نه اطلاع دقیقی از محل بازداشت آن‌ها موجوداست. از جمله «صنم کازرونی»، نویسنده و محقق ایرانی-آمریکایی.

او حدود ۲ ماه پیش در خانه خود در استان اصفهان بازداشت شده و تاکنون، از او خبری نیست.

یک حساب شخصی در توییتر، چندی پیش خبر آزادی خانم کازرونی را اطلاع می دهد، ولی دوست نزدیک او به «ایران‌وایر»می‌گوید، هنوز هیچ خبری از صنم نداریم.

خانم کازرونی، نویسنده کتاب «از توس تا دوشنبه» و مدیر کانال تلگرامی «کتاب‌های کمیاب» است.

***

صنم کازرونی،‌ عاشق گیاهان دارویی کیست؟
آن‌ها که صنم کازرونی را می‌شناسند، می‌گویند او همه‌جا خود را کشاورز معرفی می‌کرده است. خانم کازرونی در زمینه خواص گیاهان دارویی آگاه بود و به عنوان محقق در این حوزه شناخته می‌شود، عرقیات سنتی حوزه تخصصی او است.

یکی از دوستان خانم کازرونی به «ایران‌وایر» می گوید: «صنم هیچ خانواده‌ای در ایران ندارد. دوستان او در میانه آبان۱۴۰۱، هرچه با تلفن او تماس می‌گیرند پیداش نمی‌کنند، نگران او شده و برای همین به ساختمان محل سکونت صنم مراجعه می‌کنند، نگهبان ساختمان به آن‌ها می‌گوید که نیروهای امنیتی چند هفته پیش صنم را بازداشت کرده و برده‌اند.»

به گفته دوست خانم کازرونی، او باغی در اطراف اصفهان داشته است که در آن گیاهان طبی خاص می‌کاشته و از آن‌ها عرقیجات می‌گرفته است.

دلیل بازداشت خانم کازرونی، به صورت عمومی منتشر نشده است.

به گفته یکی از دوستان این محقق حوزه محیط‌زیست و نویسنده، این احتمال وجود دارد که دلیل بازداشت، او ترجمه کتاب‌های ممنوعه‌ای باشد که تلاش داشت جهت آگاهی بخشی عمومی، به دست مردم برساند. این فرد می‌گوید صنم این کتاب‌ها را برای آگاهی و تعلیم مردم جامعه ترجمه می‌کرد و به دست علاقمندان آن می‌رساند. او از محتوای کتاب‌هایی که خانم کازرونی ترجمه کرده است ابراز بی اطلاعی می‌کند.

به گفته دوستان‌اش، صنم کازرونی متولد کشور آمریکا است. بعد از جدایی پدر و مادر، پدر صنم او را با خود به ایران برمی‌گرداند و در یکی از مدارس شبانه‌روزی زمان پهلوی در اصفهان به نام «رودابه»، که مدرسه‌ای مشهور به نام فرانسوی‌ها است، نام نویسی می‌کند. صنم کودکی خود را در این مدرسه که تا پس از پیروزی انقلاب هم پابرجا بوده، سپری کرده است.

به گفته دوستان‌ او، همین مساله صنم را بسیار مستقل و متکی به خود پرورش داده است. در عین حال، موجب شده است که هیچ ارتباط نزدیکی با اعضای خانواده خود نداشته باشد و در حال حاضر هم، عضوی از خانواده صنم پیگیر چرایی بازداشت او نباشند.

بر اساس اطلاعات لینکدین، خانم کازرونی فارغ‌التحصیل رشته علوم سیاسی از دانشگاه تهران است.

من یک انسانم،‌ یک منتقد و یک معترضم
کارگاه آموزشی «شهروندیار» در صفحه فیس‌بوک خود در سال ۱۳۹۸، نوشته‌ای به نقل از صنم کازرونی منتشر کرد که این نویسنده اینطور خود را معرفی کرده است: «من قبل از اینکه یک کشاورز و تولیدکننده باشم، یک انسانم و برای حقوق اولیه و انسانی‌ام می‌جنگم، یک منتقد و معترض به مسائل سیاسی، اجتماعی، حقوق حداقل نیمی از جامعه و مسائل زیست‌محیطی برای کمی نفس کشیدن هستم، هرچند صدایم به جایی نمی‌رسد.»

خانم کازرونی در این مطلب با واکنش نسبت به احتمال خشک شدن کامل دریاچه ارومیه نوشته است:‌ «قرار است ۵مرداد باز دریچه‌های سد زاینده‌رود را ببندند و آب این رودخانه دائمی را قطع کنند، غافل از اینکه این قطع و وصل کردن چه زیان‌های جبران ناپذیری که به بار نمی‌آورد. حداقل جاری نگه دارید اما با حجم کمتر، آری؛ آب زاینده‌رود را می‌بندند، تمام زیبایی شهر اصفهان را نابود می‌کنند، کشاورزان پایین دست را ناراضی می کنند، تالاب گاوخونی و زیست گونه‌های محیطی منطقه را بدون توجه به عواقب فاجعه‌بار آن، از بین می‌برند. چرا که احتمالا چند آقازاده محترم که صاحب ژن خوب که چه عرض کنم، ژن خاص انبیا و اولیا هستند، تصمیم گرفتند بزرگترین کارخانه کاغذ سازی را در یزد احداث کنند، بدون اینکه بدانند یا برایشان اهمیت داشته باشد که برای تولید کاغذ، نیاز به آب فراوان است و یزد فاقد آب کافی است. ای کاش فقط به کاغذ و شهر یزد محدود می‌شد. در این مملکت، هیچکس و هیچ چیز سر جای خودش نیست.

نمی‌شد کاغذ سازی را در جایی مثل گیلان یا گلستان احداث کنند، و یا در عصر دیجیتال، واقعا چقدر کاغذ مورد نیاز است و یا چه لزومی دارد که کارخانه کاشی و سرامیک در میبد و شیشه‌سازی در اردکان باشد؟»

صنم کازرونی که خود را کشاورز معرفی می‌کند و باغی کوچک از گیاهان دارویی در اصفهان دایر کرده است، در ادامه اضافه می‌کند:‌ «خود کشاورزی هم بر پایه هیچ قاعده و اصول منطقی نیست، در این کم‌آبی چه نیازی به کشت گیاهانی با مصرف بالای آب در مناطق کم‌آب است، وقتی می‌شود گیاهانی با مصرف کمتر آب در مناطق کویری کاشت و پر مصرف‌ها در جاهای پر آب، چرا باید درخت نارنج در یزد کاشته شود، در حالی که می‌توانند انار یا سنجد بکارند؟»

این نویسنده و تحصیل‌کرده رشته علوم سیاسی در ادامه می‌نویسد:‌ «این کار نه تنها برای یزد سودی ندارد، بلکه باعث می‌شود این استان تولید گیاهان بومی خود را نیز فراموش کند که کرده است، به‌طوری‌ که بسیاری از اهالی نمی‌دانند بهترین اسطوخودوس، زمانی در یزد بود. با یک مدیریت درست، با همین کم‌آبی هم می‌شود صنایع و کشاورزی را درست برنامه‌ریزی کرد و این اوضاع نابسامان کشاورزی، همه‌اش به دلیل خشکسالی نیست؛ بلکه سومدیریت و منفعت طلبی است. اما چه اهمیتی دارد؟ عده‌ای حقشان پایمال شود، زندگی‌ها از هم بپاشد و محیط‌زیست نابود شود، حق اعتراض هم نداشته باشیم. چند نفر متخصص هم که اعتراض کردند و صدایشان درآمد، بلافاصله به جرم واهی جاسوسی بازداشت شدند.»

او در بخشی از مقاله خود با مورد خطاب قرار دادن مدیران تصمیم‌ساز در عرضه محیط‌زیست این‌طور ادامه می‌دهد:‌ «سو مدیریت باعث مهاجرت‌های غیر ضروری روستا به شهر، و حاشیه نشینی می‌شود، مهاجران دنبال شغل‌های کاذب می‌گردند، تا عده‌ایی دیگر در مملکت امام زمان و الگوی اسلام ناب محمدی، بتوانند حساب‌های بانکی داخلی و خارجی خود را اضافه و سرمایه‌های غیر نقدی خود را افزایش دهند، افسوس!»

دلیل بازداشت فعالان محیط زیستی چیست؟
در میانه اعتراضات سراسری ایران، فعالان محیط‌زیستی بسیاری که بیشتر هم ساکن شهرهای کرد نشین بودند، بازداشت شدند.

«منصور سهرابی»، متخصص بوم شناسی و فعال محیط زیست کرد، با تایید این موضوع می‌گوید در بسیاری از استان‌های ایران، هم‌زمان با شروع اعتراضات، افرادی که پیشینه فعالیت در حوزه محیط زیست داشتند، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.

این متخصص حوزه محیط‌زیست می‌گوید:‌ «حاکمیت از کسانی که قدرت سازماندهی افراد را داشته باشند و بتوانند یک جمعی را تشکیل دهند، بیشتر می‌ترسد و از مشارکت مردم با یکدیگر نگران است. از زمان دولت سید “محمد خاتمی”، تشکل‌های محیط‌زیستی در خلا تشکل‌های سیاسی، در ایران شکل گرفته‌اند و بسیاری از تشکل‌های محیط‌زیستی در ایران به ویژه در کردستان، اغلب تحت کنترل نیروهای امنیتی قرار داشته‌اند. از جمله «انجمن سبز چیا» مریوان، که اعضای آن بارها دستگیر شده‌اند. حکومت جمهوری اسلامی همیشه از رهبری و لیدر بودن این افراد در جامعه محلی نگران هستند.»

این بوم شناس با اشاره به اینکه ۲۲ بار مورد بازجویی نیروهای امنیتی قرار گرفته و چندین‌بار بازداشت شده است، می‌گوید: «درست زمانی که رخداد مهمی در کشور در جریان است، فعالان محیط‌زیستی را احضار می‌کنند. برای نمونه، در زمان برگزاری انتخابات مرا صدا می‌زدند که نباید نقشی در انتخابات از منظر حمایت از کاندیدای خاصی داشته باشم.»

او تحلیل خود از چرایی تحت فشار قرار دادن فعالین محیط‌زیست در مواقع حساس امنیتی را چنین بسط می‌دهد: «در سال‌های گذشته که ایران بودم، اطلاعیه‌ای دادیم برای پاکسازی محوطه اطراف یکی از دریاچه‌های مهاباد که از زباله خالی شود. مرا احضار کردند و گفتند تو استاد دانشگاه هستی، به تو چه ربطی دارد که زباله اطراف دریاچه ریخته است، مگر تو کارمند شهرداری هستی؟ اصولا نیروهای امنیتی از کسانی که نفوذ دارند، تاثیرگذار هستند و توانایی گردهم آوردن چند نفر را داشته باشند، هراس دارند. چون مسائل محیط‌زیستی به صورت فردی صورت نمی‌گیرد و اکثرا فعالین محیط‌زیست به صورت گروهی فعالیت دارند، یعنی یا عضو تشکل هستند یا چند نفر با همدیگر فعالیت دارند، بنابراین همیشه تحت فشار امنیتی هستند.»

این کارشناس محیط زیست می گوید در کردستان دو گروه از افراد همیشه تحت فشار امنیتی قرار داشته‌اند؛ فعالان محیط‌زیست و کوهنوردان. کوهنوردان نیز به این دلیل که تیم‌های کوهنوردی دارند و توانایی گردهم آوردن افراد زیادی را دارند، مدام احضار شده، بازداشت می‌شدند و مورد آزار و اذیت نهادهای امنیتی قرار می‌گرفتند.

به گفته منصور سهرابی، بوم شناس، این اتفاق به دلیل نبود احزاب در ایران صورت می‌گیرد.

این اگرو اکولوژیست و پژوهشگر بوم‌شناسی و محیط‌زیست می‌گوید: «دیکتاتورها حتی از جمع شدن یک تیم ورزشی هم می‌ترسند، دوست ندارد دور هم جمع شوند و در صورت گردهم‌آیی آن‌ها، سعی می‌کنند در میان آن‌ها نفوذ کند.»

منصور سهرابی اضافه می‌کند‌:‌ «چون مسائل محیط‌زیستی همیشه می‌توانسته منجر به واکنش اجتماعی شود، برای همین بیشتر مورد توجه بوده است. اگر یک انجمن محیط‌زیستی برای جلوگیری از انتقال آب یک منطقه توسط دولت از مردم یک منطقه تقاضای کمک کند، این مساله می‌تواند کنشی ایجاد کند که مطلوب حاکمیت و سپاه پاسداران نیست؛ چون اغلب پروژه‌ها دست سپاه است.»

-

 🔴 در نامه‌ای که به امضای بیش از پانصد نفر از فعالان طیف‌های گوناگون، فعالان مدنی و سیاسی و حقوق بشری، دانشگاهیان، روزنامه نگاران و زندانیان سیاسی سابق و فعلی رسیده از مقامات جمهوری اسلامی خواسته شده فورا به صدور و اجرای حکم اعدام علیه برخی معترضان اخیر پایان دهد.


در ادامه نویسندگان این نامه گوشزد کرده‌اند که "گرفتن جان جوانان معترضی که اعتراض و حتی رفتار فرضی مجرمانه آنها طی اعتراضات برآمده از مناسبات ناعادلانه و به شدت تبعیض‌آمیز اجتماعی است، وجدان جمعی ایرانیان عدالت‌خواه را به شدت آزرده است".فعالان مدنی در این نامه مصرانه خواستار توقف "خشونت سیستماتیک" و "خاتمه صدور و اجرای احکام اعدام" در پی اعتراضات برآمده از جنبش زن زندگی آزادی شده‌اند و مقامات حکومتی و قضایی را "به حفظ حرمت جان آدمی و کرامت شهروندان" دعوت کرده‌اند.عبدالعلی بازرگان، مرضیه مهرافزا، عماد بهاور، مصطفی تاجزاره محمدرضا و حمیدرضا جلایی‌پور، ابوالفضل قدیانی و مرضیه مرتاضی لنگرودی از جمله امضاکنندگان این نامه هستند.

۱۴۰۱ دی ۲۱, چهارشنبه

مژگان کاوسی پژوهشگر،نویسنده کرد اهل کلاردشت پس از آزادی از زندان قائم‌شهر

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

جواد روحی، کیمیا جوادی و مهدی محمدی‌فر، سه معترض باز‌داشت‌شده، به اعدام محکوم شدند

اینترنشنال

 

جواد روحی، کیمیا جوادی و مهدی محمدی‌فر، سه شهروند باز‌داشت‌شده در جریان خیزش انقلابی علیه جمهوری اسلامی در نوشهر به اعدام محکوم شدند.

خبرگزاری قوه قضاییه روز سه‌شنبه ۱۰ دی اعلام کرد جواد روحی، از افراد بازداشت‌شده در نوشهر، به اتهام «افساد فی الارض» و «محاربه» به اعدام محکوم شده است. این رای در دیوان عالی کشور قابل فرجام‌خواهی است.

پیشتر سازمان حقوق بشر ایران اعلام کرد با وجود اعدام شدن چهار معترض خیزش سراسری علیه جمهوری اسلامی، همچنان دست‌کم ۱۰۹ معترض دیگر در خطر صدور یا اجرای احکام اعدام قرار دارند.

این سازمان غیردولتی مستقر در نروژ روز دوشنبه ۱۹ دی در تازه‌ترین گزارش خود درباره خیزش سراسری علیه جمهوری اسلامی، اعلام کرد که این آمار هم شامل افرادی است که رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی اخبار آنان را پوشش داده‌اند و هم شامل افرادی است که بنا بر گزارش‌های شهروندی در خطر اعدام قرار دارند.

در مقایسه با فهرست پیشین معترضان در خطر اعدام که سازمان حقوق بشر ایران در روز ششم دی منتشر کرد، نام ۹ تن که به قید وثیقه آزاد شدند، یک تن که دیگر در اختیار ماموران سرکوب قرار ندارد و دو جان‌باخته اعتراضات که روز ۱۷ دی اعدام شدند، از فهرست حذف شده است.

با این حال ۲۱ نفر دیگر که در خطر صدور یا اجرای احکام اعدام قرار دارند، به فهرست کنونی اضافه شده‌اند.

سازمان حقوق بشر ایران تاکید کرده که جمهوری اسلامی «عامدانه با اظهارات ضد و نقیض درباره پرونده و احکام معترضان، مخصوصا احکام اعدام، تلاش می‌کند تا در این باره ابهام ایجاد کند».

این سازمان اعلام کرد: «محدودیت دسترسی متهمان امنیتی به وکیل انتخابی (ذیل تبصره ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری) در تمام مراحل بازجویی، دادرسی و فرجام‌خواهی، به این ابهام‌ها می‌افزاید. بسیاری از متهمان امکان ملاقات آزادانه و توضیح شرایطشان را برای خانواده خود نیز ندارند.»

سازمان حقوق بشر ایران همچنین درباره آمار کشته‌شدگان خیزش سراسری گزارش داد که از شروع اعتراضات جاری تا کنون، دست‌کم ۴۸۱ شهروند، از جمله ۶۴ کودک و ۳۵ زن، کشته شده‌اند.

این سازمان خواستار «توجه جامعه مدنی ایران و جامعه جهانی به تشدید سرکوب‌ها از طریق دستگیری‌های خودسرانه، آزارهای جسمی و جنسی در دوران بازداشت و بازجویی و صدور احکام فله‌ای» شد.

صدور حکم دو سال حبس برای یک شهروند کُرد در دادگاه انقلاب شهریار

شبکه حقوق بشر کردستان

بنا به اطلاع شبکه حقوق بشر کردستان، مهسا فرهادی، شهروند ۲۱ ساله اهل سنندج و ساکن تهران، در روزهای گذشتە از سوی شعبه ۲ دادگاه انقلاب شهریار به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی» به تحمل ۲ سال حبس تعزیری محکوم شده است.

به گفته نزدیکان این شهروند، او که در یک مرکز خدمات زیبایی در مجتمع ارم شهرک اندیشه مشغول به کار بوده، در تاریخ ۲۴ آبان پس از خروج از محل کار خود به دلیل نداشتن روسری از سوی ماموران امنیتی پس از ضرب و شتم بازداشت شد.

خانواده وی پس از دو روز پیگیری و مراجعه به دادگاه و نهادهای امنیتی مطلع شدند که او بازداشت و به زندان قرچک منتقل شده است.
حکم ۲ سال حبس تعزیری وی به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی»، از سوی شعبه ۲ دادگاه انقلاب اسلامی شهریار در چند روز گذشته صادر شده است. علیرغم تامین وثیقە از سوی خانواده این شهروند و ارائە آن بە دادگاە، قاضی پروندە از پذیرش وثیقه خودداری کرده است، اما در دادنامه صادره اعلام شده که خانواده وی موفق بە تامین وثیقه نشدەاند.

اختصاصی؛ گزارش کشته شدن بهار خورشیدی، معترض ۲۳ ساله در رباط کریم در روز اول مهر

اینترنشنال

ایران‌اینترنشنال به اسناد و مدارکی دست پیدا کرده که بر اساس آن دختری ۲۳ ساله به نام بهار (رقیه) خورشیدی، معلم و مترجم زبان و هنرمند نقاش ساکن شهرستان رباط‌کریم، اوایل مهر ماه در جریان خیزش انقلابی علیه جمهوری اسلامی کشته شده است.

بر اساس اطلاعات رسیده به ایران اینترنشنال، بهار خورشیدی، روز اول مهر همراه خواهرش ۱۸ساله‌اش از محل سکونت خود در مجمتع مسکونی صدف در خیابان فرهنگیان شهرستان رباط کریم خارج شد.

بر اساس این اطلاعات، بهار و خواهرش مشغول توزیع کاغذهایی شدند که روی آن‌ها هشتگ «مهسا امینی» و «زن، زندگی، آزادی» نوشته شده بود.

به روایت یکی از همسایگان، در همین حین آن‌ها از سوی ماموران لباس شخصی شناسایی و تعقیب شدند.

این دو به یک مغازه خیاطی رفته‌اند که مادرشان هم در آنجا بوده و به سفارش یکی از همسایگان، بهار را سریعا به خانه منتقل کرده‌اند.

بر اساس اطلاعات رسیده، بهار از بیماری قلبی رنج می‌برده است.

با یورش ماموران اما خواهر ۱۸ساله بهار (ریحانه) و مادرش بازداشت شده و به مقر سازمان اطلاعات سپاه در رباط کریم منتقل شدند.

ساعاتی بعد، ماموران که بهار را تعقیب کرده بودند، برای دستگیری او وارد واحد مسکونی آن‌ها می‌شوند و در حالی که خواهر ۱۱ساله و برادر هشت ساله بهار درون خانه بودند، برای بازداشت او تلاش می‌کنند که در پی آن، بهار از پنجره طبقه چهارم به بیرون پرتاب می‌شود.

بر اساس خبرهای رسیده به ایران‌اینترنشنال، مشخص نیست چه اتفاقی برای این دختر جوان افتاده و نمی‌توان با قاطعیت گفت که آیا او از ترس ماموران خود را به پایین پرت کرده یا در کشمکش با ماموران پرتاب شده یا ماموران او را از پنجره به پایین انداخته‌اند.

پس از این واقعه و حدود ساعت چهار صبح روز دوم مهر، مادر و خواهر بهار خورشیدی آزاد شده‌اند و به آنان گفته شده «بهار اقدام به خودکشی کرده و خود را پایین انداخته است».

یکی از همسایگان بهار به ایران‌اینترنشنال گفت محل سکونت این خانواده بعد از این واقعه در محاصره ماموران امنیتی قرار گرفته و حدود ۱۰۰ نفر در مجتمع مسکونی صدف و اطراف آن مستقر شده‌اند.

در نهایت با فشاران ماموران امنیتی پیکر بهار خورشیدی ساعت ۱۵ همان روز (دوم مهر) در قبرستان صالحیه در امامزاده باقر رباط کریم، با حضور پررنگ ماموران دفن شده است.

بر اساس اطلاعات رسیده به ایران‌اینترنشنال، علت مرگ این معترض جوان، خودکشی ذکر شده و فشار به خانواده او آن‌قدر زیاد بوده که مجبور شده‌اند بعد از چند روز خانه و شهر خود را رها و به یکی از استان‌های شمالی ایران مهاجرت کنند.

جمهوری اسلامی در جریان خیزش سراسری ایرانیان، علت مرگ بسیاری از کشته‌شدگان را دلایلی به غیر از کشته شدن به دست ماموران و از جمله خودکشی اعلام کرده است.

حکم ۵ سال حبس فائزه هاشمی، قطعی نیست

شبکه کلمه

به گزارش شبکه کلمه، ندا شمس وکیل مدافع فائزه هاشمی خبر داد که حکم ۵ سال حبس فائزه هاشمی، قطعی نیست.

خانم شمس در این ارتباط در توئیتر نوشت: پیرو بازداشت سرکار خانم فائزه هاشمی، پرونده آخر ایشان با اتهامات اعلامی به پنج سال حبس در مرحله بدوی محکوم شدند. اظهار نظر در خصوص آن با توجه به این‌که رای حاضر قطعیت نداشته صحیح نمی‌باشد. موکل همچنان در زندان و پرونده‌های دیگری بر علیه ایشان مطرح است.

لازم به اشاره است فائزه هاشمی رفسنجانی روز پنجم مهرماه بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. ۱۵ آبان ماه خانواده فائزه هاشمی با او در زندان اوین ملاقات کرد.

نخستین جلسه دادگاه وی روز چهارشنبه نهم آذرماه برگزار شد.

-

 کمیسر عالی سازمان ملل: اعدام‌ها در ایران به منزله «قتل حکومتی» بوده و محکوم است...

کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل می‌گوید انبوه احکام اعدام در ایران علیه معترضان به منزله «قتل با مجوز دولت» است.فولکر تورک روز سه‌شنبه ۲۰ دی در ادامه با محکوم کردن اعدام معترضان در ایران گفت: «اعدام‌ها برای ایجاد ترس در مردم و سرکوب مخالفان مورد استفاده قرار می‌گیرد».به گزارش خبرگزاری رویترز، او در ادامه تصریح کرد استفاده از روش‌های کیفری برای مجازات افراد صرفا به این دلیل که از حقوق اولیه‌شان -مانند شرکت‌ یا سازمان‌دهی اعتراضات- استفاده کرده‌اند، معادل قتل حکومتی و ناقض قوانین بین‌المللی حقوق بشر است.سازمان حقوق بشر ایران روز دوشنبه از خطر صدور حکم اعدام یا اجرای آن برای ۱۹۰ معترض خبر داده بود. دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در روزهای گذشته چهار معترض را اعدام کرد.آقای تورک می‌گوید اطلاعاتی از احتمال اعدام قریب‌الوقوع محمد قبادلو و محمد بروغنی نیز دریافت کرده است.او از جمهوری اسلامی خواست که به «جان و خواسته‌های معترضان احترام بگذارد و اعدام‌ها را متوقف کند».

-

 نازنین کی‌نژاد به چهارسال زندان محکوم شد


بابک رضاخانی همسرِ نازنین کی‌نژاد از صدور حکم چهار سال حبس برای این مترجم و کارشناس تبلیغات خبر داد.نازنین کی‌نژاد یکی از بازداشت‌شدگان در جریان اعتراضات شهروندان ایران است. او روز ۱۶ مهرماه ۱۴۰۱ با یورش نیروهای حکومتی به منزلش در برابر چشم دختر نوجوانش بازداشت و به زندان منتقل شد.

بابک رضاخانی در حساب کاربری خود در توییتر نوشت که این حکم در «شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی» صادر شده و خانم کی‌نژاد علاوه بر چهار سال حبس به «دو سال ممنوعیت خروج از کشور، دو سال ممنوع از عضویت در احزاب و گروه‌ها و دو سال ممنوعیت فعالیت در فضای مجازی » محکوم شده است.او همچنین نوشته است که با تبدیل قرار بازداشت او به وثیقه نیز موافقت نشده است.


-

 جواد روحی از بازداشت‌شدگان اعتراضات به اعدام محکوم شد

در ادامه صدور احکام اعدام برای معترضان در روزهای اخیر، دادگستری کل استان مازندران، جواد روحی، از معترضان بازداشت شده در ساری را به اعدام محکوم کرده است.

براساس دادنامه صادره از سوی دادگاه انقلاب اسلامی ساری، اتهامات جواد روحی، افساد فی‌الارض از طریق ارتکاب جرم علیه امنیت داخلی کشور، احتراق و تخریب اموال به گونه‌ای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور و ناامنی و ورود خسارت عمده به اموال عمومی شده است، تخریب، ایجاد حریق و خرابکاری در اموال و تاسیسات مورد استفاده عمومی به منظور اخلال در نظم و امنیت جامعه، تحریک برخی از شهروندان به ایجاد ناامنی و اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی کشور، ارتداد از طریق هتک حرمت به قرآن از طریق آتش زدن قرآن کریم و توهین به مقدسات، ذکر شده است... 

خبر از ایران وایر


۱۴۰۱ دی ۲۰, سه‌شنبه

اجرای طرح بانوان فرهنگیار ترافیک در کشور

خبرگزاری مهر

اجرای طرح بانوان فرهنگیار ترافیک در کشور

سرپرست معاونت اجتماعی پلیس راهور از توسعه و تقویت طرح بانوان فرهنگیار ترافیک در کشور خبر داد. به گزارش خبرنگار مهر، چهارمین همایش بانوان فرهنگیار ترافیک امروز در سالن نورالرضا پلیس راهور برگزار شد.

سرهنگ حسن زاده سرپرست معاون اجتماعی پلیس راهور ضمن اداری احترام به مادران، خواهران و همسران شهدا اظهارداشت: مقام شامخ مادر را به ویژه به مادران شهدای عزیز تبریک می‌گوئیم.

وی افزود: طرح بانوان فرهنگیار ترافیک سال ۹۸ آغاز و اقدامات خوبی در مورد فرهنگ ترافیک اجرا شد.

وی بیان داشت: هدف اجرای طرح آموزش خانواده‌ها بود که ۲۰۰ هزار نفر آموزش دیده‌اند و تا پایان سال این آمار به ۲۵۰ هزار مورد خواهد رسید. همچنین سال آینده بیشتر خواهد شد.

سرهنگ حسن زاده یادآور شد: ۱۶ دی رالی فرنگیار ترافیک برگزار شد که نتایج خوبی داشت و امروز از برگزیدگان تقدیر می‌شود.

لیلا حسین‌زاده فعال دانشجویی با قرار وثیقه از زندان اوین آزاد شد

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

لیلا حسین‌زاده فعال صنفی و دانشجویی پس از ١۴۰ روز بازداشت در زندان عادل‌آباد شیراز و زندان اوین، با تودیع قرار وثیقه موقتاً از زندان اوین آزاد شد.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، شامگاه دوشنبه ۱٩ دی‌ماه ۱۴۰۱، لیلا حسین‌زاده فعال صنفی و دانشجویی پس از ١۴۰ روز بازداشت توسط نیروهای امنیتی، با تودیع قرار وثیقه موقتاً و تا زمان پایان مراحل دادرسی از زندان اوین آزاد شد.

لیلا حسین‌زاده روز سه‌شنبه ۲۹ آذرماه 1401، در اعتراض به فریبکاری پزشکی و عدم دریافت داروی مناسب در زندان عادل‌آباد شیراز دست به اعتصاب دارو زد. پیشتر ابولفضل حسین‌زاده، برادر لیلا حسین‌زاده گفتە بود کە نیروهای امنیتی و کادر درمانی زندان عادل‌آباد شیراز، پس از اعزام لیلا حسین‌زاده به دکتر، قبل از انجام هرگونه آزمایش تشخیصی و بدون اجازه و اطلاع او دُز بالای کورتون به او داده‌اند. این در حالی است که دُز بالای کورتون علائم بیماری را می‌پوشاند و نتایج آزمایش را کاملاً تحت تاثیر قرار می‌دهد.

روز پنج‌شنبه ۱۵ دی‌ماه 1401، لیلا حسین‌زاده طی تماسی تلفنی با خانواده‌اش از انتقالش از زندان عادل‌آباد شیراز به زندان اوین خبر داد. برادر این زندانی سیاسی اعلام کرد که پس از اینکه حمایت‌های گسترده‌ای در داخل و خارج کشور از لیلا صورت گرفته است، شامگاه چهارشنبه ۱۴ دی‌ماه 1401، ماموران امنیتی به زندان عادل‌آباد رفته و به لیلا اعلام کرده‌اند که برای انتقال آماده شود. پس از اینکه لیلا حسین‌زاده اعلام کرده است که: «یا آزادی یا هیچ کجا نمی‌آیم»، نیروهای امنیتی با ضرب‌وشتم شدید و بصورت کشان کشان بدن بیمار لیلا را از زندان عادل‌آباد شیراز خارج کرده و به زندان اوین منتقل کرده‌اند. آقای حسین‌زاده اعلام کرده است که روز پنج‌شنبه غروب لیلا با خانواده تماس گرفته تایید کرده که مامورین علاوه بر ضرب و شتم خیلی به او توهین کرده‌اند و در تهران قصد داشته‌اند که او را به قرچک بفرستند که با تهدید لیلا به اعتصاب غذا، فعلاً او را به بند زنان زندان اوین فرستاده‌اند.

لازم به ذکر است که در چند ماه گذشته لیلا حسین‌زاده چند بار دست به اعتصاب غذا زده است. ایشان پیشتر نیز به دلیل امتناع از قاعدەی حجاب اجباری در ملاقات با پدرش، از حق برقراری تماس محروم شده و در اعتراض به این اقدام ناعادلانه از روز دوشنبه ۱۶ آبان‌ماه به مدت پنج روز دست به اعتصاب غذای تر زدە بود.

لیلا حسین‌زاده روز شنبه ۲۹ مردادماه ۱۴۰١، توسط نیروهای امنیتی تهران در خیابان و مقابل منزل شخصی‌اش همراه با ضرب و شتم بازداشت شد و بعد از مدت کوتاهی از بازداشتگاه ۲۰۹ زندان اوین به بازداشتگاه اداره اطلاعات شیراز موسوم به پلاک ۱۰۰ منتقل شد.
لیلا حسین‌زاده در اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ به دلیل بروز بیماری صعب‌العلاج «خودایمنی» مشمول «عدم تحمل کیفر» شناخته و از زندان آزاد شده بود. با این حال این دومین بار است که علی‌رغم به رسمیت شناخته شدن بیماری‌اش توسط نیروهای وزارت اطلاعات همراه با ضرب و شتم بازداشت می‌شود.
این فعال صنفی پیشتر توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی محمدرضا عموزاده از بابت اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» به پنج سال حبس تعزیری و دو سال منع فعالیت در فضای مجازی محکوم شده بود که نهایتا به دلیل ابتلا به بیماری خودایمنی، دو بار در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ شامل عدم تحمل کیفر شده بود.

-

 🔸اولاف شولتس، صدراعظم آلمان، روز دوشنبه با محکوم کردن اعدام دو معترض دیگر آن را اقدامی «هولناک» از سوی جمهوری اسلامی خواند و تصریح کرد که «رژیم ایران از مجازات اعدام به عنوان ابزاری برای سرکوب استفاده می‌کند».


🔸آقای شولتس در توییتی با اشاره به نام محمد حسینی و محمد‌مهدی کرمی از حکومت ایران خواست تا فورا صدور و اجرای احکام اعدام را در ارتباط با اعتراضات مردمی متوقف کند.صدراعظم آلمان در پیام خود همچنین از مقام‌های ایرانی خواست زندانیانی را که «به ناحق» در بازداشت هستند، «سریعا» آزاد کنند.

مسمومیت مشکوک دانش آموزان ایران؛ «بمبک بدبوی» وزارت اطلاعات

IRANWIRE پنج ماه پس از شروع مسمومیت‌های مشکوک دانش‌آموزان خصوصا دختران در ایران، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی طی بیانیه‌ای در مورد مسمومیت‌ها...