۱۴۰۱ دی ۲۷, سه‌شنبه

پدر آرمیتا عباسی: ۱۱ روز مانده به دادگاه از اتهامات دخترم بی‌خبرم

ایران‌وایر

پدر آرمیتا عباسی: ۱۱ روز مانده به دادگاه از اتهامات دخترم بی‌خبرم

پدر آرمیتا عباسی، دختر ۲۱ساله‌ای که از اواخر مهر بازداشت شده و در زندان کچویی کرج زندانی است، گفته خانواده او ۱۱ روز مانده به دادگاه دخترشان هیچ اطلاعی از اتهام او ندارند و نمی‌دانند در دادگاه در مقابل چه اتهامی باید دفاع کنند.

او با انتشار استوری در اینستاگرام خود با بیان اینکه دختر ۹۷ روز است که زندانی است گفته نه به پرونده دخترش دسترسی دارد و نه وکیل آن‌ها از سوی دادگاه پذیرفته شده است.

پدر آرمیتا همچنین گفته که از آزادی دخترش با وثیقه نیز جلوگیری شده است.

وی با بیان اینکه دادگاه دخترش در روز ۶ بهمن برگزار خواهد شد پرسیده با این همه بی اطلاعی چطور می تواند عادلانه از دخترش دفاع کند؟

نام آرمیتا عباسی در ماه‌های گذشته و پس از انتشار گزارش تحقیقی سی ان ان درباره بازداشت شدگان اعتراضات ایران مطرح شد.

در این گزارش به نقل از منابع مطلع که با قربانیان گفت‌وگو کرده‌اند، به پرونده آرمیتا عباسی ساکن کرج پرداخته شد که به‌خاطر نوشته‌های اعتراضی خود «علیه جمهوری اسلامی در شبکه‌های اجتماعی» بازداشت شد.

سی‌ان‌ان نوشت، از اطلاعیه قوه قضاییه چنین برمی‌آید که مجازاتی سخت را برای این دختر ۲۰ ساله در نظر گرفته، اما این اطلاعیه در عین حال با هدف تکذیب مدارک افشاشده‌ای در اینستاگرام بوده که سر و صدا به‌ پا کرده‌ است.

به‌گزارش سی‌ان‌ان، این مدارک شامل «مکالمات میان پزشکان در سرویس پیام خصوصی اینستاگرام» بوده و حاکی از آن است که نیروهای امنیتی ایران خانم عباسی را تحت شکنجه و خشونت جنسی قرار داده‌اند.

طبق مدارکی که از بیمارستان امام علی در کرج درز کرده است، او روز ۲۵ مهر به‌ همراه افسران لباس شخصی به این بیمارستان برده می‌شود در حالی که موهایش تراشیده شده بود و به‌شدت می‌لرزید.

پزشکان در «مکالمه افشا‌شده خود» از وحشتی حرف زده‌اند که با دیدن نشانه‌های تجاوز احساس کرده‌اند.

یک منبع مطلع در «بیمارستان امام علی» در گفت‌وگو با سی‌ان‌ان صحت این مدارک را تایید کرده‌ است.

نامه سپیده قلیان از زندان اوین!

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

سپیده قلیان

«سپیده قلیان» فعال کارگری و زندانی سیاسی، که به‌خاطر فعالیت‌های مدنی خود در حمایت از کارگران زندانی است، نامه‌ای در شرح حال خود نوشته که متن کامل آن در اختیار کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی قرار گرفته است.

متن کامل نامه به شرح ذیل می‌باشد.

هوای تبعید و تهران سرد است، برف هواخوری را پوشانده و من در چهارمین سال، از گذراندن حبس و تبعید، صدای پای رهایی و آزادی را از تمامی ایران می‌شنوم. دیوارهای اوین نمی‌تواند جلوی رسیدن صدای «زن، زندگی، آزادی» از چهار گوشه‌ی ایران را بگیرد.
اما این‌ها چیزی از ترس و وحشت هر لحظه‌ام از شکنجه و اعدام و سرکوب را کم نمی‌کند. هربار با پخش نامستندی فرو می‌ریزم، گرچه نوید انقلاب را در خیابان در گوشمان زمزمه می‌کند. من در زندان دانشجوی رشته حقوق هستم و در میان این سردی و وحشتِ هر روزه، برای اخذ امتحان به مکانی به نام فرهنگی زندان اوین می‌روم. پیش‌تر این مکان جایی برای برگزاری آزمون‌ها بود. حال گویا تبدیل به ساختمان بازجویی شده است. لابد بسیار طبیعی است که وقتی مدارس به سربازخانه تبدیل شده‌اند و دانشگاه‌ها به محل هجوم اراذل حکومتی، بخش فرهنگی زندان هم به شکنجه‌گاه و محل بازجویی بدل شود.
در سرمایی که با پالتو و کلاهو شال‌گردن هم آدم به خود می‌لرزد و از آسمان برف می‌بارد در روز چهارشنبه به تاریخ ١۴٠١/١٠/٠٧ مقابل درب خروجی فرهنگی، پسر جوانی را با چشم‌بند و لباس نازک خاکستری (در حالی که به خود می‌لرزد)، روی صندلی بازجویی نشانده و از او بازجویی می‌کنند. پسر می‌گوید: به خدا کسی را نزده‌ام. از او اعتراف می‌خواهند. من فریاد می‌زنم اعتراف نکن، تورروخدا اعتراف نکن و مرگ بر شما ستمگران که به زودی تقاص پس می‌دهید. جلوی دهانم را مأمور زن می‌گیرد و به زور می‌بردم. می‌توان حدس زد که در این مدت، عموم احکام زندان و اعدام، از دل همین بازجویی‌ها در آمده است. از دل شکنجه‌گاه‌ها…
سالن امتحانات هم پُر است از پسر و دخترهای جوان و فریاد نعره‌ی شکنجه‌گر. من درباره عدم هتک‌حرمت به زندانی و نفی شکنجه امتحان می‌دهم و فریاد می‌زنم: شما تنها نیستید! سرنگونی ظالمان نزدیک است.
به هر طریق امروز تصمیم گرفتم ادامه‌ی روایت بازجو-خبرنگار را بنویسم. که پس از اعدام روح‌الله زم اعلام کرد «این تازه شروع ماجراست». و خطاب به علی دایی گفته است: «دوران بزن در رویی تمام شده است». بله تمام شده است و روایت می‌کنم…
شاید و تنها شاید ادای دَینی باشد به پسر جوانی که در سرما و برف با چشم‌بند بازجویی می‌شد و نمی‌خواست به نکرده‌اش اعتراف کند.
روایتی که در ادامه بیان می‌شود مربوط به آذرماه 1397 و مربوط به تجربه‌ی من از چگونگی اخذ اعتراف اجباری است: تمام صداها مردانه، تفتیش بدنی توسط مردان، بازداشتگاه مردانه و من زنی جوان و ترس دائم از مرد و کابل و تعرض. حال، صدای پای کفش زنی می‌آید. تق تق تق! صدای کفش زنانه، یعنی یک امید کوچک در سیاهی. تق تق اجازه بده با این صدا بخوابم، تق تق با این صدا به حمام بروم، اجازه بدهید این تق تق دستم را بگیرد و به توالت ببرد. اجازه بدهید از تق تق نواربهداشتی بخواهم. آخر لباسم تماماً خونی شده. اجازه بدهید آقا، اجازه بدهید لطفاً، این تق تق به من تعرض نخواهد کرد. تق تق به نزدیکی صندلی بازجویی می‌آید، تق اول به پای صندلی و فریادی پر تنفر: کمونیست فاحشه اینجا ته خطه! بگو با کی خوابیده‌ای؟ و “تق” چیزی در من می‌شکند. تق تق‌هایش ساعت‌های متوالی ادامه می‌یابد، هر تقی می‌شکند، هر تقی پیغامی دارد. معلوم است او بازجوتر از بقیه است! به چند صفحه راضی نیست. حتی از کلمات اشکال می‌گیرد. او می‌خواهد دقیقاً به چیزی که از ذهنش گذشته اعتراف کنم. به داستان او…
مردها می‌آیند، می‌گویند چشم‌بندت را بردار، چشم‌بندم را بالا می‌زند و تق می‌کوبد روی میز. به هوا می‌پرم. از من می‌خواهد جلوی دوربین برایش حرف “تق‌تق” بزنم. می‌گویم نه! مردها آن خانم را خانم عسگری صدا می‌زنند. از خانم عسگری خواهش می‌کنم مرا به توالت ببرد. هر چند که از او بیشتر می‌ترسم، اما در ذهنم هنوز او زن است. دستم را می‌گیرد و با پژواک تق تق کفش او و خرت خرت دمپایی پلاستیکی من، به سمت توالت خانم‌ها می‌رویم. (پیشتر مختصات کامل دشتشویی خانم‌ها که در اتاق بازجویی است را در هورالعظیم شرح داده‌ام) او تق تق کنان و من خرت خرت کنان. توالت خانم‌ها در اتاق بازجویی است است. “تق” در را قفل می‌کند و صدای تق تق کفش محو می‌شود. چیزی تق به درب توالت کوبیده می‌شود. یک مرد عرب است زیر شکنجه. او را شلاق می‌زنند و به در و دیوار می‌کوبند. از او اعتراف می‌خواهند. نام عملیاتی را می‌خواهند. ساعت‌ها می‌گذرد، من وحشتم را برداشتم و گوشه توالت چنبره زده‌ام و فقط صورتم را با هر صدا چنگ می‌اندازم. صداها ساعت‌ها ادامه دارد. شاید یک روز، شاید بیشتر، نمی‌دانم. زمان از دستم در رفته است. صدای شکنجه‌ها تمام می‌شود. صدای تق تق کفش‌های خانم عسگری می‌آید، تق قفل دستشویی را باز می‌کند. می‌گوید: هه! فراموشم شد اینجا گذاشتمت. برویم اتاق فیلم‌برداری. تق تق کنان می‌بردم. تق‌ها کار خودشان را کردند.

پس از سه روز ممتد(بلکه بیشتر) بیداری، بازجویی و حبس در توالت، اراده و هوشیاری‌ام را انگار به کلی از دست داده باشم. متن آماده شده را از خانم عسگری می‌گیرم و نیمه هوشیار آن را قرائت می‌کنم با هر خط انگار “تق” یک شلاق به بدن و روحم می‌خورد و فقط به شیرین علم‌هولی فکر می‌کنم و شکنجه‌ها و مقاومت بی‌بدیلش که هیچ چیزش با من نیست…
از بازداشتگاه به سپیدار منتقل می‌شوم از سپیدار به بازداشتگاهی در برهوت و صحرا. از آنجا به اوین، از اوین به قرچک ورامین (در تاریخ ١٣٩٨/٠٣/١٣) شبی از صفحه تلویزیون بند ۵ زندان قرچ موقع پخش اعتراف اجباری شخص خانم عسگری را می‌بینم. تق او نامش آمنه سادات ذبیح‌پور احمدی است. در همان سال در پی شکایت من از خانم آمنه سادات ذبیح‌پور احمدی، به دلیل شرکت در تولید و پخش اعترافات اجباری پرونده‌ای علیه من باز شد که تاکنون به ۸ ماه حبس محکوم شده‌ام و برای اتهام دیگر از همین پرونده هنوز دادگاهی برگزار نشده است.
اینک تکرار اعترافات اجباری و پخش نامستندها ادامه دارد، اما صدایی که فضا را می‌شکند این بار نه در راهروی بازجویی بلکه از خیابان‌های مریوان، ایذه،رشت، مازندران، سیستان و بلوچستان و باقی شهرهای ایران به گوش می‌رسد. این صدا، صدای انقلاب است. صدای واقعی «ژن، ژیان، ئازادی».

سپیده قلیان
زندان اوین آذرماه ۱۴۰۱

گزارشی از پرونده مریم اسمعیل زاده، معترض جان باخته در تهران

ايران امروز

مریم اسمعیل زاده فعال، فرزند محرم، متولد سال ۱۳۶۲، دارای مدرک فوق دیپلم معماری و ساکن نیاوران تهران” روز پنجشنبه ۲۴ آذرماه پس از خروج از منزل بر اثر اصابت گلوله ماموران امنیتی کشته شد. پیکر بی جان این معترض پس از تحویل به خانواده تحت تدابیر شدید امنیتی در آرامستان “بهشت زهرا” تهران به خاک سپرده شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، در جواز دفنی که توسط پزشکی قانونی تهران در خصوص علت مرگ خانم اسمیعیل زاده فعال صادر شده است، علت مرگ او را “اصابت جسم سخت” عنوان کرده اند. همچنین سازمان “بهشت زهرا” نیز دلیل مرگ این معترض را “صدمات متعدد ناشی از اصابت جسم سخت” اعلام کرده است.

بابک اسمعیل زاده فعال، برادر این معترض جان باخته در گفتگو با گزارشگر هرانا ضمن تایید کشته شدن خواهرش توسط ماموران امنیتی، عنوان کرد: “خواهرم مریم در تاریخ ۲۴ آذرماه در محله نیاوران تهران از منزل خارج و مدتی بعد خبر مرگ وی به خانواده ما اطلاع داده شد. در روز واقعه اعتراض و تجمعی در محله نیاوران صورت نگرفته بود، اما خواهرم نقش فعالی در اعتراضات روزهای قبل داشت و به گمان ما او پیشتر از سوی نهادهای امنیتی مورد شناسایی قرار گرفته بود.”

آقای اسمعیل زاده فعال در ادامه افزود: “خواهرم مریم بر اثر اصابت سه گلوله به ناحیه سینه و قلب کشته شد. پیکر بی‌جان او در حالیکه در پلاستیکی پیچیده شده بود پس از تحویل به خانواده ما تحت تدابیر شدید امنیتی به خاک سپرده شد. به هیچکدام از اعضای خانواده ما اجازه ندادند جنازه وی را از پلاستیک خارج کرده و جسم وی را ببینند، همچنین آنها تحت فشار شدید نهادهای امنیتی قرار داشتند تا در رسانه های اجتماعی علت مرگ مریم را ایست قلبی اعلام کنند.”

وی همچنین گفت: “مریم اسمعیل زاده فعال پیش از این به بیماری سرطان سینه مبتلا بوده و توانسته بود با این بیماری مبارزه کند. او پیش از این واقعه به کار کاشت و طراحی ناخن مشغول بود.”

در ادامه تصویری از مستندات مربوط به این جان باخته، ارائه می شود. با احتساب خانم اسمعیل زاده، تخمین هرانا از جان باختگان اعتراضات سراسری به بیش از ۵۲۵ تن افزایش می یابد.

کشته شدن ۷۴ زن توسط نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی در جریان قیام ژینا

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، شمار زنان کشته شده توسط نیروهای سرکوبگر جمهوری‌ اسلامی در جریان قیام ژینا به دستکم ۷۴ نفر رسید. این درحالیست که اسامی بسیاری از افراد کشته شده بدلیل فشارهایی که از سوی نهادهای امنیتی به خانواده‌ها وارد می‌شود اصلاً اعلام نشده و یا حکومت علت جانباختن آنها را تحت عناوین ساختگی و دروغین، مانند خودکشی و یا تصادف اعلام کرده و می‌کند.

این زنان در جریان اعتراضات سراسری که از ۲۲ شهریورماه 1401، به دنبال قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی توسط نیروهای سرکوبگر رژیم آغاز شد، توسط ماموران سرکوبگر رژیم با گلوله مستقیم، با ضربات باتوم و یا ضرب و شتم ماموران و زیر شکنجه جانباخته‌اند.

اسامی ٧٤ تن از زنان جانباختە در جریان اعتراضات سراسری:
۱- مینو مجیدی، کرمانشاه، شهادت بر اثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۳۰ شهریورماە ١٤٠١
۲- غزاله چلاوی، آمل، ۳۳ ساله، بر اثر شلیک ماموران امنیتی به پیشانی، تاریخ جانباختن ۳۰ شهریورماە ١٤٠١
۳- حنانه کیا، نوشهر، ۲۳ ساله، ‌بر اثر شلیک ماموران امنیتی در تهران – ستارخان، تاریخ جانباختن ۳۰ شهریورماە ١٤٠١
۴- هدیه نعیمانی، نوشهر، ۲۵ ساله، بر اثر شلیک مأموران امنیتی در خیابان حافظ نوشهر، تاریخ جانباختن اول مهر ١٤٠١، در بیمارستان بهشتی بر اثر شدت جراحات جانباخت.
۵- حدیث نجفی، کرج، بر اثر شلیک مأموران امنیتی، ٣٠ شهریور ماە ١٤٠١
۶- سارینا اسماعیل زاده، ۱۶ ساله فرزند عارف، مهرشهر، بر اثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۱ مهرماە ١٤٠١
۷- مهسا موگویی ۱۸ ساله، فرزند محمدعلی، فولادشهر، بر اثر شلیک مأموران امنیتی با گلوله ساچمەای، تاریخ جانباختن ۳۱ شهریورماە ١٤٠١
۸- نیکا شاکرمی ، ۱۷ ساله، تهران، روز ۲۹ شهریور در تهران بلوار کشاورز مفقود شده و روز ۸ مهر جسد او در حالیکه صورتش متلاشی شده، بینی‏اش له شده و جمجمەاش براثر ضربات باتوم شکسته بود در کهریزک پیدا شد.
۹- نگین صالحی۲۶ ساله، خیابان جمهوری تهران، بر اثر ضربات باتوم قبل از رسیدن به درمانگاه جانباخت، تاریخ جانباختن ۱۶ مهرماە ١٤٠١
۱۰- اسرا پناهی، ۱۵ ساله، اردبیل، در دبیرستان شاهد ضرب و شتم شده و سپس در بیمارستان جان باخت، تاریخ جانباختن ۲۰ مهرماە
۱۱- آرنیکا قائم مقامی، ۱۷ ساله در تهران براثر ضربات باتوم به کما رفت و پس از ده روز جان سپرد. تاریخ جانباختن ۳۰ مهرماە ١٤٠١
۱۲- نگین عبدالمالکی، ۲۱ ساله، بر اثر ضربات باتوم به سرش ابتدا به شدت مجروح و دچار خونریزی شده و در خوابگاه جان سپرد، تاریخ جانباختن ۲۰ مهرماە ١٤٠١
۱۳- مائده جوانفر، ۲۸ ساله پرستار در رشت، بر اثر شلیک مأموران امنیتی در رشت، تاریخ جانباختن ۴ آبان‏ماە ١٤٠١
۱۴- کبری شیخ‏سقا ۵۵ ساله، اهل روستای دی ملا ساکن مهاباد، بر اثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۵ آبان‏ماە ١٤٠١
۱۵- فرشته احمدی ۳۲ ساله، اهل سردشت، بر اثر شلیک مستقیم در مهاباد، تاریخ جانباختن ۵ آبان‏ماە ١٤٠١
۱۶- صدف موحدی، ۱۷ ساله، پس از اصابت باتوم به سرش در تهران، دچار ضربه مغزی شده و جان سپرد، تاریخ جانباختن دوشنبه ۲ آبان‏ماە ١٤٠١
۱۷- سارینا ساعدی، ۱۶ ساله، اهل سنندج پس از اصابت باتوم به سرش در بیمارستان جان سپرد، تاریخ جانباختن ۴ آبان‏ماە ١٤٠١
۱۸- آیناز جواهری، ۱۵ ساله،کرمانشاه، براثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۱۶ مهرماە ١٤٠١
۱۹- لینا نامور ۲۱ ساله، براثر شلیک گلوله مأموران امنیتی در تهرانپارس، تاریخ جانباختن مهرماه ١٤٠١
۲۰- مرضیه دشمن زیاری، شیراز، بر اثر ضربات باتوم بر سرش کشته شد. تاریخ جانباختن ۲ آبان‏ماە ١٤٠١
۲۱- پریسا بهمنی، جراح عمومی، اهل زنجان، بر اثر شلیک مأموران امنیتی مقابل ساختمان نظام پزشکی، تاریخ جانباختن ۴ آبان‏ماە ١٤٠١
۲۲- نسیم صدیقی۲۳ ساله، روز ۹ آبان در ارومیه برداثر اصابت ساچمه به سر زخمی شده و جانباخت. روز ۱۱ آبان‏ماە ١٤٠١ به خاک سپرده شد.
۲۳- ناهید مصطفی‏پور، اهل یاسوج، در تهران بازداشت شده و پس از ۹ روز جسد او تحویل داده شد، تاریخ تدفین ۹ آبان‏ماە ١٤٠١
۲۴- نادیا عارفانی، ۲۳ ساله، اهل فردیس کرج، بر اثر شلیک ماموران امنیتی روز ۱۶ مهر مجروح شده و ۱۷ مهرماە ١٤٠١ جان باخت.
۲۵- الهه سعیدی، سقز، بر اثر شلیک ماموران امنیتی ، مهر ١٤٠١
۲۶- ستاره تاجیک ۱۷ ساله، تبعه افغانستان و ساکن تهران، براثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ جانباخت ۳۱ شهریورماە ١٤٠١
۲۷- پریسا عسگری، ۲۰ ساله، اهل الیگودرز، دانشجوی دانشگاه تهران، براثر شلیک ماموران امنیتی، مهرماە ١٤٠١
۲۸- شیرین علیزاده، ۳۵ ساله، اصفهان، براثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۳۱ شهریورماە ١٤٠١
۲۹- دیانا محمودی کودک ۷ ساله اهل پیرانشهر، بر اثر شلیک مأموران امنیتی ۷ آبان‏ماە ١٤٠١
۳۰- فرزانه کاظمی، اهل قزوین، بر اثر ضربات باتوم به سر، تاریخ جانباختن ۲۰ مهرماە ١٤٠١
۳۱- پرستو مرادخانی ۲۰ ساله، اهل کرج، بر اثر شلیک مأموران امنیتی در مراسم حدیثه نجفی در بهشت سکینه، تاریخ جانباختن ۱۲ آبان‏ماە ١٤٠١
۳۲- نسرین قادری، اهل مریوان، بر اثر ضربات متعدد باتوم در سرش به کما رفته و در یکی از بیمارستان‌های تهران جان باخت، تاریخ جانباختن ۱۴ آبان‏ماە ١٤٠١
۳۳- مژگان کدخدایی، اهل بلوچستان، بر اثر شلیک مأموران امنیتی در تهران، تاریخ جانباختن ۱۴ آبان‎ماە ١٤٠١
۳۴- سمیه محمودی نژاد، اهل کرمان، بر اثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۱۶ مهرماە ١٤٠١
۳۵- پگاه غواصیه، اهل شیراز، بر اثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۱۴ آبان‏ماە ١٤٠١
۳۶- ماریا غواصیه، اهل شیراز، بر اثر شلیک مأموران امنیتی ، تاریخ جانباختن ۱۴ آبان‏ماە ١٤٠١
۳۷- سمیرا نوری، اهل تهران، براثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۲ مهرماە ١٤٠١
۳۸- پروین خوش قائم، اهل اشنویه، براثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۲۹ مهرماە ١٤٠١
۳۹- غزالە قاسمی ، اهل تهران، براثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۶ مهرماە ١٤٠١
۴۰- دریا (مرضیه) نظم ده، ۲۶ ساله اهل کرج، براثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۱۷ آبان‏ماە ١٤٠١
۴۱- یلدا آقافضلی ایردموسی، ۱۹ ساله اهل تهران، چند روز پس از آزادی به طرز مشکوکی جان سپرد، تاریخ جانباختن ۲۰ آبان‏ماە ١٤٠١
۴۲- آیلار حقی، اهل تبریز، بر اثر پرتاب از بلندی، تاریخ جانباختن ۲۵ آبان‏ماە ١٤٠١
۴۳- سمانه نیکنام ۳۶ ساله، اهل شیراز، بر اثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۲۵ آبان‏ماە ١٤٠١ (موقع تحویلگیری جسد دو چشم او را خارج کرده بودند)
۴۴- هانیه مرادی‏نژاد اهل یزد، بر اثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۲۷ آبان‏ماە ١٤٠١
۴۵- هستی نارویی، فرزند بلال، بر اثر استنشاق گازهای سمی اشک‏آور در روز جمعه ۸مهرماه ١٤٠١ جانباختن.
۴۶- مونا نقیب، ۸ ساله، بر اثر شلیک ماموران در سراوان، تاریخ جانباختن ۲ آبان‏ماە ١٤٠١
۴۷- پارمیس همنوا، دانش آموز، اهل ایرانشهر، براثر ضرب و شتم در مدرسه بدلیل پاره کردن عکس خمینی، تاریخ جانباختن ۳ آبان‏ماە ١٤٠١
۴۸- آرام مجد، اهل قائمشهر، بر اثر شلیک ماموران امنیتی تاریخ جانباختن ۳۰ آبان‏ماە ١٤٠١
۴۹- مائده (ماهک) هاشمی، ۱۶ ساله اهل کنگان، بر اثر ضربات باتوم و شلیک ماموران امنیتی در شیراز، تاریخ جانباختن ۳ آذرماە ١٤٠١
۵۰- عاطفه نعامی، ۳۷ ساله، اهل اهواز، بر اثر ضرب و شتم، تاریخ جانباختن ۱ آذرماە ١٤٠١ ( وی از هشت روز قبل مفقود شده و جسدش درحالیکه ضرب و شتم شده بود در خانه پیدا شد)
۵۱- نگین رادفر، ۲۲ ساله، اهل سنندج، بر اثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۲۸ آبان‏ماە ١٤٠١
۵۲- ساناز کشاورز، اهل کرج، (مهماندار هواپیما) بر اثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ جانباختن آبان ماه ١٤٠١
۵۳- مونا چمنی اهل رشت، براثر ضربات باتوم به سر، تاریخ جانباختن ۸ آذرماە ١٤٠١
۵۴- زهرا جلیلیان، اهل اسلام آباد غرب، دانشجوی نخبه دانشکده فنی دانشگاه تهران در تاریخ ۱۳ آذر به طرز مشکوکی جانباخت. ( حکومت اعلام کرد او خودکشی کرده!)
۵۵- فرانک جباری ۳۳ ساله، اهل تهران، بر اثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۱۶ آذرماە ١٤٠١
۵۶- غزال امیری ۲۲ ساله، دانشجوی ترم یک دندانپزشکی شیراز، توسط ماموران امنیتی کشته شد و خانواده تحت فشار علت مرگ را کرونا اعلام کردند، تاریخ جانباختن ۱۸ مهرماە ١٤٠١ (هنوز علت دقیق مرگ وی اعلام نشده است)
۵۷- آیدا رستمی اهل تهران – پزشک مردمی که در حال کمک به مجروحین در خانه هایشان شناسایی و ربوده شد سپس در روز ۲۱ آذر در زیر شکنجه به قتل رسید (جسد او درحالی تحویل گرفته شد که نصف صورت له شده، دستش شکسته و چشمش تخلیه شده بود)
۵۸- دنیا فرهادی ۲۲ ساله، اهل ایذه، زیر شکنجه مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۲۴ آذرماە ١٤٠١ (جسد او در ساحل رود کارون پیدا شد)
۵۹- زلیخا ترزی ۸۸ ساله، ساکن زاهدان (تبعه افغانستان)، در جمعه خونین ۸ مهر براثر استنشاق گاز اشک آور جانباخت.
۶۰– سمیرا ابراهیمی ۲۵ ساله، بلاگر اهل کرمان و مادر یک نوزاد ۸ ماهه، وی بدلیل استوری کردن فراخوانهای قیام روز یکشنبه ۲۰ آذرماە دستگیر شده و ۲۲ آذرماە ١٤٠١ زیر شکنجه کشته شده و مخفیانه دفن شد.
۶۱ – ندا بیات اهل زنجان زیر شکنجه ماموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۵ آذرماە ١٤٠١
۶۲- روشنا احمدی، بوکان، بر اثر شلیک مأموران امنیتی
۶۳- مریم سلیمانیان، اهل تهران، بر اثر پرتاب از ساختمان، دیماه ١٤٠١، وی نقاش و هنرمند بود.
۶۴- سها اعتباری، ۱۲ ساله، اهل بستک، بر اثر شلیک در جاده، تاریخ جانباختن ۴ دیماە ١٤٠١
۶۵- سپیده (بی گرد) قلندری، اهل مهاباد، در تهران زیر شکنجه جانباخت ۱۱ دیماە ١٤٠١
۶۶- بهار خورشیدی- ۲۳ ساله، اهل رباط کریم، پرتاب از بلندی، تاریخ جانباختن ۳۱ شهریورماه١٤٠١، حین نصب تراکت تعقیب شد او را از پنجره به پایین پرتاب کردند.
۶۷- نرگس خرمی فرد، اهل مشهد، وکیل دادگستری، تاریخ جانباختن آبان ماه ١٤٠١
۶۸- مریم اسماعیل زاده، ۳۹ ساله، اهل تهران، بر اثر شلیک، تاریخ جانباختن ۲۴ آذرماه ١٤٠١
۶۹- سارینا شیری، ۱۹ ساله، اهل کرمانشاە بر اثر شکنجه ، تاریخ جانباختن مهرماه ١٤٠١ـ پس از ۱۰ روز پیکر او را به خانوادەاش تحویل دادند.
۷۰- بهناز افشاری، دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف، اهل تهران، بر اثر شلیک، تاریخ جانباختن ۴ آبان ماه ١٤٠١
۷۱- مهدیس حسینی، ۱۷ ساله، اهل آمل، بر اثر شلیک، تاریخ جانباختن ۱۲ آبان ماه ١٤٠١
۷۲- هلن احمدی، ۷ ساله، اهل بوکان، بر اثر شلیک، تاریخ جانباختن ٢٠ مهر ١٤٠١، در مسیر بازگشت از مدرسه
۷۳- اشرف نیکبخت، اهل ایذه، تاریخ جانباختن ۲۵ آبان ماه ١٤٠١
۷۴- مریم غواصی، اهل مشهد، بر اثر شلیک، بر اثر شلیک، تاریخ جانباختن ۱۶ مهرماه ١٤٠١

-

 امروز دوشنبه ۲۶ دی ماه ۱۴۰۱، تعدادی از خانواده ها و بستگان زندانیان محکوم به اعدام در تهران، در مقابل ساختمان قوه قضاییه دست به تجمع اعتراضی زدند.


خانواده های زندانیان محکوم به اعدام، با در دست داشتن پلاکاردهایی با محتوای “اعدام نکنید” و سر دادن شعار، خواستار توقف اجرای حکم اعدام نزدیکانشان شدند.

-

 پدر آرمیتا عباسی : ۱۱ روز مانده به دادگاه از اتهامات دخترم بی‌خبرم...


پدر آرمیتا عباسی، دختر ۲۱ساله‌ای که از اواخر مهر بازداشت شده و در زندان کچویی کرج زندانی است، گفته خانواده او  ۱۱ روز مانده به دادگاه دخترشان هیچ اطلاعی از اتهام او ندارند و نمی‌دانند در دادگاه در مقابل چه اتهامی باید دفاع کنند.او با انتشار استوری در اینستاگرام خود با بیان اینکه دختر ۹۷ روز است که زندانی است گفته نه به پرونده دخترش دسترسی دارد و نه وکیل آن‌ها از سوی دادگاه پذیرفته شده است.پدر آرمیتا همچنین گفته که از آزادی دخترش با وثیقه نیز جلوگیری شده است.وی با بیان اینکه دادگاه دخترش در روز ۶ بهمن برگزار خواهد شد پرسیده با این همه بی اطلاعی چطور می تواند عادلانه از دخترش دفاع کند؟نام آرمیتا عباسی در ماه‌های گذشته و پس از انتشار گزارش تحقیقی سی ان ان درباره بازداشت شدگان اعتراضات ایران مطرح شد.در این  گزارش به نقل از منابع مطلع که با قربانیان گفت‌وگو کرده‌اند، به پرونده آرمیتا عباسی ساکن کرج پرداخته شد که به‌خاطر نوشته‌های اعتراضی خود «علیه جمهوری اسلامی در شبکه‌های اجتماعی» بازداشت شد.سی‌ان‌ان نوشت، از اطلاعیه قوه قضاییه چنین برمی‌آید که مجازاتی سخت را برای این دختر ۲۰ ساله در نظر گرفته، اما این اطلاعیه در عین حال با هدف تکذیب مدارک افشاشده‌ای در اینستاگرام بوده که سر و صدا به‌ پا کرده‌ است.به‌گزارش سی‌ان‌ان، این مدارک شامل «مکالمات میان پزشکان در سرویس پیام خصوصی اینستاگرام» بوده و حاکی از آن است که نیروهای امنیتی ایران خانم عباسی را تحت شکنجه و خشونت جنسی قرار داده‌اند.طبق مدارکی که از بیمارستان امام علی در کرج درز کرده است، او روز ۲۵ مهر به‌ همراه افسران لباس شخصی به این بیمارستان برده می‌شود در حالی که موهایش تراشیده شده بود و به‌شدت می‌لرزید.پزشکان در «مکالمه افشا‌شده خود» از وحشتی حرف زده‌اند که با دیدن نشانه‌های تجاوز احساس کرده‌اند.یک منبع مطلع در «بیمارستان امام علی» در گفت‌وگو با سی‌ان‌ان صحت این مدارک را تایید کرده‌ است. 

امام خمینی(ره) نمونه موفقی از نگاه به زن در عرصه‌های خانوادگی و اجتماعی را به دنیا ارایه داد

ایرنا

 

خمین – ایرنا – نماینده مردم خمین در مجلس شورای اسلامی گفت: امام خمینی(ره) نمونه موفقی از نگاه به زن در عرصه های شخصیتی، خانوادگی و اجتماعی را به دنیا ارائه داد.

به گزارش خبرنگار ایرنا، «علیرضا نظری» شامگاه یکشنبه در سمینار علمی بین المللی نقش و جایگاه زن در جهان معاصر از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) در سالن اجتماعات بیت تاریخی امام راحل در خمین افزود: به برکت انقلاب اسلامی، امروز کرسی های علمی و تخصصی در کشور به بانوانی که قبل تشکیل جمهوری اسلامی فاقد سواد بودند، اختصاص یافته است.
نماینده مردم خمین در خانه ملت ادامه داد: امام خمینی(ره) در سخنرانی های مختلف درباره نقش زنان در خانواده توضیحاتی داشت و مجموع آثار برجای مانده به عنوان یک منشور برای دولت های اسلامی و سعادت جوامع بشری است.
نظری گفت: دشمنان نظام از رخنه فرهنگی و تغییر ساختار فرهنگی برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند و حوادث اخیر برای شکستن معتقدات مردم بود.
نماینده خمین در مجلس شورای اسلامی افزود: مجلس یازدهم با تصویب قانون تعالی خانواده و جوانی جمعیت ۱۲ هزار میلیارد تومان اعتبار به این قانون اختصاص داده است تا آسیب های وارد شده به جمعیت را جبران کند.
وی تاکید کرد: قوای مقننه، مجریه و قوه قضائیه پیگیری های لازم برای ساماندهی حجاب و رعایت حد شرعی را در دستور کار خود قرار داده اند.
نماینده مردم خمین در مجلس یازدهم یادآور شد: همه ملزم به رعایت قانون در نظام اسلامی هستند و تخلف از آن موجب پیگیرد است.
معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان مرکزی نیز در این آیین گفت: نگاه به انقلاب اسلامی و پیام امام خمینی را از ابعاد سیاسی فرهنگی و دینی می توان بررسی کرد.
«محسن خیرمند» ادامه داد: امام خمینی (ره) الگوی نوین اجتماعی برای زنان را در این زمان باتوجه به جایگاه و نقش زنان پایه گذاری کردند.
معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان مرکزی اظهار داشت: سهم دادن به بانوان به عنوان افرادی که محور انسان سازی هستند از اقدامات امام خمینی (ره) است.
خیرمند با اشاره به اینکه امام راحل، زن را مربی جامعه معرفی کرد، ادامه داد: همانطور که قرآن انسان ساز است، زن نیز سازنده است.
وی تاکید کرد: براساس فرمایشات بنیانگذار جمهوری اسلامی به دنبال حذف زن از درون خانواده، انحطاط در جامعه ایجاد می شود.
خیرمند افزود: امام خمینی(ره) بر پرورش جوانان و دختران عفیف توسط زن تاکید داشتند و برای حضور اجتماعی زن، قید حجاب و عفاف را می گذارد تا زن را از وسیله بودن دور کند.
شهرستان خمین به عنوان زادگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی در نوار جنوبی استان مرکزی است.

۱۴۰۱ دی ۲۶, دوشنبه

جایگاه بانوان کشور با پیروزی انقلاب اسلامی ارتقا یافت

ایرنا

 

 

شهرکرد- ایرنا- استاندار چهارمحال و بختیاری با اشاره به لزوم توجه به بانوان گفت: جایگاه بانوان در ایران با پیروزی انقلاب اسلامی ارتقا پیدا کرده است.

به گزارش خبرنگار ایرنا، غلامعلی حیدری روز یکشنبه در جشن بزرگ میلاد حضرت فاطمه زهرا (س)، روز زن و گرامی‌داشت مقام مادر در فرهنگسرای ارشاد شهرکرد تاکید کرد: حضرت فاطمه زهرا (س) الگوی زنان جهان است که نقش خود را با مادری و همسری در جامعه ایفا کرده است.

وی افزود: حضرت فاطمه زهرا (س) در مدت عمر کوتاه خود تأثیر زیادی در جامعه داشتند و به‌واسطه تربیت فرزندانی صالح در محفل‌های سیاسی تاریخ اسلام هم نقش برجسته‌ای داشته‌اند.

حیدری تصریح کرد: امام خمینی (ره) جایگاه زنان در جامعه را حائز اهمیت عنوان کردند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی فضا برای تحصیل، حضور در مشاغل مختلف و شرکت در برنامه‌های گوناگون فراهم شد که دولت‌های مختلف درایت راستا تلاش داشته‌اند.

وی با اشاره به هجمه‌ فراوان دشمنان علیه جمهوری اسلامی یادآور شد: اقدامات دولت سیزدهم در بخش‌های مختلف چشمگیر بوده و صادرات کشور در یک‌سال اخیر ۵۰ درصد رشد داشته است.

استاندار چهارمحال و بختیاری اظهار داشت: دولت سیزدهم مطالبه‌های انباشت شده کارکنان، کارگران، شرکت‌های بیمه‌گر و گندمکاران پرداخت شد.

وی گفت: دشمن با طراحی توطئه‌های مختلف به‌دنبال کُند کردن چرخه توسعه کشور است.

حیدری تامین آب پایدار در بخش‌های مختلف را از مهم‌ترین مشکلات چهارمحال و بختیاری اعلام و تاکید کرد: در سفر رییس‌جمهور و تعدادی از اعضای هیات دولت سیزدهم به استان اعتبار قابل‌توجهی به طرح‌های نیمه‌تمام آبی استان اختصاص داده شد و این طرح‌ها در حال افتتاح و بهره‌برداری است.

وی فعالیت جهادی برای انجام امور و رفع مشکلات مردم را ضروری دانست و افزود: رییس‌جمهور در ارتباط با استانداران کشور مسایل و مشکلات استان‌ها را خودشان پیگیری می‌کنند.

حیدری به بدترین رفتارهای انجام شده با بانوان از سوی کشورهای غربی اشاره و تصریح کرد: بانوان در ایران جایگاه ویژه‌ای دارند و باید با روشن‌گری و جهاد تبیین اقدامات انجام شده به مردم اطلاع‌رسانی شود.

مدیرکل دفتر امور زنان و خانواده استانداری چهارمحال و بختیاری نیز گفت: این دفتر در یک‌سال اخیر فعالیت‌های خود را در هفت کارگروه دسته‌بندی و پیگیری کرده است.

زهرا حبیبی به لزوم توجه به فرزندآوری و جوانی جمعیت در جامعه اشاره و تاکید کرد: طرح‌ها و برنامه‌های بانوان فعال استان در این زمینه برای بهره‌گیری در سطح ملی به دفتر امور زنان و خانواده استانداری چهارمحال و بختیاری ارائه شود.

وی افزود: ایجاد کسب و کار برای زنان سرپرست خانوار، عفاف و حجاب، نشاط اجتماعی و تحکیم بنیان خانواده از مهم‌ترین کارگروه‌های فعال دفتر امور زنان و خانواده استانداری چهارمحال و بختیاری به‌شمار می‌رود.

به گزارش ایرنا، در این آیین از تعدادی مادران و همسران شهداء قدردانی و به تعدادی بانوان حاضر در این جشن هدایایی اهداء شد.

اعتراضات سراسری؛ فاطمه جمال پور به ۵ سال حبس و تبعید محکوم شد

هرانا

خبرگزاری هرانا – فاطمه (فروغ) جمال پور، شهروند معترض بازداشت شده در گوهردشت کرج، توسط شعبه ۱ دادگاه انقلاب کرج به ۵ سال حبس و ۲ سال تبعید به شهرستان بابل محکوم شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، فاطمه (فروغ) جمال پور، به حبس و تبعید محکوم شد.

بر اساس این حکم که اخیرا توسط شعبه ۱ دادگاه انقلاب کرج صادر و به خانم جمال پور ابلاغ شده است، وی از بابت اتهام “اجتماع و تبانی جهت اقدام علیه امنیت ملی” به پنج سال حبس و ۲ سال تبعید به شهرستان بابل محکوم شده است.
خانم جمال پور، روز چهارشنبه ۴ آبان در رابطه با اعتراضات سراسری در گوهردشت کرج، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و سپس به زندان کچویی کرج منتقل شد.

لازم به ذکر است، فاطمه جمال پور یکی از ۱۵ زن بازداشت شده است که چندی پیش در زندان کچویی کرج دست به اعتصاب غذا زد.

“بلاتکلیفی و بازداشت طولانی مدت، وضعیت نامناسب بهداشتی زندان و شیوع بیماری هایی از قبیل قارچ پوستی، عدم رسیدگی به وضعیت پزشکی بازداشت شدگان و محرومیت از درمان آنها، تراکم بیش از حد ساکنین بند زنان، محرومیت از حق دسترسی به وکیل و همچنین صدور احکام ناعادلانه برای برخی از بازداشت شدگان” از جمله مواردی است که به اعصاب غذای اعتراضی این افراد منجر شد.

فاطمه (فروغ) جمال پور، ۳۷ ساله و تنها سرپرست ۲ فرزند است.

۱۴۰۱ دی ۲۵, یکشنبه

زنان کشته شده در جریان قیام سراسری در ایران / دستکم ۷۵ زن کشته شدند

کانون حقوق بشر ایران

زنان کشته شده در جریان قیام سراسری در ایران / دستکم ۵۲ زن کشته شدند

کانون حقوق بشر ایران، شنبه ۲۴ دی ماه ۱۴۰۱؛ اسامی زنان کشته شده در قیام سراسری ایران به روز شد. شمار زنان کشته شده در جریان قیام سراسری به دستکم ۷۵ نفر رسید. این درحالیست که بسیاری افراد کشته شده بدلیل فشارهای بسیار زیاد که بر خانواده ها وارد میشود اصلا اعلام نشده و حکومت اسامی آنها را تحت عناوین ساختگی و دروغین، مانند خودکشی و یا تصادف اعلام میکند.

با گذشت بیش از سه ماه از اعتراضات ایران، سرکوب و کشتار زنان اوج تازه ای گرفت و اعتراضات زنان ایران و جهان منجر به پیروزی بزرگ اخراج ایران از کمیسیون مقام زن سازمان ملل شد.

این زنان در جریان اعتراضات سراسری در ایران که از ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ با قتل مهسا امینی در تهران آغاز شد توسط ماموران سرکوبگر حکومتی به قتل رسیده اند. برخی از آنها با گلوله مستقیم، برخی با ضربات باتوم و یا ضرب و شتم ماموران کشته شده اند.

اسامی ۷۵ تن از زنان کشته شده در جریان اعتراضات که توسط کانون حقوق بشر ایران گردآوری شده از این قرار است:
۱- مینو مجیدی، کرمانشاه، شهادت بر اثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ شهادت ۳۰ شهریور

۲- غزاله چلاوی، آمل، ۳۳ ساله، بر اثر شلیک ماموران امنیتی به پیشانی، تاریخ شهادت ۳۰ شهریور

۳- حنانه کیا، نوشهر، ۲۳ ساله،‌بر اثر شلیک ماموران امنیتی در تهران – ستارخان، تاریخ شهادت ۳۰ شهریور

۴- هدیه نعیمانی، نوشهر، ۲۵ ساله، بر اثر شلیک ماموران امنیتی در خیابان حافظ نوشهر، تاریخ شهادت اول مهر ۱۴۰۱، در بیمارستان بهشتی براثر شدت جراحات شهید شد.

۵- حدیث نجفی، کرج، بر اثر شلیک ماموران امنیتی

۶- سارینا اسماعیل زاده، ۱۶ ساله فرزند عارف، مهرشهر، بر اثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ شهادت ۱ مهر

۷- مهسا موگویی ۱۸ ساله، فرزند محمدعلی، فولادشهر، بر اثر شلیک ماموران امنیتی با گلوله ساچمه ای، تاریخ شهادت ۳۱ شهریور

۸- نیکا شاکرمی، ۱۷ ساله، تهران، روز ۲۹ شهریور در تهران بلوار کشاورز مفقود شده و روز ۸ مهر جسد او درحالیکه صورتش متلاشی شده، بینی اش له شده و جمجمله اش براثر ضربات باتوم شکسته بود در کهریزک پیدا شد.

۹- نگین صالحی۲۶ ساله، خیابان جمهوری تهران، بر اثر ضربات باتوم قبل از رسیدن به درمانگاه فوت کرد، تاریخ شهادت ۱۶ مهر ۱۴۰۱

۱۰- اسرا پناهی، ۱۵ ساله، اردبیل، در دبیرستان شاهد ضرب و شتم شده و سپس در بیمارستان جان باخت، تاریخ شهادت: ۲۰ مهر

۱۱- آرنیکا قائم مقامی، ۱۷ ساله در تهران براثر ضربات باتوم به کما رفت و پس از ده روز جان سپرد. تاریخ شهادت: ۳۰ مهر

۱۲- نگین عبدالمالکی، ۲۱ ساله، بر راثر ضربات باتوم به سرش ابتدا به شدت مجروح و دچار خونریزی شده و در خوابگاه جان سپرد، تاریخ شهادت: ۲۰ مهر

۱۳- مائده جوانفر، ۲۸ ساله پرستار در رشت، براثر شلیک ماموران امنیتی در رشت، تاریخ شهادت ۴ آبان ۱۴۰۱

۱۴- کبری شیخ سقا ۵۵ ساله، اهل روستای دی ملا ساکن مهاباد، بر اثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ شهادت ۵ آبان

۱۵- فرشته احمدی ۳۲ ساله، اهل سردشت، بر اثر شلیک مستقیم در مهاباد، تاریخ شهادت ۵ آبان

۱۶- صدف موحدی، ۱۷ ساله، پس از اصابت باتوم به سرش در تهران، دچار ضربه مغزی شده و جان سپرد، تاریخ شهادت دوشنبه ۲ آبان

۱۷- سارینا ساعدی، ۱۶ ساله، اهل سنندج پس از اصابت باتوم به سرس در بیمارستان جان سپرد، تاریخ شهادت ۴ آبان

۱۸- آیناز جواهری، ۱۵ ساله، کرمانشاه، براثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ شهادت ۱۶ مهر

۱۹- لینا نامور ۲۱ ساله، براثر شلیک گلوله ماموران امنیتی در تهرانپارس، تاریخ شهادت: مهرماه ۱۴۰۱

۲۰- مرضیه دشمن زیاری، شیراز، بر اثر ضربات باتوم در سرش کشته شد، تاریخ شهادت ۲ آبان

۲۱- پریسا بهمنی، جراح عمومی ، اهل زنجان، براثر شلیک ماموران امنیتی مقابل ساختمان نظام پزشکی، تاریخ شهادت: ۴ آبان

۲۲- نسیم صدیقی۲۳ ساله، روز ۹ آبان در ارومیه براثر اصابت ساچمه به سر زخمی شده و جانبخات. روز ۱۱ آبان به خاک سپرده شد

۲۳- ناهید مصطفی پور، اهل یاسوج، در تهران بازداشت شده و پس از ۹ روز جسد او تحویل داده شد، تاریخ تدفین ۹ آبان

۲۴- نادیا عارفانی، ۲۳ ساله، اهل فردیس کرج، بر اثر شلیک ماموران امنیتی روز ۱۶ مهر مجروح شده و ۱۷ مهر جان باخت

۲۵- الهه سعیدی، سقز، بر اثر شلیک ماموران امنیتی ، مهر ۱۴۰۱

۲۶- ستاره تاجیک ۱۷ ساله، تبعه افغانستان و ساکن تهران، براثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ شهادت ۳۱ شهریور

۲۷- پریسا عسگری، ۲۰ ساله، اهل الیگودرز، دانشجوی دانشگاه تهران، براثر شلیک ماموران امنیتی، مهر ۱۴۰۱

۲۸- شیرین علیزاده، ۳۵ ساله، اصفهان، براثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ شهادت ۳۱ شهریور

۲۹- دیانا محمودی کودک ۷ ساله اهل پیرانشهر، بر اثر شلیک ماموران امنیتی ۷ آبان

۳۰- فرزانه کاظمی، اهل قزوین، بر اثر ضربات باتوم به سر، تاریخ شهادت ۲۰ مهر

۳۱- پرستو مرادخانی ۲۰ ساله، اهل کرج، بر اثر شلیک ماموران امنیتی در مراسم حدیثه نجفی در بهشت سکینه، تاریخ شهادت ۱۲ آبان

۳۲- نسرین قادری، اهل مریوان، بر اثر ضربات متعدد باتوم در سرش به کما رفته و در یکی از بیمارستانهای تهران جان باخت، تاریخ شهادت ۱۴ آبان

۳۳- مژگان کدخدایی، اهل بلوچستان، بر اثر شلیک ماموران امنیتی در تهران، تاریخ شهادت ۱۴ آبان

۳۴- سمیه محمودی نژاد، اهل کرمان، بر اثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ شهادت ۱۶ مهر

۳۵- پگاه غواصیه، اهل شیراز، بر اثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ شهادت ۱۴ آبان

۳۶- ماریا غواصیه، اهل شیراز، بر اثر شلیک ماموران امنیتی ، تاریخ شهادت ۱۴ آبان

۳۷- سمیرا نوری، اهل تهران، براثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ شهادت ۲ مهر

۳۸- پروین خوش قائم، اهل اشنویه، براثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ شهادت ۲۹ مهر

۳۹- غزاله قاسمی، اهل تهران، براثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ شهادت ۶ مهر ۱۴۰۱

۴۰- دریا (مرضیه) نظم ده، ۲۶ ساله اهل کرج، براثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ شهادت ۱۷ آبان

۴۱- یلدا آقافضلی ایردموسی، ۱۹ ساله اهل تهران، چند روز پس از آزادی به طرز مشکوکی جان سپرد، تاریخ شهادت ۲۰ آبان

۴۲- آیلار حقی، اهل تبریز، بر اثر پرتاب از بلندی، تاریخ شهادت ۲۵ آبان

۴۳- سمانه نیک نام ۳۶ ساله، اهل شیراز، بر اثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ شهادت ۲۵ آبان (موقع تحویلگیری جسد دو چشم او را خارج کرده بودند)

۴۴- هانیه مرادی نژاد اهل یزد، بر اثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ شهادت ۲۷ آبان

۴۵- هستی نارویی، فرزند بلال، بر اثر استنشاق گازهای سمی اشک آور در روز جمعه ۸مهرماه به شهادت رسید.

۴۶- مونا نقیب، ۸ ساله، بر اثر شلیک ماموران در سراوان، تاریخ شهادت: ۲ آبان

۴۷- پارمیس همنوا، دانش آموز، اهل ایرانشهر، براثر ضرب و شتم در مدرسه بدلیل پاره کردن عکس خمینی، تاریخ شهادت: ۳ آبان

۴۸- آرام مجد، اهل قائمشهر، بر اثر شلیک ماموران امنیتی تاریخ شهادت ۳۰ آبان

۴۹- مائده (ماهک) هاشمی، ۱۶ ساله اهل کنگان، بر اثر ضربات باتوم و شلیک ماموران امنیتی در شیراز، تاریخ شهادت ۳ آذر

۵۰- عاطفه نعامی، ۳۷ ساله، اهل اهواز، بر اثر ضرب و شتم، تاریخ شهادت ۱ آذر ( وی از هشت روز قبل مفقود شده و جسدش درحالیکه ضرب و شتم شده بود در خانه پیدا شد)

۵۱- نگین رادفر، ۲۲ ساله، اهل سنندج، بر اثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ شهادت ۲۸ آبان

۵۲- ساناز کشاورز، اهل کرج، (مهماندار هواپیما) بر اثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ شهادت آبان ماه ۱۴۰۱

۵۳- مونا چمنی اهل رشت، براثر ضربات باتوم به سر، تاریخ شهادت ۸ آذر

۵۴- زهرا جلیلیان، اهل اسلام آباد غرب، دانشجوی نخبه دانشکده فنی دانشگاه تهران در تاریخ ۱۳ آذر به طرز مشکوکی کشته شد ( حکومت اعلام کرد او خودکشی کرده!)

۵۵- فرانک جباری ۳۳ ساله، اهل تهران، بر اثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ شهادت ۱۶ آذر

۵۶- غزال امیری ۲۲ ساله، دانشجوی ترم یک دندانپزشکی شیراز، توسط ماموران امنیتی کشته شد و خانواده تحت فشار علت مرگ را کرونا اعلام کردند، تاریخ شهادت ۱۸ مهر (هنوز علت دقیق مرگ وی اعلام نشده است)

۵۷- آیدا رستمی اهل تهران – پزشک مردمی که در حال کمک به مجروحین در خانه هایشان شناسایی و ربوده شد سپس در روز ۲۱ آذر در زیر شکنجه به قتل رسید (جسد او درحالی تحویل گرفته شد که نصف صورت له شده، دستش شکسته و چشمش تخلیه شده بود)

۵۸- دنیا فرهادی ۲۲ ساله، اهل ایذه، زیر شکنجه ماموران امنیتی، تاریخ شهادت ۲۴ آذر (جسد او در ساحل رود کارون پیدا شد)

۵۹- زلیخا ترزی ۸۸ ساله ، ساکن زاهدان (تبعه افغانستان)، در جمعه خونین ۸ مهر براثر استنشاق گاز اشک آور به شهادت رسید

۶۰ – سمیرا ابراهیمی ۲۵ ساله، بلاگر اهل کرمان و مادر یک نوزاد ۸ ماهه، وی بدلیل استوری کردن فراخوانهای قیام روز یکشنبه ۲۰ آذر دستگیر شده و ۲۲ آذر زیر شکنجه کشته شده و مخفیانه دفن شد.

۶۱ – ندابیات اهل زنجان زیر شکنجه ماموران امنیتی، تاریخ شهادت ۵ آذر

۶۲- روشنا احمدی، بوکان، بر اثر شلیک ماموران امنیتی

۶۳- مریم سلیمانیان، اهل تهران، بر اثر پرتاب از ساختمان، دیماه ۱۴۰۱، وی نقاش و هنرمند بود.

۶۴- سها اعتباری، ۱۲ ساله، اهل بستک، بر اثر شلیک در جاده ، تاریخ شهادت ۴ دی۱۴۰۱

۶۵- سپیده (بی گرد) قلندری، اهل مهاباد، در تهران زیر شکنجه، ۱۱ دی ۱۴۰۱

۶۶- بهار خورشیدی- ۲۳ ساله، اهل رباط کریم، پرتاب از بلندی، تاریخ شهادت ۳۱ شهریورماه۱۴۰۱، حین نصب تراکت تعقیب شد او را از پنجره به پایین پرتاب کردند.

۶۷- نرگس خرمی فرد، اهل مشهد، وکیل دادگستری، تاریخ شهادت آبان ماه ۱۴۰۱

۶۸- مریم اسماعیل زاده، ۳۹ ساله، اهل تهران، بر اثر شلیک، در تاریخ ۲۴ آذرماه ۱۴۰۱

۶۹- سارینا شیری، ۱۹ ساله، اهل جوانرود، بر اثر شکنجه ، تاریخ شهادت مهرماه ۱۴۰۱ـ پس از ۱۰ روز پیکر او را به خانواده اش تحویل دادند.

۷۰- بهناز افشاری، دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف، اهل تهران، بر اثر شلیک، تاریخ شهادت ۴ آبان ماه ۱۴۰۱

۷۱- مهدیس حسینی، ۱۷ ساله، اهل آمل، بر اثر شلیک، تاریخ ۱۲ آبان ماه ۱۴۰۱

۷۲- هلن احمدی، ۷ ساله، اهل بوکان، بر اثر شلیک، ۲۰ مهر ۱۴۰۱، او را در مسیر بازگشت از مدرسه به دلیل شعار دادن به گلوله بستند.

۷۳- اشرف نیکبخت، اهل ایذه، تاریخ شهادت ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۱

۷۴- مریم غواصی، اهل مشهد، بر اثر شلیک، بر اثر شلیک، تاریخ شهادت: ۱۶ مهرماه ۱۴۰۱، پیکر او در روضه الزهرا گلزار شهدا دفن شد.

۷۵- سارینا مشیری، ۱۹ ساله، اهل کرمانشاه، تاریخ شهادت: مهرماه ۱۴۰۱

“دیده شدن ریشه مو و کاربرد فتوشاپ در عکس” بهانه اخراج معلمان

دویچه وله

 

 

کمبود معلم بر بحران‌های ایران افزوده است. در چنین شرایطی تسنیم در گزارشی به معلمانی اشاره کرده که “در آزمون پذیرفته شده بودند، اما به خاطر شرکت نکردن در نماز جمعه یا دیده شدن ریشه مو، علی‌رغم آغاز به کار اخراج شده‌اند.”

افزایش بازنشستگی‌ها در آموزش و پرورش چند سالی است که جمهوری اسلامی را با سونامی کمبود معلم رو‌به‌رو کرده است.

با اینکه در شهریور ماه سال ۱۴۰۱، حسین داودالموسوی، مدیرکل دبیرخانه هیئت مرکزی گزینش وزارت آموزش‌ و پرورش از پذیرفته شدن ۳۴ هزار نفر در آزمون استخدامی خبر داده بود اما رضا حاجی‌پور، نماینده آمل در مجلس در آبان ماه بار دیگر نسبت به کمبود نیرو در این حوزه هشدار داده بود.

حاجی‌پور با اشاره به تدوین طرح تامین نیروی انسانی آموزش و پرورش در کمیسیون آموزش مجلس گفته بود: «کمبود معلم از جدی‌ترین مشکلات نظام آموزش و پرورش است. در سال‌های گذشته از یک سو بازنشستگی حجم گسترده‌ای از معلمان و از سوی دیگر عدم توازن و توزیع مناسب در استخدام‌ها تبدیل به یک بحران در وزارت آمورش و پرورش شده است.»

براساس اعلام مرکز پژوهش‌های مجلس شاخص نسبت تعداد دانش‌آموز به معلم که بنا به استانداردهای تعریف شده برای نمونه در مقطع ابتدایی ۱۹.۲ تعریف شده است، سال گذشته در برخی از مناطق شهرستان‌های تهران تا ۵۷.۴۳ هم رسید و تهران بدترین شاخص را به‌ خود اختصاص دادند.

وزیر آموزش و پرورش در اردیبهشت ماه سال جاری گفته بود: «در سال‌ جاری به‌ ازای ۷۱ هزار معلمی که بازنشسته شده‌اند تنها ۳۴ هزار و ۸۱۳ معلم جدید از طریق آزمون استخدامی به‌کارگیری شده‌اند.»

خبرگزاری تسنیم، نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به تازگی در گزارشی به همین موضوع پرداخته و با تایید کمبود معلم در ایران از “اتفاقات عجیب” دیگری نیز پرده برداشته و می‌نویسد: «در میانه سال تحصیلی به برخی معلمان که از ابتدای مهر تدریس در مدارس را آغاز کرده‌اند، اعلام شده در گزینش رد شده‌اند!»

تسنیم درباره تجربه یکی از همین معلمان نوشته است: «این خانم که هم‌اکنون به عنوان معلم دبستان در یکی از روستاهای کشور مشغول به فعالیت است، پس از قبولی در آزمون استخدامی آموزش و پرورش، مشغول به کار شده است اما در کمال تعجب اواسط آبان با او تماس گرفته شده و گفته‌اند که کسر امتیاز دارد و باید مجدد گزینش شود.»

گزینش مجدد معلمان پذیرفته شده با سوالات عجیبی همراه بوده است. برخی از این معلمان که در آزمون استخدامی اولیه قبول شده بودند، گفته‌اند، در جلسه گزینش به خاطر مواردی مانند “استفاده از فتوشاپ در عکس پرسنلی، دیده شدن ریشه مو، عدم حضور در نماز جمعه یا شرکت نکردن در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته استخدامشان لغو شده است.”

اما موضوع تنها لغو استخدام این معلمان نیست، بلکه آنها اعلام کرده‌اند، آموزش و پرورش حقوق چند ماه گذشته را نیز به آنها پرداخت نمی‌کند.

یکی از این معلمان گفته است: «بلاتکلیفی‌ام در شرایطی است که دوره‌های آموزشی دانشگاه فرهنگیان را گذرانده و کار تدریس را آغاز کرده‌ام اما چهار ماه است حقوق دریافت نمی‌کنم؛ آن هم در شرایطی که هر روز برای تدریس به روستا رفت و آمد دارم؛ حتی یک کد پرسنلی ندارم تا بتوانم نمرات دانش‌آموزان را ثبت کنم.»

امیرمحمد خرازانی، نماینده وزیر آموزش و پرورش در این رابطه مدعی شده است، گزینش همان زمان پس از آزمون استخدامی انجام گرفته بوده اما جواب گزینش با تاخیر اعلام و همین امر باعث شده تا برخی از معلمان “تصور” کنند، پذیرفته شده‌اند.

خرازانی همچنین با اعلام اینکه ممکن است “مصاحبه‌گران گزینش، تذکراتی داده باشند” افروده است: «افراد به دلیل مسائل جزئی رد گزینش نشده‌اند.»

او همچنین در پاسخ به این پرسش که چرا قبل از برگزاری آزمون استخدامی، ویژگی‌های مدنظر دولت برای شغل معلمی اطلاع‌رسانی نشده بود، افزود: «پیش از برگزاری آزمون اعلام می‌شود که افراد پذیرفته شده باید صلاحیت‌های مورد نیاز گزینش را داشته باشند اما این موضوع با جزئیات همراه نیست.»

وزارت آموزش و پروش جمهوری اسلامی به قدری با فقدان نیرو رو‌به‌رو است که به گفته محمدرضا نیک‌نژاد؛ کارشناس آموزش، دست به دامن معلمان رسمی شده است تا به اضافه تدریس راضی شوند.

با وضعیت پیش آمده، مسئولان امر سراغ نیروهای بازنشسته مختلف نیز رفته‌اند؛ این در حالی است که بازنشستگان آموزش و پرورش به دلایل مختلف برای همکاری مجدد با این سازمان تمایلی ندارند.

بنا بر اعلام نیک‌نژاد، تاکنون روش‌های جذب معلم بنا بر استاندارد سراسر جهان، “تا حدودی” در ایران رعایت شده است اما حالا با موارد عجیبی که در جلسه‌های گزینش معملمان مطرح شده، وزارت آموزش و پرورش با چالش بزرگ‌تری روبه‌رو است.

فرهنگیانی که در ایران مشغول به کار هم هستند، در سال‌های اخیر و به خصوص در ماه‌های گذشته به دنبال اعتراضات سراسری در ایران بارها نسبت به وضعیت نابسامان شغلی خود دست به اعتراض و اعتصاب زده‌اند.

نازلی سعیدی دانشجوی پزشکی دانشگاه اردبیل به ۱۵ ماه حبس محکوم شد

ايران امروز

نازلی سعیدی در دادگاه بدوی شعبه یک انقلاب تبریز به ریاست حمل‌بر به اتهام تبانی علیه امنیت ملی به ۱۵ ماه حبس تعزیری و به اتهام تبلیغ علیه نظام به پرداخت ۱۰ میلیون تومان و به‌ عنوان مجازات تکمیلی به دو سال ممنوع الخروجی محکوم شده است و اکنون در انتظار دادگاه تجدید نظر است.

وی که دانشجوی پزشکی ورودی بهمن ۹۷ دانشگاه اردبیل (دانشجوی میهمان علوم پزشکی تبریز) است در تاریخ ۴ آبان توسط نیروهای امنیتی بازداشت و با وجود حکم عدم تحمل حبس، ۵۶ روز در بازداشت به‌سر برده و نهایتا در تاریخ ۲۸ آذر با در نظر گرفتن سوابق پزشکی و به قید وثیقه موقتا آزاد شد.

اعتراضات سراسری؛ مهسا فرهادی به دو سال حبس محکوم شد

هرانا

خبرگزاری هرانا – مهسا فرهادی ۲۱ ساله اهل سنندج، از بازداشت شدگان اعتراضات اخیر، توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب شهریار به دو سال حبس تعزیری محکوم شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کولبرنیوز، مهسا فرهادی، از بازداشت شدگان اعتراضات اخیر، به حبس محکوم شد.

بر اساس این گزارش، مهسا فرهای توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب شهریار، از بابت اتهام “اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی” به دو سال حبس تعزیری محکوم شد.

وی پیشتر در تاریخ ۲۴ آبان ماه ۱۴۰۱، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.

۱۴۰۱ دی ۲۴, شنبه

-

 سایه مرگ بر سر سه معترض در اصفهان؛ مردانی که از پشت میله‌ها بی‌گناهیشان را فریاد می‌زنند...

«من اسلحه نداشتم... کاش حتی یک ترقه زده بودم»، «هی مرا زدند و گفتند باید در دادگاه این حرف‌ها را بزنی»، «دستم به جایی بند نیست... به حمایت احتیاج دارم»، اینها بخشی از حرف‌های معترضان پرونده «خانه اصفهان» است که سه نفرشان به اعدام محکوم شده‌اند و سایه مرگ روی سرشان سنگینی می‌کند.پرونده‌ای مبهم و پرتناقض که سه متهم ردیف اول تا سومش، صالح میرهاشمی، مجید کاظمی و سعید یعقوبی با اتهامات سنگینی از جمله «محاربه» به کشتن سه نیروی امنیتی جمهوری اسلامی محکوم شده‌اند. امیر نصرآزادانی، فوتبالیست اصفهانی نیز که متهم ردیف چهارم پرونده اعلام شده به اتهام «عضویت در دسته‌جات غیرقانونی به قصد برهم زدن امنیت کشور»، «اجتماع و تبانی منتهی به جرایم ضد امنیت» و «معاونت در محاربه» مجموعا ۲۶ سال حبس گرفته است.جلسات دادگاه این معترضان که همگی زیر ۴۰ سال سن دارند، غیرعلنی برگزار شد و خبری از آنها منتشر نشد. اما آنها حالا در تلاش‌اند هر طور شده صدایشان را به بیرون زندان برسانند و شاید از آخرین شانسشان برای اثبات بی‌گناهی خود و افشای آنچه در زندان بر سرشان آمده، استفاده کنند.صالح میرهاشمی؛ مردی که می‌گوید حتی یک ترقه هم نزده صالح میرهاشمی، قهرمان کارته‌ و مربی بدنسازی ۳۶ ساله، جوانی است که پیش از بازداشت در پرونده موسوم به «خانه اصفهان» تازه چند ماه بود که زندگی مشترکش را با همسرش آغاز کرده بود.گزارش‌هایی که از منابع آگاه و نزدیک به او به ایران اینترنشنال رسیده، حاکی است که این ورزشکار محکوم به اعدام بیش از ۴۰ روز در انفرادی بوده و خانواده‌اش از وضعیت فرزندشان خبری نداشتند.جزییاتی از شکنجه او برای اعتراف اجباری به دست ایران اینترنشنال رسیده که نشان می‌دهد در زندان با ضربه شدید پرده گوشش را پاره کرده و دندان‌هایش را شکسته‌اند. پیشتر هم چند نفر از کسانی که صالح را در روز دادگاه دیده‌اند، به ایران اینترنشنال گفته بودند آثار شکنجه هنوز روی سر و صورت میرهاشمی معلوم بوده است.نزدیکان صالح میرهاشمی اتهام ارتباط او با سازمان مجاهدین خلق را قاطعانه رد کرده و تاکید کرده‌اند از این ورزشکار زندانی با تهدید همسر و پدرش، اعتراف اجباری گرفته‌اند. گزارش‌های رسیده همچنین حاکی است ماموران جمهوری اسلامی چندین بار منزل مسکونی او را گشته‌اند، اما نتوانسته‌اند مدرکی علیه‌اش پیدا کنند.در صدایی که از مکالمه‌ صالح میرهاشمی با مادرش از زندان به دست ایران اینترنشنال رسیده، این معترض می‌گوید برخلاف اتهاماتی که به او وارد کرده‌اند، نه اسلحه‌ داشته و نه به کسی شلیک کرده و تاکید دارد اعترافات علیه او با تهدید و اجبار گرفته شده است.میرهاشمی در این فایل صوتی به مادرش می‌گوید: «کاش یک ترقه زده بودم. من دلم برای ماشین‌هایی که زن و بچه داخلشان بود می‌سوخت. [شب حادثه] یک پیرمرد ایستاده بود که داشتم او را از خیابان رد می‌کردم.»اطلاعاتی که به ایران اینترنشنال رسیده همچنین حاکی از این است که چهارشنبه شب شبانه در اندرزگاه ۴ زندان مرکزی اصفهان و بدون اطلاع وکیلش از صالح برای اعتراض به حکم اعدام امضا گرفته‌اند و نزدیکان او نگرانند مقام‌های قضایی بخواهند این اعتراض هر چه زودتر به دیوان عالی کشور رفته و رد شود و حکم اعدام صالح را اجرا کنند.مجید کاظمی؛ هی زدند و گفتند باید هر چه می‌گوییم بپذیریمجید کاظمی متهم ردیف دوم پرونده خانه اصفهان جوانی ۳۰ ساله و متولد سال ۱۳۷۱ است که تا پیش از بازداشت در زمینه خمکاری مس مشغول به کار بود و کارگاه شخصی خودش را داشت.به گفته امیر کاظمی، پسرعموی مجید که ساکن آلمان است، او روز ۳۰ آبان و به همراه برادرش حسین کاظمی بازداشت می‌شود و پدر و مادرش تا بیش از ۴۰ روز از وضعیتش خبر نداشته‌اند.مجید در فرآیند دادگاه وکیل تسخیری داشته است و در حال حاضر وکیل تعیینی دارد که به حکم اعدام مجید اعتراض کرده است.مجید کاظمی در پیامی صوتی از زندان که به دست ایران اینترنشنال رسیده، می‌گوید او را تحت شکنجه وادار کرده‌اند تا علیه خود شهادت دروغ بدهد.او در این فایل صوتی روایت می‌کند: «من اسلحه نداشتم... هی زدند و گفتند اسلحه‌ها مال توست، گفتم آره مال من است. زدند و گفتند باید بیایی بازسازی صحنه جرم... دوباره زدند و گفتند باید این [حرف‌ها] را در دادگاه بگویی... من همه‌اش زیر شکنجه بودم. من نه اسلحه‌ای داشتم و نه کاری کردم.»پسرعموی مجید به ایران اینترنشنال گفت حسین کاظمی برادر مجید که با وثیقه آزاد شده را برای فشار به او بازداشت کرده و این معترض محکوم به اعدام را تهدید کرده بودند در صورت همکاری نکردن با ماموران، پای برادرش را هم به پرونده می‌کشانند.سعید یعقوبی؛ نان‌آور پدر و مادر سالخورده‌اش سعید یعقوبی متهم ردیف سوم پرونده «خانه اصفهان» ، ۳۷ ساله و فرزند آخر خانواده‌ است. مراقبت از پدر و مادر هشتاد و چند ساله‌اش به عهده سعید بوده و با زندانی شدن او خانواده‌اش تنها مانده‌اند.از وضعیت این معترض در زندان اطلاعات چندانی در دست نیست، اما به احتمال قریب به یقین او هم تحت شکنجه شدید مجبور به اعتراف علیه خود شده است.مادر سعید یعقوبی در ویدیویی که اواخر آذرماه از او منتشر شد گفته بود پسرش ۲۷ آبان در بنگاه املاک و حین کار بازداشت شده و بیش از یک ماه از او خبر نداشته است.او در یک ویدیوی دیگر که روز ۲۰ دی در حساب «۱۵۰۰ تصویر» منتشر شد، ضمن درخواست برای آزادی فرزندش گفت سعید «نان‌آور و دربازکن» خانه‌شان بوده است.

۱۴۰۱ دی ۲۳, جمعه

دستور دادستانی برای مقابله با “جرم مشهود کشف حجاب”

دویچه وله

 

دادستانی به نیروی انتظامی دستور داد با “جرم مشهود کشف حجاب” برخورد کنند. کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، اعدام‌ها در ایران را “قتل حکومتی” دانست. یک مترجم در ایران به چهار سال حبس محکوم شد.

معاون دادستان کل ایران در یادداشتی که در خبرگزاری‌ها و رسانه‌های دولتی از جمله در ایسنا منتشر شده، “کشف حجاب” را “جرم مشهود” دانسته و گفته ماموران انتظامی “مکلفند” با آن برخورد کنند.

عبدالصمد خرم‌آبادی به ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۵ و نیز ماده ۴۴ قانون آیین دادرسی کیفری اشاره کرده و در ادامه نوشته است: «اخیراً طی بخشنامه‌ای از سوی دادستانی کل کشور به پلیس دستور داده شده است در سراسر کشور با قاطعیت با جرم کشف حجاب برخورد کند.»

به گفته معاون دادستان کل همچنین از رؤسای دادگاه‌ها خواسته شده “علاوه بر جزای نقدی، مرتکبان جرم کشف حجاب را به مجازات‌های تکمیلی و تبعی نیز محکوم کنند و به رؤسای کل دادگستری سراسر کشور نیز اعلام شده است به قید فوریت، برنامه‌ریزی لازم را برای برخورد جدی و بازدارنده با جرم کشف حجاب به عمل آورند”.

بر اساس تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی، مجازات کشف حجاب ده روز تا دو ماه حبس است.

با این حال خرم‌آبادی در یادداشتش می‌نویسد: «از آنجا که در اجرای سایر مقررات، مجازات حبس کمتر از سه ماه الزاماً باید تبدیل به مجازات جایگزین حبس شود، با در نظر گرفتن مواد ۲۳، ۲۶، ۶۵ و ۸۷ قانون مجازات اسلامی دادگاه‌ها می‌توانند کسانی را که مرتکب جرم کشف حجاب می‌شوند علاوه بر پرداخت جزای نقدی به تحمل یک یا چند مورد از مجازات‌های تبعی و تکمیلی مانند تبعید، منع از اشتغال به حرفه یا کار معین، انفصال از خدمات دولتی و عمومی، منع از خروج از کشور، الزام به انجام خدمات عمومی رایگان، منع از عضویت در احزاب، گروه‌ها و دستجات سیاسی یا اجتماعی، توقیف وسایل دخیل در ارتکاب جرم (مانند بستن محل کسب و توقیف وسیله نقلیه، توقیف رسانه)، الزام به یادگیری حرفه، شغل یا کار معین و… به مدت شش ماه محکوم کنند.»

در سه ماه گذشته و پس از آغاز اعتراضات سراسری در بسیاری از مناطق مختلف ایران، زنان بدون حجاب رسمی برای تردد، خرید و انجام امور روزمره خود حاضر شده‌اند. در چندین مورد نیز محل کسب و کار، مغازه‌ها و پاساژها به دلیل ارائه خدمات به زنان بدون حجاب پلمب شدند که این مسئله انتقادهای زیادی را بویژه در میان حقوقدانان برانگیخت.

حالا ظاهرا با توجه به نوشته معاون دادستانی، دست قوه قضاییه برای برخوردهای تندتر و مجازات‌های سنگین‌تر با افرادی که از تن دادن به حجاب اجباری خودداری می‌کنند، بازتر هم می‌شود.

خرم‌آبادی مجازات “تشویق به بی‌حجابی” را سنگین‌تر هم دانسته و آن را “مصداق تشویق به فساد” عنوان کرده است؛ این همان عنوان اتهامی است که برای نسرین ستوده پس از دفاع از دختران خیابان انقلاب به کار گرفته شد و این وکیل و مدافع سرشناس حقوق بشر، بابت آن به ۳۸ سال حبس و ۱۴۸ ضربه شلاق محکوم شد.

کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل اعدام‌ها را محکوم کرد

کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل در بیانیه‌ای گفت جمهوری اسلامی از مجازات اعدام برای ایجاد ارعاب و سرکوب عقاید مخالف استفاده می‌کند.

فولکر تورک در این بیانیه اعدام‌ها را به مثابه “قتل حکومتی” دانسته و گفته است: «استفاده ابزاری از رویه‌های کیفری به منظور مجازات کسانی که از حقوق اولیه خود مانند حق شرکت در تظاهرات یا سازماندهی اعتراضات استفاده کرده‌اند به مثابه قتل حکومتی است.»

کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل این اعدام‌ها را نقض قوانین بین‌المللی در ارتباط با حقوق بشر دانسته است.

اختصاصی؛ نامه سپیده قلیان از اوین: آمنه‌سادات ذبیح‌پور را در زندان خانم عسکری صدا می‌کردند

اینترنشنال

سپیده قلیان، زندانی سیاسی، در نامه‌ای از زندان اوین که به صورت اختصاصی در اختیار برنامه «تیتر اول» قرار گرفته است، با اشاره به پخش اعترافات اجباری از صداوسیمای جمهوری اسلامی نوشت که «تکرار اعترافات اجباری و پخش نامستندها ادامه دارد» اما صدایی که فضا را می‌شکند «صدای انقلاب است».

این زندانی سیاسی نوشت که دیوارهای اوین نمی‌تواند جلوی رسیدن صدای «زن، زندگی، آزادی» از چهارگوشه ایران را بگیرد اما «اینها چیزی از ترس و وحشت هر لحظه‌‌ام از شکنجه و اعدام و سرکوب کم نمی‌کند».

متن کامل نامه را از طریق این لینک بخوانید

بر اساس نوشته سپیده قلیان، «ساختمان فرهنگی» زندان اوین که محل برگزاری آزمون برخی از زندانیانی بوده که در دوره زندان درس می‌خوانند، تبدیل به «ساختمان بازجویی شده است».

او نوشت: «لابد بسیار طبیعی است که وقتی مدارس به سربازخانه تبدیل شده‌اند و دانشگاه‌ها به محل هجوم اراذل حکومتی، بخش فرهنگی زندان هم به شکنجه‌گاه و محل بازجویی بدل شود.»

قلیان با اشاره به مواجهه خود با یکی از زندانیان نوجوان در این ساختمان نوشت: «پسر جوان می‌گوید: به خدا کسی را نزده‌ام. از او اعتراف می‌خواهند. من فریاد می‌زنم اعتراف نکن، تو را به خدا اعتراف نکن و مرگ بر شما ستمگران که به زودی تقاص پس می‌دهید. جلوی دهانم را مامور زن می‌گیرد و به زور می‌بردم.»

او در این نوشته موضوع اعترافات اجباری خود را توضیح داد و نوشت که بازجویان به او گفته‌اند: «کمونیست فاحشه اینجا ته خطه. بگو با کی خوابیده‌ای؟»

قلیان نوشت که پس از شکنجه‌ها در نهایت پذیرفته که در مقابل دوربین اعترافات اجباری انجام دهد: «پس از سه روز ممتد (بلکه بیشتر) بیداری، بازجویی و حبس در توالت، اراده و هوشیاری‌ام را انگار به کلی از دست داده باشم. متن آماده شده را … می‌گیرم و نیمه هوشیار آن را قرائت می‌کنم با هر خط انگار “تق” یک شلاق به … بدن و روحم می‌خورد.»

قلیان به انتقال خود از از بازداشتگاه به زندان سپیدار اهواز و پس از آن به «بازداشتگاهی در برهوت و صحرا» و از آن جا به زندان اوین و از اوین به قرچک ورامین اشاره کرد و نوشت که شبی از صحنه تلویزیون بند پنج زندان قرچک، اعترافات اجباری خود را داده است.

او یادآوری کرد که از آمنه‌سادات ذبیح‌پور احمدی به دلیل نقش او در پخش اعترافات اجباری‌اش شکایت کرده اما به هشت ماه حبس محکوم شده است.

قلیان در پایان نوشت: «اینک تکرار اعترافات اجباری و پخش نامستندها ادامه دارد اما صدایی که فضا را می‌شکند این بار نه از راهروی بازجویی بلکه از خیابان‌های مریوان، ایذه، رشت، مازندران و سیستان و بلوچستان و باقی شهرهای ایران به گوش می‌رسد. این صدا، صدای انقلاب است. صدای واقعی “ژن ژیان ئازادی”.»

سپیده قلیان پیش از این اعلام کرده بود تنها چند دقیقه پس از ثبت شکایت از آمنه‌سادات ذبیح پور، قرار منع تعقیب برای این خبرنگار سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی صادر شده است.

برنامه تیتر اول در گزارش خود از نامه سپیده قلیان، برای اولین بار تصاویری از او را همراه با توضیحاتش درباره ذبیح‌پور منتشر کرد:

موج جدید حمله به مخالفان حجاب اجباری؛ نامه وزارت ارتباطات به ادارات و اپراتورها برای برخورد با «کشف حجاب»

VOAPNN

Women in Tehran, Iran Protests زنان بدون حجاب اجباری در تهران

در پی موح جدید اعمال فشار نهادهای حکومتی برای برخورد با مخالفان حجاب اجباری، رسانه‌های ایران نامه‌ای را منتشر کرده‌اند که براساس آن، وزارت ارتباطات جمهوری اسلامی به برخی بخش‌های داخلی و ییرونی خدمات دهنده تحت نظارت خود برای «رعایت حجاب پرسنل» تذکر داده است.

تارنمای «جماران» که وابسته به دفتر روح‌الله خمینی، رهبر پیشین جمهوری اسلامی است، تصویر نامه‌ای را با امضای معاون امور پستی، ارتباطی و فناوری اطلاعات رگولاتوری وزارت ارتباطات دولت ابراهیم رئیسی منتشر کرده که در آن برخی ادارات داخلی این وزارتخانه و بعضی از خدمات دهنده‌های اینترنت و اپراتورهای تلفن ثابت و سیار نیز برای برخورد با پرسنل مخالف حجاب اجباری، خطاب قرار داده شده‌اند.

بیستم دی‌ماه عبدالصمد خرم‌آبادی، معاون دادستان کل در امور نظارت بر دادسراها و ضابطین سراسر کشور از صدور بخشنامه‌ای خطاب به پلیس جمهوری اسلامی خبر داد که بر مبنای آن، این نیرو باید با «قاطعیت» با «کشف حجاب» برخورد کند.

در روزهای گذشته نیز کاربران شبکه‌های اجتماعی خبر از «تذکر حجاب» بعضی رانندگان تاکسی‌های اینترنتی یا ارسال پیامک لزوم استفاده از «پوشش ورزشی مناسب» توسط برخی اماکن ورزشی یا عمومی داده بودند.

در نامه منتشر شده از وزارت ارتباطات برای اعمال نظارت بر کارکنان به منظور رعایت پوشش «حجاب اجباری»، به دریافت گزارش‌هایی مبنی بر «عدم رعایت شئونات اسلامی و عادی انگاشتن بدحجابی» در این ادارات دولتی یا دفاتر اپراتورها نیز اشاره و استناد شده است.

چهارم دی‌ماه نیز محمدجعفر منتظری، دادستان کل ایران و از مقامات ارشد قضایی جمهوری اسلامی گفته بود که برداشتن حجاب اجباری «جرم مشهود» محسوب می‌شود و «رعایت حجاب» برای زنان در «مناظر عمومی» الزامی است.

طی ماه‌های اخیر و در طول اعتراضات مردمی و سراسری شهرهای مختلف ایران، علاوه بر اعلام خواسته‌هایی همچون لزوم تغییر شیوه و ساختار حکمرانی کنونی ایران توسط معترضان، بسیاری از زنان شرکت کننده نیز با برداشتن روسری‌های خود یا سوزاندن آنها، مخالفت با «حجاب اجباری» را اعلام کرده‌اند.

۱۴۰۱ دی ۲۲, پنجشنبه

قربانیان سرکوب؛ چشم‌هایی زخمی که «ظلم و امید» را روایت می‌کنند

BBC

این گزارش گزیده‌ای از تصاویر و نوشته‌‌های زخمیانی است که از تجربه، احساس، خشم و امید، پس از زخمی شدن چشم‌شان نوشته‌اند

در جریان سرکوب اعتراضات جاری و طی بیش از صد روز گذشته، ده‌ها معترض بر اثر برخورد گلوله‌های ساچمه‌ای، بینایی‌شان آسیب دیده است اما در غیاب انجمن‌های حامی آسیب‌دیدگان اعتراضات در ایران، بعضی از آنها در اینستاگرام همدیگر را پیدا کرده‌اند و برای کمک به یکدیگر تلاش می‌کنند.

این گزارش گزیده‌ای از تصاویر و نوشته‌‌های زخمیانی است که از تجربه، احساس، خشم و امید، پس از زخمی شدن چشم‌شان نوشته‌اند و بیشترشان به یمن شبکه‌های اجتماعی و دو نفر از این چهره‌ها که از همان ابتدا پا جلو گذاشتند، همدیگر را در شبکه‌های اجتماعی یافته‌اند: غزل رنج‌کش، دختر اهل بندرعباس که پس از جراحت حتی روی تخت بیمارستان با انگشتانش علامت پیروزی را بالا نگه داشته بود و مرسده، مربی بدنسازی که با عزمی جزم، برای کمک و روحیه دادن به دنبال آسیب‌دیدگان چشم می‌گردد.

روایت غزل خیلی زود به رسانه‌ها راه یافت؛ از لحظه ساچمه خوردن چشمش، عشقی که به چشمانش داشت و دارد، نگرانی‌اش از آسیب‌دیدگان گمنام و درخواست کمک برای آنها که هنوز می‌توانند با پیوند قرنیه بینایی خود را باز یابند.

روایت غزل رنجکش خیلی زود به رسانه‌ها راه یافت؛ از لحظه ساچمه خوردن چشمش، عشقی که به چشمانش داشت و دارد، نگرانی‌اش از آسیب‌دیدگان گمنام و درخواست کمک برای آنها که هنوز می‌توانند با پیوند قرنیه بینایی خود را باز یابند

اما غزل در این راه تنها نبود، مرسده، در روزهای نخست ساچمه خوردنش از صدای وحشتناک ترکیدن چشم، اینکه اندازه‌ها دستش نیست و حفظ تعادل برایش سخت است نوشت اما روایت بلند شدنش پس از این زخم، عمل‌های جراحی، بیم‌ها و امیدها، کمک‌های همسر و خواهرش و امیدش، شکرگزاری پس از آغاز روند درمان و بهبودی نسبی و امیدش به فردایی آزاد، دنبال‌کنندگانش را مجذوب کرد.

روایت برخاستن مرسده پس از این زخم، عمل‌های جراحی، بیم‌ها و امیدها، کمک‌های خانواده، شکرگزاری پس از آغاز روند درمان و بهبودی نسبی و امیدش به «فردایی آزاد»، دنبال‌کنندگانش را مجذوب کرد

نیلوفر آقایی، کارشناس مامایی و مشاور بارداری زن دیگری است که تصاویر خندان و نوشته‌های تاثیرگذارش بارها دست به دست شده است؛ ماموران در جریان تجمع کادر ردرمان مقابل ساختمان نظام پزشکی به چشمش ساچمه زدند.

او که به دنبال‌کنندگانش در اینستاگرام گفته تا زمان جراحی ترمیمی پلاستیک باید از چشمبند استفاده کند دیروز به مناسبت جشن تولد ۳۲ سالگی خود ویدیویی منتشر کرد و با همان لبخند که گفته سعی می‌کند در ظاهر نگه دارد، آرزو کرد که «همانی بشود که همه‌مان می‌خواهیم.»

به دنبال‌کنندگانش در اینستاگرام گفته تا زمان جراحی ترمیمی پلاستیک باید از چشمبند استفاده کند

نیلوفر به دنبال‌کنندگانش در اینستاگرام گفته تا زمان جراحی ترمیمی پلاستیک باید از چشمبند استفاده کند

اما یکی از تکان‌دهنده‌ترین روایت‌ها مربوط به هلیا بابایی دانش‌آموز دبیرستانی است که نوشته درست بعد از تیر خوردن، با وجود درد زیاد حس رضایتی را تجربه کرده چرا که «اگه قراره قطره‌ای از خون این مردم بچکه، باید خون من هم باشه.»

الهه توکلیان که خود را «دختر خراسان» می‌خواند، زن دیگری است که در اینستاگرامش از «سرسختی و قدرتی» نوشته که به او برای «آینده‌ای شکوهمند» قدرت جنگیدن می‌دهد.‍ او خطاب به ضاربش نوشته است: «چشمم را هدف گرفتی اما قلبم هنوز می‌تپد.»

راحله امیری،‌ روانشناس و زن دیگری است که در اینستاگرامش از زخمی که خورده می نویسد. خانم امیری نوشته است: «قسم به امیدی که در ناامیدی می‌روید، همه چیز درست خواهد شد.»

او در معرفی اینستاگرامش مانند غزل رنجکش نوشته است: «صدای چشم‌ها بلندتر از هر فریادی است.»

محمد فرضی،‌ تولیدکننده محتوا و زخمی اعتراضات در توضیح وضعیتش نوشته است: «چشمم دید دارد، قرار است لنز متحرک بگذارم. و بعد جراحی کنم و روغن و آب مروارید ناشی از ضربه را تخلیه کنند و بعد نوبت لنز ثابت است.»

او در اینستاگرامش نوشته است: «ناراحت نباشید، خطر ازم دور شده و چشمم را از دست ندادم. به امید روزهای خوب که در راه است»

در غیاب نهادهای مردم‌نهاد حامی آسیب‌دیدگان اعتراضات، بررسی‌های بی‌بی‌سی فارسی نشان می‌دهد که گروهی از فعالان مدنی در شبکه‌های اجتماعی، از انجمن چشم‌پزشکان ایران درخواست می‌کنند که گروه یا کمیته‌ای را برای پیگیری و حمایت از زخمیان اعتراضات جاری در ایران ایجاد کنند.

یک مقام وزارت بهداشت و ده‌ها متخصص چشم پیش‌تر درباره صدمات بینایی ناشی از برخورد ساچمه و گلوله پینت‌بال به چشم معترضان هشدار داده‌ بودند.

صنم کازرونی، فعال محیط زیست کجاست؟

ایران‌وایر

صنم کازرونی‬، نویسنده و محقق ایرانی-آمریکایی، حدود ۲ ماه پیش در خانه خود در استان اصفهان بازداشت شده و تاکنون، از او خبری نیست

افراد بسیاری در میانه اعتراضات سراسری در ایران بازداشت شدند که نه نامی از آن‌ها مطرح شده است، و نه اطلاع دقیقی از محل بازداشت آن‌ها موجوداست. از جمله «صنم کازرونی»، نویسنده و محقق ایرانی-آمریکایی.

او حدود ۲ ماه پیش در خانه خود در استان اصفهان بازداشت شده و تاکنون، از او خبری نیست.

یک حساب شخصی در توییتر، چندی پیش خبر آزادی خانم کازرونی را اطلاع می دهد، ولی دوست نزدیک او به «ایران‌وایر»می‌گوید، هنوز هیچ خبری از صنم نداریم.

خانم کازرونی، نویسنده کتاب «از توس تا دوشنبه» و مدیر کانال تلگرامی «کتاب‌های کمیاب» است.

***

صنم کازرونی،‌ عاشق گیاهان دارویی کیست؟
آن‌ها که صنم کازرونی را می‌شناسند، می‌گویند او همه‌جا خود را کشاورز معرفی می‌کرده است. خانم کازرونی در زمینه خواص گیاهان دارویی آگاه بود و به عنوان محقق در این حوزه شناخته می‌شود، عرقیات سنتی حوزه تخصصی او است.

یکی از دوستان خانم کازرونی به «ایران‌وایر» می گوید: «صنم هیچ خانواده‌ای در ایران ندارد. دوستان او در میانه آبان۱۴۰۱، هرچه با تلفن او تماس می‌گیرند پیداش نمی‌کنند، نگران او شده و برای همین به ساختمان محل سکونت صنم مراجعه می‌کنند، نگهبان ساختمان به آن‌ها می‌گوید که نیروهای امنیتی چند هفته پیش صنم را بازداشت کرده و برده‌اند.»

به گفته دوست خانم کازرونی، او باغی در اطراف اصفهان داشته است که در آن گیاهان طبی خاص می‌کاشته و از آن‌ها عرقیجات می‌گرفته است.

دلیل بازداشت خانم کازرونی، به صورت عمومی منتشر نشده است.

به گفته یکی از دوستان این محقق حوزه محیط‌زیست و نویسنده، این احتمال وجود دارد که دلیل بازداشت، او ترجمه کتاب‌های ممنوعه‌ای باشد که تلاش داشت جهت آگاهی بخشی عمومی، به دست مردم برساند. این فرد می‌گوید صنم این کتاب‌ها را برای آگاهی و تعلیم مردم جامعه ترجمه می‌کرد و به دست علاقمندان آن می‌رساند. او از محتوای کتاب‌هایی که خانم کازرونی ترجمه کرده است ابراز بی اطلاعی می‌کند.

به گفته دوستان‌اش، صنم کازرونی متولد کشور آمریکا است. بعد از جدایی پدر و مادر، پدر صنم او را با خود به ایران برمی‌گرداند و در یکی از مدارس شبانه‌روزی زمان پهلوی در اصفهان به نام «رودابه»، که مدرسه‌ای مشهور به نام فرانسوی‌ها است، نام نویسی می‌کند. صنم کودکی خود را در این مدرسه که تا پس از پیروزی انقلاب هم پابرجا بوده، سپری کرده است.

به گفته دوستان‌ او، همین مساله صنم را بسیار مستقل و متکی به خود پرورش داده است. در عین حال، موجب شده است که هیچ ارتباط نزدیکی با اعضای خانواده خود نداشته باشد و در حال حاضر هم، عضوی از خانواده صنم پیگیر چرایی بازداشت او نباشند.

بر اساس اطلاعات لینکدین، خانم کازرونی فارغ‌التحصیل رشته علوم سیاسی از دانشگاه تهران است.

من یک انسانم،‌ یک منتقد و یک معترضم
کارگاه آموزشی «شهروندیار» در صفحه فیس‌بوک خود در سال ۱۳۹۸، نوشته‌ای به نقل از صنم کازرونی منتشر کرد که این نویسنده اینطور خود را معرفی کرده است: «من قبل از اینکه یک کشاورز و تولیدکننده باشم، یک انسانم و برای حقوق اولیه و انسانی‌ام می‌جنگم، یک منتقد و معترض به مسائل سیاسی، اجتماعی، حقوق حداقل نیمی از جامعه و مسائل زیست‌محیطی برای کمی نفس کشیدن هستم، هرچند صدایم به جایی نمی‌رسد.»

خانم کازرونی در این مطلب با واکنش نسبت به احتمال خشک شدن کامل دریاچه ارومیه نوشته است:‌ «قرار است ۵مرداد باز دریچه‌های سد زاینده‌رود را ببندند و آب این رودخانه دائمی را قطع کنند، غافل از اینکه این قطع و وصل کردن چه زیان‌های جبران ناپذیری که به بار نمی‌آورد. حداقل جاری نگه دارید اما با حجم کمتر، آری؛ آب زاینده‌رود را می‌بندند، تمام زیبایی شهر اصفهان را نابود می‌کنند، کشاورزان پایین دست را ناراضی می کنند، تالاب گاوخونی و زیست گونه‌های محیطی منطقه را بدون توجه به عواقب فاجعه‌بار آن، از بین می‌برند. چرا که احتمالا چند آقازاده محترم که صاحب ژن خوب که چه عرض کنم، ژن خاص انبیا و اولیا هستند، تصمیم گرفتند بزرگترین کارخانه کاغذ سازی را در یزد احداث کنند، بدون اینکه بدانند یا برایشان اهمیت داشته باشد که برای تولید کاغذ، نیاز به آب فراوان است و یزد فاقد آب کافی است. ای کاش فقط به کاغذ و شهر یزد محدود می‌شد. در این مملکت، هیچکس و هیچ چیز سر جای خودش نیست.

نمی‌شد کاغذ سازی را در جایی مثل گیلان یا گلستان احداث کنند، و یا در عصر دیجیتال، واقعا چقدر کاغذ مورد نیاز است و یا چه لزومی دارد که کارخانه کاشی و سرامیک در میبد و شیشه‌سازی در اردکان باشد؟»

صنم کازرونی که خود را کشاورز معرفی می‌کند و باغی کوچک از گیاهان دارویی در اصفهان دایر کرده است، در ادامه اضافه می‌کند:‌ «خود کشاورزی هم بر پایه هیچ قاعده و اصول منطقی نیست، در این کم‌آبی چه نیازی به کشت گیاهانی با مصرف بالای آب در مناطق کم‌آب است، وقتی می‌شود گیاهانی با مصرف کمتر آب در مناطق کویری کاشت و پر مصرف‌ها در جاهای پر آب، چرا باید درخت نارنج در یزد کاشته شود، در حالی که می‌توانند انار یا سنجد بکارند؟»

این نویسنده و تحصیل‌کرده رشته علوم سیاسی در ادامه می‌نویسد:‌ «این کار نه تنها برای یزد سودی ندارد، بلکه باعث می‌شود این استان تولید گیاهان بومی خود را نیز فراموش کند که کرده است، به‌طوری‌ که بسیاری از اهالی نمی‌دانند بهترین اسطوخودوس، زمانی در یزد بود. با یک مدیریت درست، با همین کم‌آبی هم می‌شود صنایع و کشاورزی را درست برنامه‌ریزی کرد و این اوضاع نابسامان کشاورزی، همه‌اش به دلیل خشکسالی نیست؛ بلکه سومدیریت و منفعت طلبی است. اما چه اهمیتی دارد؟ عده‌ای حقشان پایمال شود، زندگی‌ها از هم بپاشد و محیط‌زیست نابود شود، حق اعتراض هم نداشته باشیم. چند نفر متخصص هم که اعتراض کردند و صدایشان درآمد، بلافاصله به جرم واهی جاسوسی بازداشت شدند.»

او در بخشی از مقاله خود با مورد خطاب قرار دادن مدیران تصمیم‌ساز در عرضه محیط‌زیست این‌طور ادامه می‌دهد:‌ «سو مدیریت باعث مهاجرت‌های غیر ضروری روستا به شهر، و حاشیه نشینی می‌شود، مهاجران دنبال شغل‌های کاذب می‌گردند، تا عده‌ایی دیگر در مملکت امام زمان و الگوی اسلام ناب محمدی، بتوانند حساب‌های بانکی داخلی و خارجی خود را اضافه و سرمایه‌های غیر نقدی خود را افزایش دهند، افسوس!»

دلیل بازداشت فعالان محیط زیستی چیست؟
در میانه اعتراضات سراسری ایران، فعالان محیط‌زیستی بسیاری که بیشتر هم ساکن شهرهای کرد نشین بودند، بازداشت شدند.

«منصور سهرابی»، متخصص بوم شناسی و فعال محیط زیست کرد، با تایید این موضوع می‌گوید در بسیاری از استان‌های ایران، هم‌زمان با شروع اعتراضات، افرادی که پیشینه فعالیت در حوزه محیط زیست داشتند، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.

این متخصص حوزه محیط‌زیست می‌گوید:‌ «حاکمیت از کسانی که قدرت سازماندهی افراد را داشته باشند و بتوانند یک جمعی را تشکیل دهند، بیشتر می‌ترسد و از مشارکت مردم با یکدیگر نگران است. از زمان دولت سید “محمد خاتمی”، تشکل‌های محیط‌زیستی در خلا تشکل‌های سیاسی، در ایران شکل گرفته‌اند و بسیاری از تشکل‌های محیط‌زیستی در ایران به ویژه در کردستان، اغلب تحت کنترل نیروهای امنیتی قرار داشته‌اند. از جمله «انجمن سبز چیا» مریوان، که اعضای آن بارها دستگیر شده‌اند. حکومت جمهوری اسلامی همیشه از رهبری و لیدر بودن این افراد در جامعه محلی نگران هستند.»

این بوم شناس با اشاره به اینکه ۲۲ بار مورد بازجویی نیروهای امنیتی قرار گرفته و چندین‌بار بازداشت شده است، می‌گوید: «درست زمانی که رخداد مهمی در کشور در جریان است، فعالان محیط‌زیستی را احضار می‌کنند. برای نمونه، در زمان برگزاری انتخابات مرا صدا می‌زدند که نباید نقشی در انتخابات از منظر حمایت از کاندیدای خاصی داشته باشم.»

او تحلیل خود از چرایی تحت فشار قرار دادن فعالین محیط‌زیست در مواقع حساس امنیتی را چنین بسط می‌دهد: «در سال‌های گذشته که ایران بودم، اطلاعیه‌ای دادیم برای پاکسازی محوطه اطراف یکی از دریاچه‌های مهاباد که از زباله خالی شود. مرا احضار کردند و گفتند تو استاد دانشگاه هستی، به تو چه ربطی دارد که زباله اطراف دریاچه ریخته است، مگر تو کارمند شهرداری هستی؟ اصولا نیروهای امنیتی از کسانی که نفوذ دارند، تاثیرگذار هستند و توانایی گردهم آوردن چند نفر را داشته باشند، هراس دارند. چون مسائل محیط‌زیستی به صورت فردی صورت نمی‌گیرد و اکثرا فعالین محیط‌زیست به صورت گروهی فعالیت دارند، یعنی یا عضو تشکل هستند یا چند نفر با همدیگر فعالیت دارند، بنابراین همیشه تحت فشار امنیتی هستند.»

این کارشناس محیط زیست می گوید در کردستان دو گروه از افراد همیشه تحت فشار امنیتی قرار داشته‌اند؛ فعالان محیط‌زیست و کوهنوردان. کوهنوردان نیز به این دلیل که تیم‌های کوهنوردی دارند و توانایی گردهم آوردن افراد زیادی را دارند، مدام احضار شده، بازداشت می‌شدند و مورد آزار و اذیت نهادهای امنیتی قرار می‌گرفتند.

به گفته منصور سهرابی، بوم شناس، این اتفاق به دلیل نبود احزاب در ایران صورت می‌گیرد.

این اگرو اکولوژیست و پژوهشگر بوم‌شناسی و محیط‌زیست می‌گوید: «دیکتاتورها حتی از جمع شدن یک تیم ورزشی هم می‌ترسند، دوست ندارد دور هم جمع شوند و در صورت گردهم‌آیی آن‌ها، سعی می‌کنند در میان آن‌ها نفوذ کند.»

منصور سهرابی اضافه می‌کند‌:‌ «چون مسائل محیط‌زیستی همیشه می‌توانسته منجر به واکنش اجتماعی شود، برای همین بیشتر مورد توجه بوده است. اگر یک انجمن محیط‌زیستی برای جلوگیری از انتقال آب یک منطقه توسط دولت از مردم یک منطقه تقاضای کمک کند، این مساله می‌تواند کنشی ایجاد کند که مطلوب حاکمیت و سپاه پاسداران نیست؛ چون اغلب پروژه‌ها دست سپاه است.»

-

 🔴 در نامه‌ای که به امضای بیش از پانصد نفر از فعالان طیف‌های گوناگون، فعالان مدنی و سیاسی و حقوق بشری، دانشگاهیان، روزنامه نگاران و زندانیان سیاسی سابق و فعلی رسیده از مقامات جمهوری اسلامی خواسته شده فورا به صدور و اجرای حکم اعدام علیه برخی معترضان اخیر پایان دهد.


در ادامه نویسندگان این نامه گوشزد کرده‌اند که "گرفتن جان جوانان معترضی که اعتراض و حتی رفتار فرضی مجرمانه آنها طی اعتراضات برآمده از مناسبات ناعادلانه و به شدت تبعیض‌آمیز اجتماعی است، وجدان جمعی ایرانیان عدالت‌خواه را به شدت آزرده است".فعالان مدنی در این نامه مصرانه خواستار توقف "خشونت سیستماتیک" و "خاتمه صدور و اجرای احکام اعدام" در پی اعتراضات برآمده از جنبش زن زندگی آزادی شده‌اند و مقامات حکومتی و قضایی را "به حفظ حرمت جان آدمی و کرامت شهروندان" دعوت کرده‌اند.عبدالعلی بازرگان، مرضیه مهرافزا، عماد بهاور، مصطفی تاجزاره محمدرضا و حمیدرضا جلایی‌پور، ابوالفضل قدیانی و مرضیه مرتاضی لنگرودی از جمله امضاکنندگان این نامه هستند.

مسمومیت مشکوک دانش آموزان ایران؛ «بمبک بدبوی» وزارت اطلاعات

IRANWIRE پنج ماه پس از شروع مسمومیت‌های مشکوک دانش‌آموزان خصوصا دختران در ایران، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی طی بیانیه‌ای در مورد مسمومیت‌ها...