۱۴۰۱ بهمن ۱, شنبه

صدور محکومیت سنگین برای شیوا شعبانی، بازیگر تئاتر و سینما

ایران‌وایر

بر اساس گزارش منابع حقوق بشری از ایران، «شیوا شعبانی»، بازیگر تئاتر و سینما که در جریان اعتراضات سراسری بازداشت شده بود  به شش سال حبس و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور و ۲ سال ممنوعیت کار در تئاتر و سینما محکوم شده است.

بر اساس گزارش منابع حقوق‌بشری از ایران، «شیوا شعبانی»، بازیگر تئاتر و سینما که در جریان اعتراضات سراسری بازداشت شده بود، به شش سال حبس، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور و ۲ سال ممنوعیت کار در تئاتر و سینما محکوم شده است.

خانم شعبانی که پیش‌تر جوایزی به عنوان بهترین بازیگر زن از جشنواره‌های بین‌المللی دریافت کرده، در شعبه پانزده دادگاه انقلاب محاکمه و توسط قاضی «صلواتی»، با اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام محکوم شده است.

به گزارش سایت حقوق‌بشری «هرانا»، این بازیگر به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» به ۵ سال، و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال و در مجموع به ۶ سال حبس تعزیری و مجازات تکمیلی از جمله ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور، ۲ سال ممنوعیت عضویت در دسته‌‌جات سیاسی، نوشتن در مجلات و فعالیت در فضای مجازی و ‌۲ سال ممنوعیت کار در تئاتر و سینما محکوم شده است.

این حکم بدوی بوده و در صورت تایید در دادگاه تجدید نظر، پنج سال حبس تعزیری برای شیوا شعبانی اجرا خواهد شد.

پیش‌تر خانم شعبانی در اعتراضات سراسری اوایل آبان، به دلیل حضور در تجمعات و حمایت از معترضان بازداشت شده بود و در اواخر آبان با تودیع قرار وثیقه از زندان آزاد شده بود.

تعداد زیادی از هنرمندان و بازیگران سرشناس ایرانی به دلیل حمایت از مردم از آغاز اعتراضات سراسری بازداشت شدند.

-

 صدور احکام سنگین زندان برای دانشجویان: صدور حکم ۹ سال حبس برای چهار دانشجوی دانشگاه علامه...

همزمان با صدور حکم‌های سنگین زندان برای بیتا حقانی دانشجو گرافیک در ساری، نازلی سعیدی دانشجوی پزشکی در تبریز و بهزاد قدیری دانشجوی دندانپزشکی در بیرجند، چهار دانشجوی معترض دانشگاه علامه تهران به نام‌های میلاد عبدی، محمدحسین شعائی، رادبه کشاورز و یوسف ظریف نیز با حکم دادگاه انقلاب به ۹ سال حبس تعزیری محکوم شدند.انجمن آزاداندیش از تشکل‌های دانشجویی دانشگاه علامه تهران و همچنین کانال شوراهای صنفی دانشجویان کشور ضمن انتشار جزییاتی از این احکام، سه شعبه دادگاه انقلاب تهران را صادر کننده احکام سنگین زندان علیه دانشجویان معرفی کردند.شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست ابوالقاسم صلواتی، شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست ایمان افشاری و شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب تهران به ریاست علی مظلوم چون دیگر احکام علیه معترضان بازداشت شده، محاکمه و صدور احکام زندان برای دانشجویان دانشگاه علامه را نیز بر عهده داشته‌اند.
بنابر همین گزارش‌ها، محمدحسین شعائی، دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی با حکم ایمان افشاری، رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به «۲ سال حبس تعزیری، ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور و تهیه پژوهشنامه‌ای ۱۱۰ صفحه‌ای پیرامون وطن‌دوستی، ادب و آسیب‌رسانی به افکار عمومی» محکوم شده است.علی مظلوم، رئیس شعبه‌ ۲۹ دادگاه انقلاب تهران نیز در حکمی یوسف ظریف، دانشجوی رشته گردشگری دانشگاه علامه، را به یک‌سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرده است.انجمن آزاداندیش دانشگاه علامه همچنین گزارش داد که ابوالقاسم صلواتی، رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، هم در حکمی میلاد عبدی، دانشجوی رشته مددکاری دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه را به پنج سال حبس تعزیری، دو سال ممنوعیت خروج از کشور و یک سال ممنوعیت حضور در فضای مجازی محکوم کرده است.میلاد عبدی پس از ممنوع‌الورود شدن به دانشگاه علامه روز ۱۵ آبان در نزدیکی خوابگاه دانشجویی‌ به نیروهای لباس‌شخصی بازداشت شد و همچنان تحت بازداشت قرار دارد.
کانال شوراهای صنفی دانشجویان کشور بیست و چهارم آذر ماه گزارش داده بود که پرده گوش میلاد عبدی در اثر شکنجه‌ و ضرب و جرح حین بازجویی پاره شده است اما مقام‌های مسئول اقدام برای درمان او در بیرون از زندان انجام نداده است.رادبه کشاورز چهارمین دانشجوی دانشگاه علامه است که به زندان محکوم شده است.ابوالقاسم صلواتی، رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب در حکم بدوی این دانشجو را به اتهام «اجتماع و تبانی علیه نظام» و «تبلیغ علیه نظام» به ۵ سال زندان، ۲ سال ممنوع‌الخروجی و ۲ سال منع عضویت در گروه و دسته‌جات سیاسی، محکوم کرده بود که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به یک سال حبس تعزیری کاهش یافت.بنابر اعلام سایت هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، از آغاز اعتراضات سراسری در ایران تاکنون، ۱۴۴ دانشگاه در سراسر ایران صحنه اعتراضات دانشجویی بوده و دست‌کم ۷۱۳ دانشجو به دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شده‌اند.ازمیان بیش از هفتصد دانشجوی معترض بازداشت شده، تاکنون ده‌ها دانشجو در تهران و دیگر شهرها با احکام سنگین زندان مواجه شده‌اند و همچنین شمار بسیاری از دانشجویان از تحصیل «تعلیق» و تعدادی نیز از تحصیل محروم و اخراج شده‌اند.صدور حکم زندان در شهرهای مختلف برای دانشجویان همچنان ادامه دارد. یکی از سنگین‌ترین احکام زندان بنابر گزارش شوراهای صنفی دانشجویان برای بیتا حقانی، دانشجو گرافیک دانشگاه قدسیه ساری، صادر شده و دادگاه انقلاب ساری او را به ۱۸ سال حبس تعزیری محکوم کرده است که دست‌کم ۵ سال آن قابل اجراست.دادسرای انقلاب ساری این دانشجوی معترض را به «افساد فی‌ الارض» نیز متهم کرده بود که او در دادگاه از این اتهام تبرئه شد.نازلی سعیدی، دانشجوی پزشکی اردبیل و دانشجوی میهمان علوم پزشکی تبریز، نیز با حکم شعبه یک انقلاب تبریز به ریاست رحیم حملبر، به ۱۵ ماه حبس تعزیری، پرداخت ۱۰ میلیون تومان و دو سال ممنوع الخروجی محکوم شده است.
بهزاد قدیری، دانشجوی سال آخر رشته دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، هم به سه سال و سه ماه حبس و ۵۰ ضربه شلاق محکوم شده است.دانشجویان از هنگام آغاز اعتراضات سراسری نقش عمده‌ای در تداوم آن داشته و ده‌ها دانشگاه را در سراسر ایران به کانون‌های تجمع و اعتراض علیه جمهوری اسلامی تبدیل کردند، در مقابل نیروهای امنیتی نیز بی‌سابقه‌ترین حملات و سرکوب‌های خشونت‌بار از تیرماه سال۱۳۷۸ تاکنون را علیه دانشگاه‌ها و دانشجویان اعمال کرده‌اند...


۱۴۰۱ دی ۳۰, جمعه

زندان اوین؛ تداوم بازداشت و بلاتکلیفی نسیم سلطان بیگی

هرانا

خبرگزاری هرانا – نسیم سلطان بیگی، خبرنگار و فعال دانشجویی سابق با گذشت ۹ روز از زمان دستگیری، همچنان در زندان اوین در بازداشت و بلاتکلیفی بسر میبرد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، نسیم سلطان بیگی کماکان در بازداشت بسر میبرد.

مادر خانم سلطان بیگی در خصوص آخرین وضعیت او اعلام کرد: “دخترم نسیم سلطان بیگی،‌ از زندان اوین تماس گرفت. نهاد بازداشت کننده او اطلاعات سپاه است و او همچنان در سلول انفرادی نگهداری می‌شود. هنوز‌ از علت بازداشت دخترم بی‌اطلاعیم.”
نسیم سلطان بیگی، خبرنگار و فعال دانشجویی سابق در تاریخ ۲۱ دی‌ ماه، هنگام خروج از کشور توسط نیروهای امنیتی در فرودگاه بازداشت شد.

خانم سلطان بیگی پیش از این نیز سابقه بازداشت و محکومیت توسط نهادهای امنیتی و قضایی را داشته است.

کمپین فعالین بلوچ

براساس گزارش سالانه ۲۰۲۲ کمپین فعالین بلوچ، جمعا ۱۳ گزارش از نقض حقوق زنان به دست کمپین رسیده که ۸ مورد آن مربوط به اختلافات خانوادگی بوده که منجر به کشته شدن ۳ زن و ۶ مرد شده و ۲ نفر دیگر زخمی شدند. همچنین یک زن بلوچ اعدام، چهار شهروند زن بازداشت و احکام سنگین برای آنها صادر شده است و یک دختر ۱۵ ساله بلوچ مورد تجاوز قرار گرفته است.

صالح نیکبخت: نظر بازپرس پرونده مهسا به پذیرش تئوری قصور سربازپرستارها بود

رادیو فردا

مهسا امینی در بیمارستان کسری در تهران

محمدصالح نیکبخت، وکیل خانواده مهسا امینی، می‌گوید «هیچ اقدامی» در مورد این پرونده انجام نشده و «نظر» بازپرس پرونده این بوده که نظریه «کوتاهی» سرباز-پرستارها در احیا و ماساژ قلبی این زن جوان پذیرفته شود.

آقای نیکبخت این اظهارات را با وب‌سایت فراز مطرح کرده و توضیح داده این گفت‌و‌گو را در شرایطی انجام می‌دهد که از مصاحبه با رسانه‌های داخلی و خارجی منع شده است.

وی علت خودداری خود از گفت‌و‌گوی زیاد با رسانه‌ها را نیز خواسته دیگران عنوان کرده و در پاسخ به پرسشی درباره نام نهادهای درخواست‌کننده گفت: «کاری نکنید من را به اداره بی‌تابلو ببرند.»

نیکبخت در این مصاحبه به صراحت گفته است که با گذشت بیش از چهار ماه «هیچ اقدامی در مورد پرونده مهسا صورت نگرفته»، تحقیقات بدون «حضور ما به عنوان شاکی» انجام شده وحتی تحقیقات از زنان داخل ون گشت ارشاد ناقص بوده است.

به گفته این وکیل دادگستری،«در تعداد خانم‌هایی که همراه مهسا دستگیر بودند نیز اختلاف روایت وجود دارد. تعدادی می‌گویند ۵ نفر دیگر و عده‌ای می‌گویند ۶ نفر دیگر همراه مهسا دستگیر شده بودند. از این تعداد اما فقط ۳ نفر مورد تحقیق قرار گرفتند. از ۳ نفر دیگر، با این عنوان که حاضر نشده‌اند، تحقیق صورت نگرفته است.»

وی درباره پاسخ زنانی که همراه مهسا در ون بودند گفت: «چیز خاصی نداشت. یکی گفته من سرم پایین بوده، یکی گفته مهسا پشت سرم بود، یکی گفته من حالم بد بود و از ماجرا اطلاع نداشتم.»

طبق تاکید این وکیل دادگستری، از آنجا که مرگ مهسا «به فاصله کمتر از دو ساعت پس از دستگیری و انتقال به مرکز پلیس امنیت اخلاقی» صورت گرفته، این فاصله باید مورد تحقیق جدی قرار بگیرد.

به گفته آقای نیکبخت، طی این دو ساعت، «۹۵ درصد از آثار حیاتی» این زن جوان از بین رفته و «مهسا مانند یک انسان مرده تحویل بیمارستان کسری شده است.»

وی در بخش دیگری از اظهاراتش درباره مدارکی که نهاد قضایی در اختیار او به عنوان وکیل این پرونده قرار داده هم گفت: «نه اوراق تحقیقاتی را که ما دیدیم و خواندیم و نه اوراق گزارش بیمارستان کسری را به ما تحویل نداده‌اند که این را به خانواده نشان بدهیم و بگوییم این مدرک است.»

این در حالی است که به گفته وی گزارش ۴۰۰-۵۰۰ صفحه‌ای بیمارستان کسری و نظرات پزشکان مختلف، از جمله پزشک مسئول احیای ارگان‌های مهسا امینی به عنوان یک گزارش تخصصی باید از سوی پزشکان مطالعه شود و نه از سوی افراد غیرمتخصص، اما نهاد قضایی از ارائه این گزارش به وی برای انتقال به تیم پزشکی معتمد خودداری کرده است.

وی با اشاره به تاکید پزشکی قانونی در گزارش خود بر بیماری زمینه‌ای مهسا امینی و جراحی وی که ۱۵ سال پیش از مرگ انجام شده بود به عنوان علت مرگ، گفت پزشکانی که وی بعدا با آنها در این زمینه صحبت کرده، این موضوع را «قابل باور» نمی‌دانستند.

از جمله نکات جالب در اظهارات صالح نیکبخت این است که بازپرس این پرونده تاکید داشته مورد مندرج در بند «ب» نظریه پزشکی قانونی که بر اساس آن ماموران و سرباز-پرستارهایی که مشغول ماساژ و احیای قلبی بودند، «دیر آمده‌اند و کوتاهی کردند»، از سوی وکلای خانواده مهسا امینی پذیرفته شود.

نیکبخت افزود: «از ما درخواست کرد که اعلام کنیم از چه کسی شکایت داریم. ما صراحتا اعلام کردیم که شما اول اعلام کنید که علت تامّه فوت از کدام ناحیه بوده تا ما از آن فردی که علت تامه فوت مستند به عمل او بوده شکایت کنیم.»

بر اساس اظهارات وی به نظر می‌رسد نهاد قضایی جمهوری اسلامی تلاش داشته همچون پرونده هواپیمای سرنگون‌شده اوکراینی، «مامورانی» را به «قصور» در این پرونده متهم کند و سپس به بهانه نظامی‌ بودن عاملان پشت درهای بسته دادگاه‌هایی برگزار کند.

نیکبخت همچنین گفته که این پرونده، «اغلب نزد بازپرس نبوده است» که نشان می‌دهد نهادهای امنیتی با توجه به اعتراضاتی که مرگ مهسا برانگیخت، کنترل این پرونده را به دست گرفتند.

در حالی که پس از مرگ مهسا امینی، رسانه‌های وابسته به حاکمیت، ویدئویی از لحظه بیهوش‌ شدن وی منتشر کردند و مدعی شدند او بدون هیچ ضرب و جرحی به زمین افتاد، صالح نیکبخت گفت: «تاکنون هیچ فیلمی از مهسا، از زمان دستگیری تا زمان ورود به پلیس امنیت اخلاقی و همچنین از زمانی که مهسا داخل مقر پلیس بوده به ما داده نشده است.»

وی افزود: «تکه‌هایی از این فیلم منتشر شده اما از کل مسیر که زمان بیشتری برده به ما داده نشده و این بخش از کار، یکی از مواردی است که همیشه جای سوال را باقی می‌گذارد.»

مرگ مهسا امینی، زن جوان اهل سقز که برای دیدار با اقوام همراه خانواده به تهران آمده بود، موجی از خشم و اعتراض را در ایران برانگیخت که هنوز فروننشسته است. این اعتراض بلافاصله گسترش یافت و تمام ارکان نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار داد و در داخل و خارج از کشور، دچار چالش‌های جدی کرد.

برخوردهای خشونت‌بار ماموران گشت ارشاد با زنان برای اعمال حجاب اجباری، در مورد مهسا منجر به مرگ وی شد؛ اما پلیس امنیت هنوز تمام حقیقت ماجرا را افشا نکرده است.

گزارش نرگس محمدی از بند عمومی زنان زندان اوین!

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

(جدول) نام زندانیان و احکام را در استوری ها ببینید در بند عمومی زنان زندان اوین ۶۱ زندانی زن حضور دارند که نام ۵۸ نفر از آنها در این گزارش آمده است. نگاهی اجمالی به محکومیتها تحمل سلول بندهای امنیت و سلول انفرادی بازجویی و پرونده سازیها و همچنین وضعیت نگهداری زندانیان از جمله دسترسی و امکان معالجه و درمان آنها بیانگر شدت سرکوب زنان زندانی توسط حکومت است.

حبس در سلول بندهای امنیت و سلول انفرادی حبس در سلول انفرادی بندهای امنیت از جمله موارد نقض فاحش حقوق بشر و اعمال شکنجه سفید است که متاسفانه ۵۷ نفر از ۵۸ زندانی (زن) تجربه این شکنجه هولناک ضد انسانی را دارند اغلب آنها از عوارض و بیماریهای ناشی از حبس در سلولهای انفرادی رنج میکشند؛ به ویژه افرادی که مدت زمانهای طولانی در سلولهای انفرادی حبس کشیده.اند مجموع مدت زمان حبس در سلول بندهای امنیت اطلاعات و سپاه پاسداران در دوره‌ها و بازداشتهای متعدد ۵۷ زندانی زن برای برخی طی چند نوبت و در بازداشتهای متعددشان بوده که جمع زده شده است بیش از ۸۳۵۰ روز است. برخی از زندانیان مدت زمانی طولانی در سلولهای انفرادی و بدون حضور هیچ فرد دیگری و تحت شرایطی غیر قابل باور محبوس بودەاند. در ادامه به مواردی از آنها اشاره میشود:

مريم حاج حسینی کل ۴۱۲ روز را در خانه امن و به شکل کاملا انفرادی و تنها محبوس بوده است.

فریبا عادلخواه ۴ ماه از ۹ ماه حبس خود را در سلول های بند امنیت -۲ الف سپاه در انفرادی و تنها بوده است.

مهوش شهریاری و فریبا کمال آبادی، ۸ ماه از ۳۶ ماه حبس خود را در سلولهای بند امنیت_ ۲۰۹ وزارت اطلاعات در انفرادی و شرایط سختی بودەاند.

نیلوفر بیانی ۹ ماه از ۲۴ ماه حبس خود را در سلولهای انفرادی بند امنیت -٢ الف سپاه در انفرادی و تنها گذارنده است

سپیده کاشانی ۸ ماه از ۲۴ ماه حبس خود را در سلولهای بند امنیت-۲ الف سپاه در انفرادی و تنها گذرانده است

ناهید تقوی ۶۸ ساله ۲۰۰ روز از ۲۲۰ روز حبس خود را در سلولهای بند امنیت_ ٢ الف را در سلول انفرادی بوده است.

زهرا زهتابچی تمام ۱۴ ماه حبس در سلولهای بند امنیت_ ۲۰۹ را در سلول انفرادی و در تنهایی سپری کرده است.

زهرا صفایی ۸ ماه از ۹ ماه حبس در سلول بندهای متعدد امنیت را در انفرادی و شرایط دشوار بوده است.

مریم محمدی تمام ۲۳ ماه حبس را در سلولهای بند امنیت در دورههای مختلف، در انفرادی و در شرایط غیرانسانی و طاقت فرسایی گذرانده است.

این ۱۰ زن تاکنون در پرونده‌های متعددشان متحمل ۱۹۶ ماه حبس در سلول بندهای امنیت سپاه و وزارت اطلاعات شده اند که ۱۰۲ ماه آن را در سلول انفرادی و به صورت تک نفره و در شرایط غیرانسانی بوده اند.

زنان و محکومیتها

دو نفر از ۵۸ نفر زن زندانی، بازداشتی بوده و هنوز حکمی نگرفته‌اند لذا ۵۶ زن زندانی اوین فقط و صرفاً در پرونده اخیرشان بدون احتساب زندانهای گذرانده در سالهای گذشته به موجب پرونده های پیشین‌شان به تحمل بیش از ۳۳۰۰ ماه، معادل ۱۰۰.۰۰۰ روز زندان محکوم شده اند.

محکومیتهای سنگین و طولانی زندان

برخی از زندانیان در پرونده های اخیرشان به حبسهای طولانی حدود ۱۰ سال محکوم شده اند از جمله مهوش شهریاری، فریبا کمال آبادی، مریم حاج حسینی، نیلوفر بیانی، ناهید تقوی، زهرا زهتابچی و نرگس محمدی همچنین فاطمه مثنی به ۱۵ سال زندان محکوم شده است.

ردیف سنی ۶۰ سال به بالا

در میان ۵۸ زن ،زندانی ۱۰ زن در ردیف سنی ۶۰ سال به بالا قرار دارند که به احکام سنگین زندان محکوم شده اند ۳ نفر از آنها به تحمل ۱۰ سال و ۷ نفرشان به

تحمل ۵ سال زندان محکوم شده‌اند.

مادران زندانی

۳۳ نفر از ۵۸ زن زندانی، مادر هستند که برخی از آنها از جمله ثمین احسانی، زهره داوری، زهره زیوری، فریبا اسدی و نرگس منصوری کودکان کم سن و سال دارند.

زندانیان بیمار

در میان ۵۸ زن زندانی برخی مبتلا به بیماریهای جدی و خطرناکی هستند که تحمل حبس را برایشان دشوار کرده و تحمل حبس شرایط بیماریشان را روز به روز حادتر میکند برای نمونه فرنگیس مظلوم عليرغم نامه های متعدد پزشکان به جهت بیماری قلب که تحت عمل جراحی قرار گرفته و لزوم تعویض مفاصل لگن که حرکت را برایشان بسیار دشوار کرده و همچنین بیماری کبد ماههاست که در زندان تحمل حبس میکند. و ۸ نفر از زندانیان مبتلا به بیماریهای قلبی هستند.

۱۴۰۱ دی ۲۹, پنجشنبه

-

 روایت نرگس محمدی از زندان اوین: ۵۷ زن مورد «شکنجه هولناک ضدانسانی» قرار گرفته‌اند...

فرنگیس مظلوم یکی از زندانیانی است که به گفته نرگس محمدی به بیماری‌های قلبی و کبدی مبتلا است و «تعویض مفاصل لگن که حرکت را برایشان بسیار دشوار کرده» لازم است.به گفته خانم محمدی هشت تن از این زنان زندانی «به بیماری‌های قلبی» مبتلا هستند. از جمله، زهرا صفایی در سه سال گذشته «چهار بار آنژیوگرافی شده»، «در رگ‌های قلب استنت دارد» و به بیماری «فشار خون» مبتلا شده است.چهار تن از این زندانیان «به آسم شدید و بیماری ریه» مبتلا هستند و یک زندانی ۷۰ ساله که «پنج ماه» در بند ۲۰۹ محبوس بوده «به بیماری فیبروز» مبتلا است. یک زندانی دیگر علاوه بر آسم دچار «برونشیت» و تحت درمان با «آنتی‌بیوتیک‌های تزریقی است.»این مدافع حقوق بشر که خود نیز زندانی است و بیماری‌های متعددی مبتلا است، با نام بردن از نرگس منصوری و مریم محمدی، می‌گوید که با وجود اصرار «پزشکان معالج هفت زندانی زن نیازمند به انجام عمل جراحی» که در شرایط حاد قرار دارند، «نهادهای امنیتی و دادستان تهران» حاضر نیستند به آنها مرخصی درمانی بدهند.علاوه بر این، «نگهداری زندانیان در بیمارستان‌ها» نیز در «شرایط سخت امنیتی و با بدرفتاری برخی از پاسیاران همراه است که گاهی حتی پروسه درمان را ناقص می‌گذارد.»بر اساس این گزارش، ۱۰ زن بالای ۶۰ ساله، به احکام سنگین زندان محکوم شده‌اند. ۳۳ نفر از این زندانیان «مادر هستند» و از جمله «ثمین احسانی، زهره داوری، زهره زیوری، فریبا اسدی و نرگس منصوری کودکان کم سن و سال دارند.»این مدافع حقوق بشر «حبس در سلول انفرادی بندهای امنیت» را «از جمله موارد نقض فاحش حقوق بشر و اعمال شکنجه سفید» برشمرده که «۵۷ نفر» از کسانی که نامشان در فهرست خانم محمدی ذکر شده، «تجربه این شکنجه» به گفته او «هولناک ضد انسانی» را داشته‌اند...

ادامه گزارش کامل : صدای آمریکا/VOA


-

شلیک به چشم‌های معترضان و شهروندان ایرانی و جنایت علیه بشریت...

 چهار ماه پس از آغاز اعتراضات سراسری در پی کشته شدن «مهسا امینی» و شکل‌گیری خیزش مردمی با شعار «زن، زندگی، آزادی»، به تدریج صدای معترضان آسیب‌دیده که چشم یا چشم‌هایشان را از دست داده‌اند، فراگیر شده است. پیش‌تر جمعی از پزشکان هشدار داده بودند که تعداد معترضانی که هدف گلوله سرکوبگران از ناحیه سر، صورت و چشم بوده‌اند، زیاد است؛ اما حالا خود آن‌ها راوی شده‌اند و از زندگی و مبارزه با جهانی که دیگر با یک چشم به آن می‌نگرند، روایت می‌کنند.

«ایران‌وایر» در یک ماه گذشته پرونده‌ برخی از آسیب‌دیدگان را بررسی کرده و با پزشکان و حقوقدانان، در این‌باره به مشورت پرداخته است. آن‌چه می‌خوانید، در نخستین گزارش، خلاصه‌ای از تحقیقات ما است؛ شلیک هدفمند و گسترده نیروهای سرکوب‌ به صورت و چشم‌های معترضان. 

آیا می‌توان جمهوری اسلامی را به «جنایت علیه بشریت» متهم کرد؟ 

ادامه گزارش : ایران وایر



-

 مادران داغ اعتراضات ایران و دادخواهی؛ آن‌ها که سیاهپوشند اما ساکت نیستند...

در تقویم ایران امروز جمعه  ۲۳ دی، روز «مادر» است. خیابان‌های اصلی شهرها پر است از تبلیغات دستگاه پروپاگاندای نظام در ستایش مادران. با این‌وجود، ۴ ماه است که مادرانی داغ‌دار اما دادخواه خون فرزندان‌شان، خواب را از چشم سرکوب‌گران ربوده‌اند؛ مادری برای جنازه فرزندش یخ می‌گیرد، مادر دیگری مقابل دوربین می‌گوید که فرزندش را کشته‌اند و او را وادار به ‫اعترافات اجباری‬ کرده‌اند، آن دیگری از مهربانی پسر رقصنده‌اش حرف می‌زند و دیگری می‌گوید فقط برای ‫دادخواهی‬ زنده‌ام. ‫روز مادر مبارک‬ باد!

این گزارش درباره برخی از مادران شجاع و دادخواهی است که یک خیزش را به پیش می‌برند.
مژگان افتخاری؛ مادر ژینای ایران، مادر مهسای جهان ، با گذشت نزدیک به ۱۲۰ روز از شروع اعتراضات سراسری در ایران، کمتر کسی در دنیا است که نام «ژینا (مهسا) امینی» را نشنیده باشد؛ زن ۲۲ ساله‌ای که در بازداشت گشت ارشاد کشته شد و روی سنگ مزارش نوشته شده بود: «ژینا جان نام تو رمز می‌شود» و نام او رمز شد. پافشاری خانواده امینی از همان ابتدا بر کشته شدن فرزندشان و رد سناریوهای حکومتی مبنی بر بیمار بودن ژینا، بدون استقامت مادرش بدون شک ممکن نبود. از همان اولین تصویری که از مژگان افتخاری منتشر شد که داغ بر دل، درون گور فرزند جوانش رفته بود تا دادخواهی برای او به رغم تهدیدها و فشارهای بسیار، مادرش بر روایت جعلی قتل او خط بطلان کشید.مژگان افتخاری مادر ژینا در دل‌نوشته‌ای که برای چهلم فرزندش در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده، نوشته بود: « وای ژینا! کاش می‌بودی و می‌دیدی جهانی به نامت، نامدار نام ژینا شده بود و ما، بعد از این چند روز، اگر امروز سرپاییم، اگر امروز رمق حرف زدن داریم، از لبریزی دنیایی به همدلی و همراهی با ما بود.»او در انتهای نامه‌اش خطاب به تمام آن‌ها که یاد دخترش را زنده نگه داشتند، «هواخواه زندگی» و «دوستداران ژینا» بودند،‌‌ نیز نوشته بود: «دست تک تک شما عزیزان که معنای انسانیت را جاودانه ساختید، می‌بوسیم و به دلگرمی بودنتان می‌مانیم تا بهاران روشن فردا.» مادر ژینا در حالی این نامه را در روز چهلم دخترش منتشر کرد که اعضای خانواده به‌شدت تحت فشارهای امنیتی بودند تا از دادخواهی دخترشان دست‌بردارند. نسرین شاکرمی؛خط بطلانی بر دروغ‌های دستگاه پروپاگاندانیکا شاکرمی، دختر ۱۷ ساله‌ای که با چشم‌های سیاهش و لبخندی بر لب «سلطان قلب‌ها» می‌خواند را همه به‌خاطر داریم؛ دختری کشته شده در روزهای اول اعتراضات. مادرش، «نسرین شاکرمی» وقتی دستگاه عریض و طویل تبلیغات نظام جمهوری اسلامی در پی سناریوسازی برای قتل او به‌دست نیروهای امنیتی بود و می‌خواست کشته شدن او را به سقوط از بلندی ربط دهد، دوربین موبایلش را مقابل خود گرفت و گفت: «دخترم را کشتند و مرا برای اعتراف اجباری تهدید می‌کنند!» در همان ویدیو گفت که دندان‌ها، جمجمه و صورت دخترش را خرد کرده بودند. سناریو سقوط نیکا از بالای ساختمان نیمه‌کاره را که خبرگزاری‌های حکومتی منتشر کردند رد کرد و گفت که فرزندش همان شب سی‌ام شهریورماه کشته شده و پیکرش نیز همان شب تحویل سردخانه کهریزک داده شده است. یک ماه بعد، نسرین شاکرمی با غمی که در صدایش موج می‌زد، در چهلم فرزندش که ماموران پیکر او را ربوده و در جایی دورافتاده به خاک سپرده بودند، میکروفون را گرفت و در سخنانی پرشور، یاد فرزند کشته شده خود را گرامی‌داشت.در مراسم چهلم نیکا که با حضور جمعیتی گسترده در پنجم آبان‌ماه در روستای چگنی برگزار شد، نسرین از «رویاهای در خاک خفته» فرزندش و از رویای آزادی گفت؛ از این‌که «پرپر شدن» فرزندش موجب افشانده شدن «بذر تفکر، آزادگی و شهامت» در بین دیگران شده ابراز شادمانی کرد.سنوبر، مادر خدانور لجه‌ای؛ زنی با دردی که درمانی ندارد، از مادر خدانور لجه ای یک عکس، یک ویدیو کوتاه عزاداری در سکوت و صدایی هست که در آن می‌گوید خدانور چقدر با او همیشه مهربان بوده و این‌که درد او تا زمانی‌که کنار پسرش ارام نگیرد، درمانی ندارد. از مادر خدانور حتی نام کاملی نیز منتشر نشده، اما با همین‌ها توانسته روایت یک دستگاه بزرگ تبلیغات را باطل کند.اگرچه خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران به نقل از «مهدی شمس‌آبادی»، دادستان عمومی انقلاب اسلامی زاهدان مدعی شده که خدانور سابقه «۱۶ فقره سرقت مسلحانه» داشته و روزی که گلوله خورده هم در حال «سرقت» بوده، همان چند جمله مادر خدانور که به زبان بلوچی می‌گوید «دارم می‌سوزم»، کافی است تا جهانی فرزند او و مظلومیتش را بشناسند.همان جایی که می‌گوید: «پسرم یک چیز دیگر بود، من می‌گویم که هیچکس چنین پسری نداشته، خدا مثلش را نیافریده بود» یا آن‌جا که از مهر و محبت او به خود می‌گوید و از این‌که درد او درمانی جز مرگ ندارد، ادعای سرکوب‌گران را از معنا تهی کرده و واقعیت زندگی یک مرد ۲۷ ساله بلوچ، یک کارگر گچ‌کار که با دستمزد کارگری خواهرانش را بزرگ و «عروس» کرده است، عنوان می‌کند...


سوما پورمحمدی فعال مدنی و از اعضای هیئت‌مدیره انجمن نوژین بازداشت‌ شد

هه‌نگاو

سوما پورمحمدی فعال مدنی و از اعضای هیئت‌مدیره انجمن نوژین بازداشت‌ شد

سوما پورمحمدی از فعالین مدنی و عضو هیئت مدیره انجمن فرهنگی اجتماعی نوژین توسط نیروهای حکومتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

بر اساس گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، سوما پورمحمدی از فعالین مدنی اهل سنندج و عضو عضو هیئت‌مدیره انجمن فرهنگی اجتماعی نوژین، ساعت ۱۱ پیش از ظهر روز چهارشنبه ۲۸ دی ۱۴۰۱ (۱۸ ژانویه ۲۰۲۲) توسط نیروهای اداره اداره اطلاعات ربوده شده است.

به گفته یک منبع مطلع، سوما پورمحمدی در مقابل شعبه دوم بازپرسی سنندج (سنه) در حالی ربوده شده که برای پیگیری پرونده همسرش ادریس منبری به آنجا مراجعه نموده بود.

ادریس منبری، از فعالین مدنی و عضو هیئت مدیره انجمن فرهنگی اجتماعی نوژین سنندج، ظهر یک‌شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۱ توسط نیروهای حکومتی ربوده شد و تاکنون در بازداشتگاه اطلاعات سنندج (سنه) نگهداری می‌شود.

تداوم بازداشت؛ گزارشی از آخرین وضعیت آرمیتا عباسی در زندان کچویی کرج

هرانا

خبرگزاری هرانا – آرمیتا عباسی، از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری با گذشت بیش از ۹۰ روز از زمان دستگیری، همچنان در زندان کچویی کرج در بازداشت بسر میبرد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، آرمیتا عباسی در بازداشت و بلاتکلیفی بسر میبرد.

پدر خانم عباسی در خصوص آخرین وضعیت وی اعلام کرد: “تاریخ دادگاه دخترم، ۶ بهمن ماه اعلام شد. این در حالی است که تا این لحظه به عنوان پدر آرمیتا، هیچ گونه دسترسی به پرونده او ندارم و از اتهاماتش بی خبرم. با پذیرفتن وکیل و آزادی با قید وثیقه نیز، مخالفت کرده اند.”
اوایل مهرماه امسال، آرمیتا عباسی در رابطه با اعتراضات سراسری در کرج توسط نیروهای امنیتی بازداشت و سپس به زندان کچویی کرج منتقل شد.

گفته می شود که بازداشت خانم عباسی در پی انتشار مطالبی در فضای مجازی صورت گرفته است.

جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات این شهروند بازداشتی، روز پنجشنبه ۶ بهمن ماه برگزار خواهد شد.

۱۴۰۱ دی ۲۸, چهارشنبه

دو نماینده پارلمان ایالتی آلمان کفالت سیاسی ارمغان ذبیحی را پذیرفتند

ایران‌وایر

دو تن از اعضای پارلمان ایالتی آلمان به نام‌های فرانک شیفر و گونگور یلماز کفالت سیاسی این زندانی عقیدتی را به عهده گرفتند و خواستار آزادی بدون قید و شرط ارمغان ذبیحی شدند.

در آستانه برگزاری دادگاه «ارمغان ذبیحی مقدم»، دو تن از اعضای پارلمان ایالتی آلمان به نام‌های «فرانک شیفر» و «گونگور یلماز» کفالت سیاسی این زندانی عقیدتی را به عهده گرفتند و خواستار آزادی بدون قید و شرط ارمغان ذبیحی شدند.

دادگاه ارمغان ذبیحی قرار است در تاریخ اول بهمن ۱۴۰۱ در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران برگزار شود.

از اتهامات مطروحه این شهروند بهایی اطلاع دقیقی در دست نیست. بنا به اظهار وکیل پرونده، هیچ عمل مجرمانه و خلاف قانون در پرونده ارمغان مشاهده نمی‌شود، تنها مورد، بهایی بودن او است که ممکن است قاضی از آن به عنوان اتهام نام ببرد.

ارمغان ذبیحی چهار ماه است که تحت بازداشت موقت قرار دارد. او و همسرش، «آرش زمانی» در ۲مهر۱۴۰۱ در منزل شخصی‌شان در تهران دستگیر شدند و از جمله بازداشت‌شدگان اخیر هستند که طولانی‌ترین دوره بازداشت را گذرانده‌اند. تاکنون، قاضی پرونده به دلیل این‌که تخفیفات قانونی شامل حال بهاییان نمی‌شود، از پذیرش درخواست وثیقه برای آزادی موقت ارمغان خودداری کرده است.

وکیل دادگستری: مژگان کشاورز به «افساد فی‌الارض» متهم شده است

رادیو فردا

مژگان کشاورز

محمد مقیمی، وکیل دادگستری در ایران، روز سه شنبه ۲۷ دی ماه نسبت وضعیت موکلش مژگان کشاورز ابراز نگرانی کرده و گفته است، جان او در خطر است.

محمد مقیمی نوشته است: «جان مژگان کشاورز در خطر است. موکلم مژگان کشاورز فعال حقوق زنان و معترض به حجاب اجباری که پیشتر به ۲۳ سال و ۶ ماه حبس محکوم شده بود و به علت بیماری آزاد شده بود، با تشکیل پرونده جدید به افساد فی‌الارض متهم شده و در معرض صدور حکم اعدام قرار دارد.»

مژگان کشاور به همراه دو فعال زن مخالف حجاب اجباری اوایل سال ۱۳۹۸ دستگیر شده بود. او به همراه این دو فعال مدنی به «تجمع و هماهنگی با هدف اقدام علیه امنیت ملی» ،« تبلیغ علیه نظام» و «ترویج و تشویق فساد و فحشا از طریق ترویج بی‌حجابی» متهم شده بودند.

محمد مقیمی همان زمان در خصوص اتهامات مژگان کشاورز گفته بود که او صرفاً به «حجاب اجباری» اعتراض کرده و مصادیق پرونده او از نظر قانون تناسبی با اتهامات «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» و «تشویق و فراهم نمودن موجبات فساد و فحشا» ندارد.

سارا سیاه‌پور فعال صنفی معلمان به ۶ سال زندان محکوم شد.

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

سارا سیاه‌پور فعال صنفی معلمان تهران به ۶ سال حبس، دو سال ممنوعیت خروج از کشور و محرومیت‌های اجتماعی محکوم شد.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، سارا سیاه‌پور فعال صنفی معلمان تهران از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی از بابت اتهام «اجتماع و تبانی» به ۵ سال حبس تعزیری و از بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس تعزیزی محکوم شده است. او همچنین به‌ عنوان مجازات تکمیلی به دو سال ممنوعیت خروج از کشور، ممنوعیت عضویت در احزاب و گروه‌‌های سیاسی و ممنوعیت فعالیت در فضای مجازی محکوم شده است.
در صورت تایید این حکم در مرحله تجدیدنظر، با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی ۵ سال حبس برای وی قابل اجرا خواهد بود.
خانم سیاه‌پور روز دوشنبه ۱۲ دی‌ماه 1401، به صورت تلفنی به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی صلواتی احضار و بدون حضور وکیل محاکمه شده بود و حکم صادره روز دوشنبه ۲۶ دی‌ماه 1401، به او ابلاغ شده است.
سارا سیاه‌پور ساعت ۷ صبح روز چهارشنبه دوم شهریورماه ١۴٠١، موقع بیرون رفتن از خانه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده بود. نیروهای امنیتی خانم سیاه‌پور را پس از بازداشت به خانه بازگردانده و منزل شخصی‌اش را نیز تفتیش کرده و وسایل شخصی ایشان را نیز با خود برده‌ بودند.
سرانجام این فعال صنفی معلمان تهران روز شنبه دوازدهم شهریورماه 1401، پس از ده روز بازداشت توسط نیروهای ثارالله سپاه با تودیع قرار وثیقه سیصد میلیون تومانی موقتاً و تا زمان پایان مراحل دادرسی از زندان آزاد شد.

۱۴۰۱ دی ۲۷, سه‌شنبه

حسین‌زاده، فعال دانشجویی: در زندان عادل‌آباد جنایتی هولناک با قرص‌های اعصاب در جریان است

اینترنشنال

لیلا حسین‌زاده، فعال دانشجویی که به قید وثیقه از زندان آزاد شده در رشته توییتی وضعیت اسف‌بار بند زنان زندان عادل‌آباد شیراز توضیح داد و تجویز قرص‌های اعصاب بدون اسم به زندانیان را «جنایتی هولناک» خواند.

حسین‌زاده نوشت: «در اتاق خودمان زیاد می‌دیدم که فرد شاید به‌اندازه ۴ ساعت در روز بیدار بود. حتی یک بار دادن قرص‌های گویا اشتباه کار بچه‌های اتاق معترضین را به تشنج کشاند.»

او همچنین با اشاره به وضعیت فاجعه‌بار رسیدگی پزشکی نوشت که زندان‌بان‌ها در مواجهه با حال بد زندانیان برای آنها آرزوی مرگ می‌کردند.

به گفته او، وقتی الهام افکاری، برادر نوید افکاری، در دوران اعتصاب غذا، خون بالا آورده و نگران حالش بودند، زندان‌بان گفته: «بمیره، به درک».

حسین‌زاده با مثالی درباره غذاهای بی‌کیفیت این زندان گفت که در غذای بند «تخم مارمولک» پیدا کردند.

او به وضعیت نامناسب تهویه بند اشاره کرد و همچنین نوشت که چند اتاق بند زنان زندان عادل‌آباد به سالن اعدام چسبیده؛ «یعنی حبسشان با شنیدن مداوم صدای اعدام گره خورده» و چند اتاق بالای زیرزمینی است که احتمال دارد محل شکنجه باشد.

حسین‌زاده نوشته است: «تنفس زندانیان راهروی پایینی و گوش زندانیان راهروی بالایی تحت شکنجه مداوم است.»

این زندانی سیاسی همچنین درباره وضعیت بهداشت زندان نوشت: «ظرف را باید در آبخوری میشستیم که در محیط توالت و حمام است، هیچ سینک ظرفشویی در کار نیست (بجز اتاق نوجوان) همانجا که دست و پا و دماغمان را می‌شستیم و مادران کودکانشان را می‌شستند، ظرف می‌شستیم.»

او ادامه داد: «خود زندانیان سعی کرده بودند تفکیکی بگذارند، که مثلا دو شیر آب برای ظرف و دو شیر آب دیگر برای شستشوی دیگر، تفکیکی که در تراکم جمعیتی بالا اغلب شکست می‌خورد.»

حسین‌زاده درباره حمام کردن در زندان نیز نوشته است: «وقتی دمای آب «استخری» می‌شد، وقت حمام بود. سردمان بود و می‌گفتند به دلیل استفاده زیاد از مخزن آب فرصت نمی‌کند داغ شود!»

این فعال دانشجویی درباره ممنوعیت‌های اعمال شده در زندان نیز نوشته است: «بهایی و سنی را می‌نشاندند پای دعا برای ظهور امام زمان و بهترین بخشش این بود. چادر اجباری بود، بارها در طول هفته می‌گفتند فردا بازدیدکننده داریم، بجای ۷ صبح، ۶ صبح بیدارباش می‌دادند، زندانی‌ها باید سریع آماده می‌شدند: جوراب، آستین بلند، حجاب زیر چادر، چادر. و آماری می‌نشستند. تا می‌آمدند تکان بخورند، داد می‌زدند یاالله یاالله. و این حبس در حبس، این آماری نشستن در اتاق اغلب تا ظهر ادامه داشت و بازدیدکننده‌ای هم در کار نبود.»

او درباره رسیدگی‌های پزشکی نیز نوشت: «رسیدگی پزشکی بند بمعنای دقیق کلمه فاجعه بود. زندانی دیابتی با زخم پایی که هر دم گسترده‌تر می‌شد و پاسخ به او این بود: طبیعی است. بی هیچ تمهیداتی افراد را با اچ آی وی مثبت یا هپاتیت رها می‌کردند، بارها تقاضای تست هپاتیت دادم و وقعی ننهادند.»

این زندانی سیاسی تاکید کرد: «با خساست بهداری مواجه بودیم و گهگاه زندانیان بی دسترسی به مسکن درد می‌کشیدند.»

این اولین بار نیست که زندانیان زن سیاسی وضعیت بند زنان زندان‌های جمهوری اسلامی را توصیف می‌کنند.

پیشتر گروهی سایبری به نام «عدالت علی» ضمن هک دوربین‌های زندان اوین، تصاویری از رفتارخشونت‌آمیز ماموران زندان اوین با زندانیان منتشر کرد.

پس از این اتفاق تعداد بسیاری از زندانیان سیاسی سابق اقدام به انتشار فجایعی کردند که در زندان‌های سراسر ایران رخ داده و می‌دهد.

همچنین سپیده قلیان، فعال مدنی زندانی، در رشته توییتی وضعیت بند زنان زندان بوشهر و نقض شدید حقوق بشر در این زندان را تشریح کرده بود.

او در حساب توییترش نوشت: «زنان زندانی بند نسوان زندان بوشهر، به جرم زن بودن و زندانی بودن تحت وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها و ضدانسانی‌ترین شرایط ممکن نگهداری می‌شوند.»

قلیان در گزارشش با استفاده از اسامی مستعار صحنه‌هایی از شرایطی که زنان زندانی بوشهر در آن زندگی می‌کنند را تشریح کرد.

با وجود هشدارهای بین‌المللی و فعال‌های حقوق بشر، دستگاه قضایی جمهوری اسلامی گزارش‌ها درباره وضعیت ناگوار زندان‌ها را رد می‌کند.

پدر آرمیتا عباسی: ۱۱ روز مانده به دادگاه از اتهامات دخترم بی‌خبرم

ایران‌وایر

پدر آرمیتا عباسی: ۱۱ روز مانده به دادگاه از اتهامات دخترم بی‌خبرم

پدر آرمیتا عباسی، دختر ۲۱ساله‌ای که از اواخر مهر بازداشت شده و در زندان کچویی کرج زندانی است، گفته خانواده او ۱۱ روز مانده به دادگاه دخترشان هیچ اطلاعی از اتهام او ندارند و نمی‌دانند در دادگاه در مقابل چه اتهامی باید دفاع کنند.

او با انتشار استوری در اینستاگرام خود با بیان اینکه دختر ۹۷ روز است که زندانی است گفته نه به پرونده دخترش دسترسی دارد و نه وکیل آن‌ها از سوی دادگاه پذیرفته شده است.

پدر آرمیتا همچنین گفته که از آزادی دخترش با وثیقه نیز جلوگیری شده است.

وی با بیان اینکه دادگاه دخترش در روز ۶ بهمن برگزار خواهد شد پرسیده با این همه بی اطلاعی چطور می تواند عادلانه از دخترش دفاع کند؟

نام آرمیتا عباسی در ماه‌های گذشته و پس از انتشار گزارش تحقیقی سی ان ان درباره بازداشت شدگان اعتراضات ایران مطرح شد.

در این گزارش به نقل از منابع مطلع که با قربانیان گفت‌وگو کرده‌اند، به پرونده آرمیتا عباسی ساکن کرج پرداخته شد که به‌خاطر نوشته‌های اعتراضی خود «علیه جمهوری اسلامی در شبکه‌های اجتماعی» بازداشت شد.

سی‌ان‌ان نوشت، از اطلاعیه قوه قضاییه چنین برمی‌آید که مجازاتی سخت را برای این دختر ۲۰ ساله در نظر گرفته، اما این اطلاعیه در عین حال با هدف تکذیب مدارک افشاشده‌ای در اینستاگرام بوده که سر و صدا به‌ پا کرده‌ است.

به‌گزارش سی‌ان‌ان، این مدارک شامل «مکالمات میان پزشکان در سرویس پیام خصوصی اینستاگرام» بوده و حاکی از آن است که نیروهای امنیتی ایران خانم عباسی را تحت شکنجه و خشونت جنسی قرار داده‌اند.

طبق مدارکی که از بیمارستان امام علی در کرج درز کرده است، او روز ۲۵ مهر به‌ همراه افسران لباس شخصی به این بیمارستان برده می‌شود در حالی که موهایش تراشیده شده بود و به‌شدت می‌لرزید.

پزشکان در «مکالمه افشا‌شده خود» از وحشتی حرف زده‌اند که با دیدن نشانه‌های تجاوز احساس کرده‌اند.

یک منبع مطلع در «بیمارستان امام علی» در گفت‌وگو با سی‌ان‌ان صحت این مدارک را تایید کرده‌ است.

نامه سپیده قلیان از زندان اوین!

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

سپیده قلیان

«سپیده قلیان» فعال کارگری و زندانی سیاسی، که به‌خاطر فعالیت‌های مدنی خود در حمایت از کارگران زندانی است، نامه‌ای در شرح حال خود نوشته که متن کامل آن در اختیار کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی قرار گرفته است.

متن کامل نامه به شرح ذیل می‌باشد.

هوای تبعید و تهران سرد است، برف هواخوری را پوشانده و من در چهارمین سال، از گذراندن حبس و تبعید، صدای پای رهایی و آزادی را از تمامی ایران می‌شنوم. دیوارهای اوین نمی‌تواند جلوی رسیدن صدای «زن، زندگی، آزادی» از چهار گوشه‌ی ایران را بگیرد.
اما این‌ها چیزی از ترس و وحشت هر لحظه‌ام از شکنجه و اعدام و سرکوب را کم نمی‌کند. هربار با پخش نامستندی فرو می‌ریزم، گرچه نوید انقلاب را در خیابان در گوشمان زمزمه می‌کند. من در زندان دانشجوی رشته حقوق هستم و در میان این سردی و وحشتِ هر روزه، برای اخذ امتحان به مکانی به نام فرهنگی زندان اوین می‌روم. پیش‌تر این مکان جایی برای برگزاری آزمون‌ها بود. حال گویا تبدیل به ساختمان بازجویی شده است. لابد بسیار طبیعی است که وقتی مدارس به سربازخانه تبدیل شده‌اند و دانشگاه‌ها به محل هجوم اراذل حکومتی، بخش فرهنگی زندان هم به شکنجه‌گاه و محل بازجویی بدل شود.
در سرمایی که با پالتو و کلاهو شال‌گردن هم آدم به خود می‌لرزد و از آسمان برف می‌بارد در روز چهارشنبه به تاریخ ١۴٠١/١٠/٠٧ مقابل درب خروجی فرهنگی، پسر جوانی را با چشم‌بند و لباس نازک خاکستری (در حالی که به خود می‌لرزد)، روی صندلی بازجویی نشانده و از او بازجویی می‌کنند. پسر می‌گوید: به خدا کسی را نزده‌ام. از او اعتراف می‌خواهند. من فریاد می‌زنم اعتراف نکن، تورروخدا اعتراف نکن و مرگ بر شما ستمگران که به زودی تقاص پس می‌دهید. جلوی دهانم را مأمور زن می‌گیرد و به زور می‌بردم. می‌توان حدس زد که در این مدت، عموم احکام زندان و اعدام، از دل همین بازجویی‌ها در آمده است. از دل شکنجه‌گاه‌ها…
سالن امتحانات هم پُر است از پسر و دخترهای جوان و فریاد نعره‌ی شکنجه‌گر. من درباره عدم هتک‌حرمت به زندانی و نفی شکنجه امتحان می‌دهم و فریاد می‌زنم: شما تنها نیستید! سرنگونی ظالمان نزدیک است.
به هر طریق امروز تصمیم گرفتم ادامه‌ی روایت بازجو-خبرنگار را بنویسم. که پس از اعدام روح‌الله زم اعلام کرد «این تازه شروع ماجراست». و خطاب به علی دایی گفته است: «دوران بزن در رویی تمام شده است». بله تمام شده است و روایت می‌کنم…
شاید و تنها شاید ادای دَینی باشد به پسر جوانی که در سرما و برف با چشم‌بند بازجویی می‌شد و نمی‌خواست به نکرده‌اش اعتراف کند.
روایتی که در ادامه بیان می‌شود مربوط به آذرماه 1397 و مربوط به تجربه‌ی من از چگونگی اخذ اعتراف اجباری است: تمام صداها مردانه، تفتیش بدنی توسط مردان، بازداشتگاه مردانه و من زنی جوان و ترس دائم از مرد و کابل و تعرض. حال، صدای پای کفش زنی می‌آید. تق تق تق! صدای کفش زنانه، یعنی یک امید کوچک در سیاهی. تق تق اجازه بده با این صدا بخوابم، تق تق با این صدا به حمام بروم، اجازه بدهید این تق تق دستم را بگیرد و به توالت ببرد. اجازه بدهید از تق تق نواربهداشتی بخواهم. آخر لباسم تماماً خونی شده. اجازه بدهید آقا، اجازه بدهید لطفاً، این تق تق به من تعرض نخواهد کرد. تق تق به نزدیکی صندلی بازجویی می‌آید، تق اول به پای صندلی و فریادی پر تنفر: کمونیست فاحشه اینجا ته خطه! بگو با کی خوابیده‌ای؟ و “تق” چیزی در من می‌شکند. تق تق‌هایش ساعت‌های متوالی ادامه می‌یابد، هر تقی می‌شکند، هر تقی پیغامی دارد. معلوم است او بازجوتر از بقیه است! به چند صفحه راضی نیست. حتی از کلمات اشکال می‌گیرد. او می‌خواهد دقیقاً به چیزی که از ذهنش گذشته اعتراف کنم. به داستان او…
مردها می‌آیند، می‌گویند چشم‌بندت را بردار، چشم‌بندم را بالا می‌زند و تق می‌کوبد روی میز. به هوا می‌پرم. از من می‌خواهد جلوی دوربین برایش حرف “تق‌تق” بزنم. می‌گویم نه! مردها آن خانم را خانم عسگری صدا می‌زنند. از خانم عسگری خواهش می‌کنم مرا به توالت ببرد. هر چند که از او بیشتر می‌ترسم، اما در ذهنم هنوز او زن است. دستم را می‌گیرد و با پژواک تق تق کفش او و خرت خرت دمپایی پلاستیکی من، به سمت توالت خانم‌ها می‌رویم. (پیشتر مختصات کامل دشتشویی خانم‌ها که در اتاق بازجویی است را در هورالعظیم شرح داده‌ام) او تق تق کنان و من خرت خرت کنان. توالت خانم‌ها در اتاق بازجویی است است. “تق” در را قفل می‌کند و صدای تق تق کفش محو می‌شود. چیزی تق به درب توالت کوبیده می‌شود. یک مرد عرب است زیر شکنجه. او را شلاق می‌زنند و به در و دیوار می‌کوبند. از او اعتراف می‌خواهند. نام عملیاتی را می‌خواهند. ساعت‌ها می‌گذرد، من وحشتم را برداشتم و گوشه توالت چنبره زده‌ام و فقط صورتم را با هر صدا چنگ می‌اندازم. صداها ساعت‌ها ادامه دارد. شاید یک روز، شاید بیشتر، نمی‌دانم. زمان از دستم در رفته است. صدای شکنجه‌ها تمام می‌شود. صدای تق تق کفش‌های خانم عسگری می‌آید، تق قفل دستشویی را باز می‌کند. می‌گوید: هه! فراموشم شد اینجا گذاشتمت. برویم اتاق فیلم‌برداری. تق تق کنان می‌بردم. تق‌ها کار خودشان را کردند.

پس از سه روز ممتد(بلکه بیشتر) بیداری، بازجویی و حبس در توالت، اراده و هوشیاری‌ام را انگار به کلی از دست داده باشم. متن آماده شده را از خانم عسگری می‌گیرم و نیمه هوشیار آن را قرائت می‌کنم با هر خط انگار “تق” یک شلاق به بدن و روحم می‌خورد و فقط به شیرین علم‌هولی فکر می‌کنم و شکنجه‌ها و مقاومت بی‌بدیلش که هیچ چیزش با من نیست…
از بازداشتگاه به سپیدار منتقل می‌شوم از سپیدار به بازداشتگاهی در برهوت و صحرا. از آنجا به اوین، از اوین به قرچک ورامین (در تاریخ ١٣٩٨/٠٣/١٣) شبی از صفحه تلویزیون بند ۵ زندان قرچ موقع پخش اعتراف اجباری شخص خانم عسگری را می‌بینم. تق او نامش آمنه سادات ذبیح‌پور احمدی است. در همان سال در پی شکایت من از خانم آمنه سادات ذبیح‌پور احمدی، به دلیل شرکت در تولید و پخش اعترافات اجباری پرونده‌ای علیه من باز شد که تاکنون به ۸ ماه حبس محکوم شده‌ام و برای اتهام دیگر از همین پرونده هنوز دادگاهی برگزار نشده است.
اینک تکرار اعترافات اجباری و پخش نامستندها ادامه دارد، اما صدایی که فضا را می‌شکند این بار نه در راهروی بازجویی بلکه از خیابان‌های مریوان، ایذه،رشت، مازندران، سیستان و بلوچستان و باقی شهرهای ایران به گوش می‌رسد. این صدا، صدای انقلاب است. صدای واقعی «ژن، ژیان، ئازادی».

سپیده قلیان
زندان اوین آذرماه ۱۴۰۱

گزارشی از پرونده مریم اسمعیل زاده، معترض جان باخته در تهران

ايران امروز

مریم اسمعیل زاده فعال، فرزند محرم، متولد سال ۱۳۶۲، دارای مدرک فوق دیپلم معماری و ساکن نیاوران تهران” روز پنجشنبه ۲۴ آذرماه پس از خروج از منزل بر اثر اصابت گلوله ماموران امنیتی کشته شد. پیکر بی جان این معترض پس از تحویل به خانواده تحت تدابیر شدید امنیتی در آرامستان “بهشت زهرا” تهران به خاک سپرده شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، در جواز دفنی که توسط پزشکی قانونی تهران در خصوص علت مرگ خانم اسمیعیل زاده فعال صادر شده است، علت مرگ او را “اصابت جسم سخت” عنوان کرده اند. همچنین سازمان “بهشت زهرا” نیز دلیل مرگ این معترض را “صدمات متعدد ناشی از اصابت جسم سخت” اعلام کرده است.

بابک اسمعیل زاده فعال، برادر این معترض جان باخته در گفتگو با گزارشگر هرانا ضمن تایید کشته شدن خواهرش توسط ماموران امنیتی، عنوان کرد: “خواهرم مریم در تاریخ ۲۴ آذرماه در محله نیاوران تهران از منزل خارج و مدتی بعد خبر مرگ وی به خانواده ما اطلاع داده شد. در روز واقعه اعتراض و تجمعی در محله نیاوران صورت نگرفته بود، اما خواهرم نقش فعالی در اعتراضات روزهای قبل داشت و به گمان ما او پیشتر از سوی نهادهای امنیتی مورد شناسایی قرار گرفته بود.”

آقای اسمعیل زاده فعال در ادامه افزود: “خواهرم مریم بر اثر اصابت سه گلوله به ناحیه سینه و قلب کشته شد. پیکر بی‌جان او در حالیکه در پلاستیکی پیچیده شده بود پس از تحویل به خانواده ما تحت تدابیر شدید امنیتی به خاک سپرده شد. به هیچکدام از اعضای خانواده ما اجازه ندادند جنازه وی را از پلاستیک خارج کرده و جسم وی را ببینند، همچنین آنها تحت فشار شدید نهادهای امنیتی قرار داشتند تا در رسانه های اجتماعی علت مرگ مریم را ایست قلبی اعلام کنند.”

وی همچنین گفت: “مریم اسمعیل زاده فعال پیش از این به بیماری سرطان سینه مبتلا بوده و توانسته بود با این بیماری مبارزه کند. او پیش از این واقعه به کار کاشت و طراحی ناخن مشغول بود.”

در ادامه تصویری از مستندات مربوط به این جان باخته، ارائه می شود. با احتساب خانم اسمعیل زاده، تخمین هرانا از جان باختگان اعتراضات سراسری به بیش از ۵۲۵ تن افزایش می یابد.

کشته شدن ۷۴ زن توسط نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی در جریان قیام ژینا

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، شمار زنان کشته شده توسط نیروهای سرکوبگر جمهوری‌ اسلامی در جریان قیام ژینا به دستکم ۷۴ نفر رسید. این درحالیست که اسامی بسیاری از افراد کشته شده بدلیل فشارهایی که از سوی نهادهای امنیتی به خانواده‌ها وارد می‌شود اصلاً اعلام نشده و یا حکومت علت جانباختن آنها را تحت عناوین ساختگی و دروغین، مانند خودکشی و یا تصادف اعلام کرده و می‌کند.

این زنان در جریان اعتراضات سراسری که از ۲۲ شهریورماه 1401، به دنبال قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی توسط نیروهای سرکوبگر رژیم آغاز شد، توسط ماموران سرکوبگر رژیم با گلوله مستقیم، با ضربات باتوم و یا ضرب و شتم ماموران و زیر شکنجه جانباخته‌اند.

اسامی ٧٤ تن از زنان جانباختە در جریان اعتراضات سراسری:
۱- مینو مجیدی، کرمانشاه، شهادت بر اثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۳۰ شهریورماە ١٤٠١
۲- غزاله چلاوی، آمل، ۳۳ ساله، بر اثر شلیک ماموران امنیتی به پیشانی، تاریخ جانباختن ۳۰ شهریورماە ١٤٠١
۳- حنانه کیا، نوشهر، ۲۳ ساله، ‌بر اثر شلیک ماموران امنیتی در تهران – ستارخان، تاریخ جانباختن ۳۰ شهریورماە ١٤٠١
۴- هدیه نعیمانی، نوشهر، ۲۵ ساله، بر اثر شلیک مأموران امنیتی در خیابان حافظ نوشهر، تاریخ جانباختن اول مهر ١٤٠١، در بیمارستان بهشتی بر اثر شدت جراحات جانباخت.
۵- حدیث نجفی، کرج، بر اثر شلیک مأموران امنیتی، ٣٠ شهریور ماە ١٤٠١
۶- سارینا اسماعیل زاده، ۱۶ ساله فرزند عارف، مهرشهر، بر اثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۱ مهرماە ١٤٠١
۷- مهسا موگویی ۱۸ ساله، فرزند محمدعلی، فولادشهر، بر اثر شلیک مأموران امنیتی با گلوله ساچمەای، تاریخ جانباختن ۳۱ شهریورماە ١٤٠١
۸- نیکا شاکرمی ، ۱۷ ساله، تهران، روز ۲۹ شهریور در تهران بلوار کشاورز مفقود شده و روز ۸ مهر جسد او در حالیکه صورتش متلاشی شده، بینی‏اش له شده و جمجمەاش براثر ضربات باتوم شکسته بود در کهریزک پیدا شد.
۹- نگین صالحی۲۶ ساله، خیابان جمهوری تهران، بر اثر ضربات باتوم قبل از رسیدن به درمانگاه جانباخت، تاریخ جانباختن ۱۶ مهرماە ١٤٠١
۱۰- اسرا پناهی، ۱۵ ساله، اردبیل، در دبیرستان شاهد ضرب و شتم شده و سپس در بیمارستان جان باخت، تاریخ جانباختن ۲۰ مهرماە
۱۱- آرنیکا قائم مقامی، ۱۷ ساله در تهران براثر ضربات باتوم به کما رفت و پس از ده روز جان سپرد. تاریخ جانباختن ۳۰ مهرماە ١٤٠١
۱۲- نگین عبدالمالکی، ۲۱ ساله، بر اثر ضربات باتوم به سرش ابتدا به شدت مجروح و دچار خونریزی شده و در خوابگاه جان سپرد، تاریخ جانباختن ۲۰ مهرماە ١٤٠١
۱۳- مائده جوانفر، ۲۸ ساله پرستار در رشت، بر اثر شلیک مأموران امنیتی در رشت، تاریخ جانباختن ۴ آبان‏ماە ١٤٠١
۱۴- کبری شیخ‏سقا ۵۵ ساله، اهل روستای دی ملا ساکن مهاباد، بر اثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۵ آبان‏ماە ١٤٠١
۱۵- فرشته احمدی ۳۲ ساله، اهل سردشت، بر اثر شلیک مستقیم در مهاباد، تاریخ جانباختن ۵ آبان‏ماە ١٤٠١
۱۶- صدف موحدی، ۱۷ ساله، پس از اصابت باتوم به سرش در تهران، دچار ضربه مغزی شده و جان سپرد، تاریخ جانباختن دوشنبه ۲ آبان‏ماە ١٤٠١
۱۷- سارینا ساعدی، ۱۶ ساله، اهل سنندج پس از اصابت باتوم به سرش در بیمارستان جان سپرد، تاریخ جانباختن ۴ آبان‏ماە ١٤٠١
۱۸- آیناز جواهری، ۱۵ ساله،کرمانشاه، براثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۱۶ مهرماە ١٤٠١
۱۹- لینا نامور ۲۱ ساله، براثر شلیک گلوله مأموران امنیتی در تهرانپارس، تاریخ جانباختن مهرماه ١٤٠١
۲۰- مرضیه دشمن زیاری، شیراز، بر اثر ضربات باتوم بر سرش کشته شد. تاریخ جانباختن ۲ آبان‏ماە ١٤٠١
۲۱- پریسا بهمنی، جراح عمومی، اهل زنجان، بر اثر شلیک مأموران امنیتی مقابل ساختمان نظام پزشکی، تاریخ جانباختن ۴ آبان‏ماە ١٤٠١
۲۲- نسیم صدیقی۲۳ ساله، روز ۹ آبان در ارومیه برداثر اصابت ساچمه به سر زخمی شده و جانباخت. روز ۱۱ آبان‏ماە ١٤٠١ به خاک سپرده شد.
۲۳- ناهید مصطفی‏پور، اهل یاسوج، در تهران بازداشت شده و پس از ۹ روز جسد او تحویل داده شد، تاریخ تدفین ۹ آبان‏ماە ١٤٠١
۲۴- نادیا عارفانی، ۲۳ ساله، اهل فردیس کرج، بر اثر شلیک ماموران امنیتی روز ۱۶ مهر مجروح شده و ۱۷ مهرماە ١٤٠١ جان باخت.
۲۵- الهه سعیدی، سقز، بر اثر شلیک ماموران امنیتی ، مهر ١٤٠١
۲۶- ستاره تاجیک ۱۷ ساله، تبعه افغانستان و ساکن تهران، براثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ جانباخت ۳۱ شهریورماە ١٤٠١
۲۷- پریسا عسگری، ۲۰ ساله، اهل الیگودرز، دانشجوی دانشگاه تهران، براثر شلیک ماموران امنیتی، مهرماە ١٤٠١
۲۸- شیرین علیزاده، ۳۵ ساله، اصفهان، براثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۳۱ شهریورماە ١٤٠١
۲۹- دیانا محمودی کودک ۷ ساله اهل پیرانشهر، بر اثر شلیک مأموران امنیتی ۷ آبان‏ماە ١٤٠١
۳۰- فرزانه کاظمی، اهل قزوین، بر اثر ضربات باتوم به سر، تاریخ جانباختن ۲۰ مهرماە ١٤٠١
۳۱- پرستو مرادخانی ۲۰ ساله، اهل کرج، بر اثر شلیک مأموران امنیتی در مراسم حدیثه نجفی در بهشت سکینه، تاریخ جانباختن ۱۲ آبان‏ماە ١٤٠١
۳۲- نسرین قادری، اهل مریوان، بر اثر ضربات متعدد باتوم در سرش به کما رفته و در یکی از بیمارستان‌های تهران جان باخت، تاریخ جانباختن ۱۴ آبان‏ماە ١٤٠١
۳۳- مژگان کدخدایی، اهل بلوچستان، بر اثر شلیک مأموران امنیتی در تهران، تاریخ جانباختن ۱۴ آبان‎ماە ١٤٠١
۳۴- سمیه محمودی نژاد، اهل کرمان، بر اثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۱۶ مهرماە ١٤٠١
۳۵- پگاه غواصیه، اهل شیراز، بر اثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۱۴ آبان‏ماە ١٤٠١
۳۶- ماریا غواصیه، اهل شیراز، بر اثر شلیک مأموران امنیتی ، تاریخ جانباختن ۱۴ آبان‏ماە ١٤٠١
۳۷- سمیرا نوری، اهل تهران، براثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۲ مهرماە ١٤٠١
۳۸- پروین خوش قائم، اهل اشنویه، براثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۲۹ مهرماە ١٤٠١
۳۹- غزالە قاسمی ، اهل تهران، براثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۶ مهرماە ١٤٠١
۴۰- دریا (مرضیه) نظم ده، ۲۶ ساله اهل کرج، براثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۱۷ آبان‏ماە ١٤٠١
۴۱- یلدا آقافضلی ایردموسی، ۱۹ ساله اهل تهران، چند روز پس از آزادی به طرز مشکوکی جان سپرد، تاریخ جانباختن ۲۰ آبان‏ماە ١٤٠١
۴۲- آیلار حقی، اهل تبریز، بر اثر پرتاب از بلندی، تاریخ جانباختن ۲۵ آبان‏ماە ١٤٠١
۴۳- سمانه نیکنام ۳۶ ساله، اهل شیراز، بر اثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۲۵ آبان‏ماە ١٤٠١ (موقع تحویلگیری جسد دو چشم او را خارج کرده بودند)
۴۴- هانیه مرادی‏نژاد اهل یزد، بر اثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۲۷ آبان‏ماە ١٤٠١
۴۵- هستی نارویی، فرزند بلال، بر اثر استنشاق گازهای سمی اشک‏آور در روز جمعه ۸مهرماه ١٤٠١ جانباختن.
۴۶- مونا نقیب، ۸ ساله، بر اثر شلیک ماموران در سراوان، تاریخ جانباختن ۲ آبان‏ماە ١٤٠١
۴۷- پارمیس همنوا، دانش آموز، اهل ایرانشهر، براثر ضرب و شتم در مدرسه بدلیل پاره کردن عکس خمینی، تاریخ جانباختن ۳ آبان‏ماە ١٤٠١
۴۸- آرام مجد، اهل قائمشهر، بر اثر شلیک ماموران امنیتی تاریخ جانباختن ۳۰ آبان‏ماە ١٤٠١
۴۹- مائده (ماهک) هاشمی، ۱۶ ساله اهل کنگان، بر اثر ضربات باتوم و شلیک ماموران امنیتی در شیراز، تاریخ جانباختن ۳ آذرماە ١٤٠١
۵۰- عاطفه نعامی، ۳۷ ساله، اهل اهواز، بر اثر ضرب و شتم، تاریخ جانباختن ۱ آذرماە ١٤٠١ ( وی از هشت روز قبل مفقود شده و جسدش درحالیکه ضرب و شتم شده بود در خانه پیدا شد)
۵۱- نگین رادفر، ۲۲ ساله، اهل سنندج، بر اثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۲۸ آبان‏ماە ١٤٠١
۵۲- ساناز کشاورز، اهل کرج، (مهماندار هواپیما) بر اثر شلیک ماموران امنیتی، تاریخ جانباختن آبان ماه ١٤٠١
۵۳- مونا چمنی اهل رشت، براثر ضربات باتوم به سر، تاریخ جانباختن ۸ آذرماە ١٤٠١
۵۴- زهرا جلیلیان، اهل اسلام آباد غرب، دانشجوی نخبه دانشکده فنی دانشگاه تهران در تاریخ ۱۳ آذر به طرز مشکوکی جانباخت. ( حکومت اعلام کرد او خودکشی کرده!)
۵۵- فرانک جباری ۳۳ ساله، اهل تهران، بر اثر شلیک مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۱۶ آذرماە ١٤٠١
۵۶- غزال امیری ۲۲ ساله، دانشجوی ترم یک دندانپزشکی شیراز، توسط ماموران امنیتی کشته شد و خانواده تحت فشار علت مرگ را کرونا اعلام کردند، تاریخ جانباختن ۱۸ مهرماە ١٤٠١ (هنوز علت دقیق مرگ وی اعلام نشده است)
۵۷- آیدا رستمی اهل تهران – پزشک مردمی که در حال کمک به مجروحین در خانه هایشان شناسایی و ربوده شد سپس در روز ۲۱ آذر در زیر شکنجه به قتل رسید (جسد او درحالی تحویل گرفته شد که نصف صورت له شده، دستش شکسته و چشمش تخلیه شده بود)
۵۸- دنیا فرهادی ۲۲ ساله، اهل ایذه، زیر شکنجه مأموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۲۴ آذرماە ١٤٠١ (جسد او در ساحل رود کارون پیدا شد)
۵۹- زلیخا ترزی ۸۸ ساله، ساکن زاهدان (تبعه افغانستان)، در جمعه خونین ۸ مهر براثر استنشاق گاز اشک آور جانباخت.
۶۰– سمیرا ابراهیمی ۲۵ ساله، بلاگر اهل کرمان و مادر یک نوزاد ۸ ماهه، وی بدلیل استوری کردن فراخوانهای قیام روز یکشنبه ۲۰ آذرماە دستگیر شده و ۲۲ آذرماە ١٤٠١ زیر شکنجه کشته شده و مخفیانه دفن شد.
۶۱ – ندا بیات اهل زنجان زیر شکنجه ماموران امنیتی، تاریخ جانباختن ۵ آذرماە ١٤٠١
۶۲- روشنا احمدی، بوکان، بر اثر شلیک مأموران امنیتی
۶۳- مریم سلیمانیان، اهل تهران، بر اثر پرتاب از ساختمان، دیماه ١٤٠١، وی نقاش و هنرمند بود.
۶۴- سها اعتباری، ۱۲ ساله، اهل بستک، بر اثر شلیک در جاده، تاریخ جانباختن ۴ دیماە ١٤٠١
۶۵- سپیده (بی گرد) قلندری، اهل مهاباد، در تهران زیر شکنجه جانباخت ۱۱ دیماە ١٤٠١
۶۶- بهار خورشیدی- ۲۳ ساله، اهل رباط کریم، پرتاب از بلندی، تاریخ جانباختن ۳۱ شهریورماه١٤٠١، حین نصب تراکت تعقیب شد او را از پنجره به پایین پرتاب کردند.
۶۷- نرگس خرمی فرد، اهل مشهد، وکیل دادگستری، تاریخ جانباختن آبان ماه ١٤٠١
۶۸- مریم اسماعیل زاده، ۳۹ ساله، اهل تهران، بر اثر شلیک، تاریخ جانباختن ۲۴ آذرماه ١٤٠١
۶۹- سارینا شیری، ۱۹ ساله، اهل کرمانشاە بر اثر شکنجه ، تاریخ جانباختن مهرماه ١٤٠١ـ پس از ۱۰ روز پیکر او را به خانوادەاش تحویل دادند.
۷۰- بهناز افشاری، دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف، اهل تهران، بر اثر شلیک، تاریخ جانباختن ۴ آبان ماه ١٤٠١
۷۱- مهدیس حسینی، ۱۷ ساله، اهل آمل، بر اثر شلیک، تاریخ جانباختن ۱۲ آبان ماه ١٤٠١
۷۲- هلن احمدی، ۷ ساله، اهل بوکان، بر اثر شلیک، تاریخ جانباختن ٢٠ مهر ١٤٠١، در مسیر بازگشت از مدرسه
۷۳- اشرف نیکبخت، اهل ایذه، تاریخ جانباختن ۲۵ آبان ماه ١٤٠١
۷۴- مریم غواصی، اهل مشهد، بر اثر شلیک، بر اثر شلیک، تاریخ جانباختن ۱۶ مهرماه ١٤٠١

-

 امروز دوشنبه ۲۶ دی ماه ۱۴۰۱، تعدادی از خانواده ها و بستگان زندانیان محکوم به اعدام در تهران، در مقابل ساختمان قوه قضاییه دست به تجمع اعتراضی زدند.


خانواده های زندانیان محکوم به اعدام، با در دست داشتن پلاکاردهایی با محتوای “اعدام نکنید” و سر دادن شعار، خواستار توقف اجرای حکم اعدام نزدیکانشان شدند.

مسمومیت مشکوک دانش آموزان ایران؛ «بمبک بدبوی» وزارت اطلاعات

IRANWIRE پنج ماه پس از شروع مسمومیت‌های مشکوک دانش‌آموزان خصوصا دختران در ایران، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی طی بیانیه‌ای در مورد مسمومیت‌ها...