۱۴۰۰ فروردین ۲۹, یکشنبه

بلاتکلیفی بهاییان بازداشتی

 تداوم بازداشت و بلاتکلیفی شهروندان بهائی سعید اتحاد، قاسم معصومی، سیامک هنرور، سروش آبادی، صدیقه اقدسی، عالیه فروتن و بهروز فرزندی اردکانی در شیراز.

هرچند خانواده تعدادی از این شهروندان طی روزهای اخیر موفق به ملاقات چند دقیقه ای با آنان شده اند، در مراجعه به مراجع امنیتی و قضایی پاسخی در خصوص اتهامات مطروحه، دلایل بازداشت و وضعیت کنونی این شهروندان به آنان داده نشده است.



#زندگی_در_تبعیض


۱۴۰۰ فروردین ۲۵, چهارشنبه

 بازداشت هشت دستفروش کتاب در میدان انقلاب تهران ...

گزارش خبرگزاری هرانا :

هشت دستفروش کتاب در میدان انقلاب تهران، به دلیل آنچه “فروش کتاب‌های غیر قانونی” عنوان شده، توسط پلیس امنیت بازداشت شدند. نیروهای پلیس برخی از کتب دستفروشان را ضبط و با خود برده اند. به گزارش خبرگزاری هرانا به ننقل از ایبنا، روز شنبه ۱۰ مهرماه ۱۴۰۰، هشت دستفروش کتاب در راسته کتابفروشی میدان انقلاب تهران، توسط پلیس امنیت بازداشت شدند.

یکی از اعضای کارگروه صیانت از حقوق نشر اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران گفت: ساعتی پیش پلیس امنیت با حضور در میدان انقلاب و راسته کتابفروشان، هشت دستفروش کتاب را بازداشت کرد. وی ضمن اینکه شهروندان بازداشت شده را “بساط‌گستران کتاب‌های غیرقانونی و قاچاق” عنوان کرد، مدعی شد: شماری از کتب این افراد نیز شامل آثاری درباره سلطنت‌طلب‌‌ها، آثار بدون مجوز و همچنین کتاب‌های پرفروش ناشران که به‌صورت قاچاق منتشر شده بودند، توسط نیروهای پلیس ضبط شد.

۱۴۰۰ فروردین ۲۳, دوشنبه

دانشجویان سیاسی

 قلبم داره وایمیسته!

دوتا پسر هم سن و سال من شاید کوچیکتر به اتهام افساد فی الارض محکوم شدن!!

آخه چرا لعنتی ها! چه مرگتونه؟ چرا مردم رو دشمن خونی خودتون می‌بینید؟

امیدوارم که از رای‌شون برگردن وگرنه جامعه ی جهانی دیگه باید وارد عمل بشه!

#امیرحسین_مرادی

#علی_یونسی





۱۴۰۰ فروردین ۱۹, پنجشنبه

 گزارش رادیو آسوشیتدپرس : گرانی و جمعیت فقرزده در ایران


آسوشیتدپرس: در یک سال گذشته ۴٠ درصد بر جمعیت زیر فقر ایران اضافه شده است ، آسوشیتدپرس با انتشار گزارشی دربارۀ افزایش شدید قیمت مواد خوراکی در ایران طی ماه‌های گذشته، افزایش تورم و قیمت‌ها در این کشور را بی سابقه خوانده و گفته است که مردم دیگر از خریدن گوشت و لبنیات خودداری می‌کنند و قیمت هر دلار آمریکا که در زمان امضای برجام ۳٢ هزار ریال بود اکنون به بیش از ٢٨٠ هزار ریال رسیده است. بخش‌های گسترده‌ای از مردم ایران بیش از گذشته گرفتار تهیدستی شده‌اند. بر اساس آمار دولتی، تنها در یک سال گذشته شمار ایرانیانی که زیر خط فقر فروافتاده‌اند – یعنی کسانی که درآمد ماهانه‌شان تنها معادل ۴۶ دلار است – حدود ۴٠ درصد افزایش یافته است.

۱۴۰۰ فروردین ۱۸, چهارشنبه

موج جدید بازداشت شهروندان بهایی در ایران

 ‏بازداشت شهروندان بهائی در شیراز؛ سعید اتحاد، قاسم معصومی، سیامک هنرور، سروش آبادی، صدیقه اقدسی و عالیه فروتن توسط ماموران اداره اطلاعات

مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر :

ماده ۹: عدم توقیف حبس یا تبعید غیرقانونی

ماده ۱۸: حق آزادی عقیده

#بهاییت_جرم_نیست

#بهاییان

#زندگی_در_تبعیض

موج جدید بازداشت شهروندان بهایی در شیراز

 بازداشت بهروز فرزندی، شهروند بهائی در شیراز توسط اداره ی اطلاعات و ضبط وسایل شخصی وی

مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر :

ماده ۹: عدم توقیف حبس یا تبعید غیرقانونی

ماده ۱۸: حق آزادی عقیده

آیا لازمه که در این شرایط کرونا و پیک چهارم شهروندان دیگرپیروان ادیان رو دستگیر کنند؟

#زندگی_در_تبعیض

#بهاییان

#آزادی

#بهاییت_جرم_نیست


۱۴۰۰ فروردین ۱۶, دوشنبه


... سانسور ، ماهیت جمهوری اسلامی

مهدیه گل‌رو، فعال مدنی ، نگاهی کرده به بیانیه کانون نویسندگان ایران ، به بهانه روز مبارزه با سانسور و رویکرد مسئولان جمهوری اسلامی به حقوق شهروندان ایرانی و آزادی‌های آنان ...


 

 

۱۴۰۰ فروردین ۱۵, یکشنبه

 

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سیامک نمازی، شهروند دوتابعیتی ایرانی – آمریکایی محبوس در زندان اوین طی نامه‌ای خطاب به محسنی اژه‌ای، رئیس قوه قضائیه ضمن توضیح مشکلات خود، درخواست اعزام به مرخصی کرده است. این زندانی دوتابعیتی در بخشی از نامه خود نوشته است: «امروز، اگر بعد از شش سال بردباری به این شدت تقلا می‌کنم تا بلکه صدایم به گوش عالی‌ترین مقام قضایی کشورم برسد، به این خاطر است که می‌ترسم دیر شود و هرگز خود را نبخشم که چرا بیشتر تلاش نکردم تا پدر ۸۵ ساله‌ام را که در شرایط جسمی خطرناکی بسر می‌برد و مادر خسته‌ام، که ایستادگی در برابر فشارهای کمرشکن این سال‌ها چشمانش را پرخون کرده و نفسش را بریده است. بار دیگر در آغوش بگیرم، دیر شود و عاقبت ایرانم را از من بگیرند و حتی فرصت خداحافظی را هم ندهند.»

متن این نامه، که جهت انتشار به دست هرانا رسیده است، در ادامه می آید:

«جناب حجت الاسلام محسنی اژه‌ای، ریاست محترم دستگاه عدلیه!

سلام علیکم! احتراما اینجانب سیامک نمازی، فرزند محمدباقر و شهروند دلباخته ایران زمین هستم که ۶ سال از حبس ۱۰ ساله‌ام را بدون حتی یک روز مرخصی در اوین سرکرده‌ام و ناباورانه امروز قدیمی‌ترین محکوم امنیتی موسوم به «دوتابعیتی» به حساب می‌آیم. جناب محسنی اژه‌ای! گفتن «۶ سال حبس بدون وقفه» آسان است ولی تجربه آن، آن هم همراه با برخی بی‌مهری‌ها جسم و روان انسان را خرد و وضعیت خانوادگی او را مانند آینده‌اش تباه می‌کند. ۶ سال! در طی این مدت ۳ رئیس قوه قضائیه، ۳ رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، ۳ دولت و ۳ مجلس روی کار بوده‌اند. هر دو وکیل مدافعم و حتی قاضی دادگاه تجدیدنظرم فوت کردند. کشورمان دچار زلزله، سیل و خشکسالی شد. کیارستمی، شجریان و انتظامی جاودانه شدند. پلاسکو و سانچی سوختند. کرونا آمد! ولیکن من هنوز زندانم! در اینجا دیده‌ام برادر رئیس جمهور وقت نیامده به زندان، فورا به مرخصی برود و اینکه در بندمان دوستان مزاح کنند که ایشان  و دیگر «از ما بهتران» ما بین مرخصی‌هایشان گاهم هم به ماه سر می‌زنند. بازداشت شهردار تهران و به مرخصی رفتن‌هایش را شاهد بودم. شروع دادگاه‌های ویژه اقتصادی اینجا بودم و «اخلالگرانی» دیده‌ام که به محض دریافت حکم‌ها ۲۰  و ۳۰ ساله به مرخصی‌های چند ماهه رفتند و من هنوز اینجا هستم...

متن کامل متن این نامه و گزارش کلیک نمایید<<<

۱۴۰۰ فروردین ۱۴, شنبه

 


سلول انفرادی برای هر موجود زنده‌ای شکنجه است/ گفتگوی رضا اکوانیان با نرگس محمدی

ماهنامه خط صلح – نرگس محمدی، فعال حقوق بشر، زندانی سیاسی پیشین و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر است. وی بارها تجربه بازداشت توسط نهادهای امنیتی و نگهداری طولانی‌مدت در سلول انفرادی را داشته است. او چندی پیش به همراه شمار دیگری از فعالین مدنی و زندانیان سیاسی سابق با حضور در دفتر قضایی نسبت به نگهداری متهمان در سلول‌های انفرادی شکایت خود را ثبت کرد. ماهنامه خط صلح طی گفت‌وگویی با خانم محمدی به بررسی آثار سلول انفرادی بر سلامت روان بازداشت‌شدگان و تجربه‌های شخصی وی از زندان پرداخته است، متن این گفت‌وگو در ادامه می‌آید:

توصیف شما از فضای سلول انفرادی چیست؟ سلول انفرادی چه تاثیرات روحی و روانی بر روی یک زندانی می‌گذارد؟

طبق تعاریفی که از شکنجه در متون حقوق بین‌الملل وجود دارد، اذیت و آزار و فشاری که چه به لحاظ جسمی و چه به لحاظ روحی و روانی، خارج از توان انسان به فرد وارد شود، شکنجه تلقی می‌شود. از آن‌جایی که سلول انفرادی به گونه‌ای طراحی شده تا فشار روحی و روانی را به فرد محبوس در سلول وارد کند و فضا را برای او غیرقابل تحمل کند، فرد محبوس در سلول وادار به اعتراف علیه خود و دیگران به شکل دروغ می‌شود؛ یا اینکه اتهاماتی را می‌پذیرد که آنها حتی منجر به صدور حکم مرگ برای او می‌شوند یا احکام سنگین زندان را برایش رقم می‌زند؛ یا اینکه تحت فشار روحی و روانی که برایش غیرقابل تحمل می‌شود وادار به مصاحبه‌هایی می‌شود که در آن مصاحبه‌ها به آنچه که بازجویان از او می‌خواهند تن می‌دهد؛ همه این‌ها نشان از این دارد که شکنجه سفید متاسفانه در زندان‌های جمهوری اسلامی ایران به شکل حبس زندانی در سلول انفرادی اعمال می‌شود و نتایج ناگوار آن را طی چهل و سه سال گذشته شاهد بوده‌ایم.

برای روشن شدن آن‌که چه فشار روحی و روانی در سلول انفرادی به زندانی وارد می‌شود سعی می‌کنم از فیزیک سلول انفرادی شروع کنم. سلول انفرادی یعنی مکانی با مساحت بسیار محدود که در بازداشتگاه‌های مختلف این مساحت‌ها فرق دارد. مثلا سال ۱۳۸۰ که من در زندان عشرت‌آباد سپاه پاسداران متحمل حبس در سلول انفرادی شدم، سلول‌های انفرادی به اندازه‌ای بود که فقط یک نفر در آن می‌توانست جا بشود. یعنی موقع خوابیدن به اندازه قد انسان بود و دستی که از دو طرف باز بشود. البته سلول‌هایی بود که از دو طرف هم دست باز نمی‌شد.  بعضی از زندانی‌ها در آن سلول‌ها نگهداری می‌شدند.

بنابراین چهار دیوار است که معمولا با رنگ کرم یا رنگی روشن، رنگ می‌شود. چشم بعد از مدتی با این رنگ‌ها اذیت می‌شود. چون رنگی ثابت است و تنوع رنگی وجود ندارد. دیوارها بسیار به زندانی نزدیک است. سقف بلندی وجود دارد که عموما از پنجره‌ای برخوردار نیستند. مثلا در زندان عشرت‌آباد، فضایی خیلی کوچک سی تا چهل سانتی‌متر در عددی در همین حدود نزدیک سقف بود که از آن هم نوری به داخل سلول نمی‌آمد. تنها می‌شد از آن طریق تشخیص داد که روز است یا شب. یا مثلا در سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹، درست است که پنجره‌ها با ارتفاع خیلی بلند نزدیک سقف بود، ولی پشت آن ورق‌های آهنین سوراخ سوراخی گذاشته بودند که از آنها بیرون قابل دید و تشخیص نبود. ولی از آن روزنه‌ها فقط می‌شد تشخیص داد که روز است یا شب. بعضی از سلول‌های انفرادی در شهرستان‌ها از فضایی حداقلی هم محدودتر و محروم‌تر هستند. مثلا یادم است که وقتی زینب جلالیان برایم تعریف می‌کرد و از سلول های انفرادی در کردستان می‌گفت که به مدت چند ماه از آنجایی که هیچ منفذی رو به بیرون وجود نداشت، شب و روز را از دست داده بود. می‌گفت یک موقع دندان‌هایم را مسواک زدم و فکر کردم که نصف شب است می‌خواستم بخوابم و مامورین آمدند و از من خواستند که بیرون بیایم، وقتی که از آن راهروها و دالان من را گذراندند و به سمت دری بردند که رو به بیرون باز می‌شد، در هواخوری که باز شد، دیدم آفتاب درست بالای سرم است و ظهر است. یعنی حتی روز و شب را هم از دست داده بودم.


۱۴۰۰ فروردین ۷, شنبه

خاک ایران فروشی نیست


 

وحید بهشتی :


از امروز به بعد هر لحظه باید منتظر #قیام_ملی بود


با امضای «#ترکمنچای_دوم»، کلکسیون خیانتهای رژیم «#جمهوری_اعدامی» به این سرزمین اهورایی تکمیل شد، موضوع 25 سال نیست، تازمانی که این رژیم بر سر کار باشد، ایران به مستعمره کمونیستیهای چین تبدیل شد


#فروش_ایران_ممنوع

۱۴۰۰ فروردین ۵, پنجشنبه

 

با نظام نامشروع فعلی هیچ تغییری به نفع مردم رخ نمی‌دهد

«شیرین عبادی» حقوقدان و برنده جایزه صلح نوبل، در واکنش به ادعای اخیر دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه، این

 اظهارات را «عجیب و وقیحانه» خوانده و به کنایه «تبلیغ بازرگانی برای زندان‌های ایران» توصیف کرده است. «علی باقری‌کنی» ادعا کرده برخی زندانیان خارجی در ایران حاضر به بازگشت به زندان‌های کشور خود نیستند.

 

رئیس کانون مدافعان حقوق بشر در گفتگو با برنامه «تحلیل روز» همبستگی جمهوری‌خواهان ایران، با اشاره به تبعید و پراکنده‌کردن زندانیان عقیدتی و سیاسی در ماه‌های اخیر، این اقدامات قوه قضائیه را خلاف قوانین داخلی جمهوری اسلامی و همچنین قوانین بین‌المللی می‌خواند.

 

شیرین عبادی در این مصاحبه همچنین در رابطه با کاندید شدن «نرگس محمدی» برای دریافت جایزه صلح نوبل، به فعالیت‌های این زندانی سیاسی سابق اشاره کرده و او را از «موثرترین چهره‌های مدنی در ایران» می‌داند که «هیچ‌گاه حتی زمانی که در زندان بود دست از روشنگری و فعالیت و افشاگری برنداشته است.»

 

رئیس کانون مدافعان حقوق بشر در پاسخ به سوالی درباره انتخابات ریاست‌جمهوری ایران نیز می‌گوید شرکت در این انتخابات «بی‌فایده» است و می‌افزاید: «تا زمانی که نظام سیاسی نامشروع فعلی در ایران بر سر کار باشد، هیچ‌گونه تغییری به نفع مردم امکان‌پذیر نخواهد بود.»

۱۳۹۹ اسفند ۲۷, چهارشنبه

چهار سناتور آمریکایی با ارائه یک طرح، سرکوب بهاییان در ایران را محکوم کردند...

 ران وایدن سناتور دموکرات ایالت اورگان، مارکو روبیو سناتور جمهوری‌خواه ایالت فلوریدا، ریچارد دوربین سناتور دموکرات ایالت ایلینوی و جان بوزمان سناتور جمهوری‌خواه ایالت آرکانزاس با ارائه طرحی، سرکوب جامعه بهاییان در ایران را محکوم کردند.

سناتور وایدن در بیانیه‌ای که روز چهارشنبه هشتم اردیبهشت منتشر شد، گفت: بهاییان ایران باید بتوانند آزادانه و در صلح و سلامت، دین خود را نیایش کنند. اما دولت ایران با دستگیری به خطای رهبران بهایی و تعقیب قضایی طرفداران آن‌ها و در نقض تعهدات بین‌المللی ایران، ادامه می‌دهد.

سناتور وایدن افزود: این طرح برگ دیگری از حمایت سنا از یک سیاست خارجی‌ است که منعکس کننده ارزش‌های آمریکایی است. سناتور دوربین هم گفت: ادامه تعقیب قضایی جامعه بهایی از سوی ایران، نقضی نگران کننده از اساسی‌ترین حقوق بشر است. آن‌ها حق دارند بدون آزار دین خود را داشته باشند.

وزارت خارجه آمریکا بارها و در موارد مختلف برخوردهای خشونت آمیز و سرکوب گسترده معترضان، و نیز نقض مکرر و مداوم حقوق شهروندان ایران توسط جمهوری اسلامی را محکوم کرده است. 

کمیسیون ایالات متحده در امور آزادی مذهبی بین‌المللی نیز اوایل اردیبهشت ماه سال گذشته در گزارش سالانه خود بار دیگر نسبت به وضعیت آزادی‌های دینی و مذهبی در ایران ابراز نگرانی کرد؛ در بخشی از این گزارش آمده است که جمهوری اسلامی بیش از پیش اقلیت‌های مسلمان، به ویژه اهل سنت و دراویش، و همچنین پیروان ادیان و مذاهب دیگر، از جمله بهاییان و مسیحیان، را هدف قرار داده است...

۱۳۹۹ اسفند ۲۵, دوشنبه


عدالت اجتماعی مستمسکی شده برای غارت، ظلم و نابرابری؛ در گفتگو با سعید معیدفر/گفتگو از سیامک ملامحمدی

ماهنامه خط صلح – دکتر سعید معیدفر، جامعه شناس و استاد سابق دانشگاه تهران، که در سال‌های ۱۳۸۳ -۱۳۸۷ رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران را نیز بر عهده داشته است، اکنون به عنوان مشاور اجتماعی وزیر راه و شهرسازی مشغول به کار است. دکتر معیدفر دارای تالیفات و مقالات زیادی به زبان های فارسی و انگلیسی در زمینه جامعه شناسی است. از جمله آثار وی می‌توان به «بنیادهای نظریه اجتماعی» و «جامعه شناسی مسایل اجتماعی معاصر در ایران اشاره کرد.

وی در گفتگو با خط صلح راجع به مفهوم عدالت اجتماعی ابراز بدبینی می‌کند و تمایل دارد آن را به کار نبرد و از واژه‌هایی دیگر از دید ایشان علمی‌ترند و کمتر این ابلیت را دارند که مورد سوء استفاده قرار بگیرند.

شرح این گفتگو در ادامه می‌آید:  در شروع صحبت می‌خواهم تعریف شما از عدالت اجتماعی را بدانم! مفهوم عدالت در معنی تحت‌الفظی عبارت است از «هر چیزی را در جای خود قرار دادن» و در مفهوم لاتین (justice) عمدتا یعنی اگر کسی متهم باشد باید یک قضاوت عادلانه نسبت به او انجام بگیرد، اگر بی‌گناه باشد تبرئه شود و اگر گناه‌کار باشد در حد گناهش بتواند جزا داده شود.» اما از آنجایی که عدالت هم مانند خیلی از مفاهیم دیگر بار ارزشی داشت (خصوصا در میان کسانی که پیرو ایدئولوژی اسلامی بودند، چه قبل از این چه بعد از این) این مفهوم و مفاهیم دیگر عمدتا خیلی مطرح شدند، مثلا مستضعف یا مفاهیم دیگر شبیه به آن. این مفاهیم که در قالب شعار مطرح می‌شدند، هیچ‌گاه نه‌تنها محقق نشدند بلکه به ضد خود نیز تبدیل شد. به هر حال شاهد بودیم که چگونه در سال‌های گذشته مفهوم مستضعف با تفاسیر جدیدی مطرح شد و همه کسانی که فکر می‌کردند در این مقوله قرار می‌گیرند از آن خارج شدند. این موضوع را می‌توان در مورد عدالت اجتماعی هم مطرح کرد. عدالت اجتماعی اصطلاح علمی‌ای نیست، بلکه بیشتر در قالب ایدئولوژی‌ها و نگرش‌های تحول‌خواهانه یا برابرطلبانه مطرح شده و تهی از معنا است. اگرچه گاهی برای توضیح آن شاهد مثال‌هایی از آنچه که در صدر اسلام گذشته (مثلا دستگیری و کمکی که از مظلومین و ستمدیدگان و فقرا و محرومین انجام گرفته توضیح داده شده یا مثلا برای توضیح چگونگی انباشت ثروت در یک جا و به وجود آمدن محرومیت در جای دیگر. گفته می‌شود که عدالت به این معناست که به ما فاصله‌های طبقاتی و انباشتن ثروت از یک طرف و به وجود آمدن محرومیت را از طرف دیگر بتوانیم جبران کنیم، یعنی کاری بکنیم که همه انسان‌ها از رفاه و همه امکاناتی که در شان یک انسان است برخوردار باشند. اما به نظر می‌آید که این واژه هم از واژه‌های بسیار تهی است که هر چه بیشتر به کار رفته از هدف‌های اصلی خودش بیشتر دور شده است. به عبارت دیگر مستمسکی شده برای غارت، ظلم و نابرابری و اجحاف بیشتر. بنابراین من دگر خیلی به این مفهوم علاقه‌ای ندارم. به نظر می‌آید اگر بیاییم تجربه کشورهای مختلف دنیا را بررسی کنیم و ببینیم که در بین این کشورها کدا‌م‌ها توانستند جهات انسانی، مساوات و حقوق انسانی را برقرار کنند، باید از معادل‌های این مفهوم استفاده کنیم، نه مفهوم عدالت اجتماعی که می‌تواند به ضد خودش تبدیل بشود.

برداشت من از صحبت شما این است که در مورد این مفهوم یک تجربه تاریخی و سیاسی دارید و این تجربه خصوصاً از طرف گروه‌های دینی و یا با ایدئولوژی چپ تجربه شده و شما نسبت به این مسئله دید مثبتی ندارید اما آن چیزی که بیشتر مد نظر بنده هست اینه که سازمان ملل تحت لوای چهارچوب حقوق بشر روزی(۲۰ فوریه) را تعیین کرده به عنوان روز جهانی عدالت اجتماعی. تعریفی که در این اسناد از این واژه می‌بینیم این است که فرصت‌های برابری برای شهروندان وجود داشته باشد و جامعه‌ای عاری از تبعیض داشته باشیم. یعنی در این مورد هم آیا شما این مفهوم رو قبول ندارید یا این مسئله امر متفاوتی‌ست؟


۱۳۹۹ اسفند ۲۲, جمعه

 ایران جهنم اقلیت‌های دینی؛ رتبه هشتم جهان در آزار مسیحیان/گفتگوی ماری محمدی با کیارش عالی‌پور


ایران جهنم اقلیت‌های دینی؛ رتبه هشتم جهان در آزار مسیحیان/گفتگوی ماری محمدی با کیارش عالی‌پور

ماهنامه خط صلح – با توجه به نزدیک شدن به پایان دوره دوم ریاست جمهوری حسن روحانی در این گفتگو به بررسی کارنامه هشت ساله دولت وی در خصوص نحوه تعامل با اقلیت‌های دینی به ویژه مسیحیان پرداخته‌ایم. بدین منظور با آقای کیارش عالی پور مدافع حقوق بشر و سخنگوی سازمان ماده ۱۸ که در زمینه دفاع از حق آزادی دین و عقیده تلاش می‌کند، به گفتگو نشسته‌ایم. آقای عالی پور همچنین به عنوان روزنامه‌نگار و تهیه کننده، به فعالیت رسانه‌ای مشغول است و تجربه کار در عرصه‌های رادیو، تلویزیون و تئاتر را نیز دارد. او سال‌ها در اروپا زندگی کرده و اکنون ساکن کانادا است و در زمینه دفاع از حقوق پناهندگان نیز فعالیت می‌کند. مشروح گفتگو در ادامه می‌آید:

حسن روحانی هر بار در آستانه انتخابات شعارهایی مردم پسند را مطرح کرده است. در ارتباط با اقلیت‌های دینی این شعارها چه بوده‌اند؟ چقدر این شعارها با عملکرد وی همخوانی داشته است؟ حسن روحانی در آستانه‌ی انتخابات در سال ۹۲ با یک بیانیه ده ماده‌ای وعده داده بود که به خواسته‌های اقلیت‌های دینی و قومی رسیدگی کند.

در آغاز بیانیه ۱۰ ماده‌ای شماره ۳ روحانی در تاریخ ۹ خرداد ۱۳۹۲ آمده بود: «کشور عزیز ما، ایران، بوستانی عطرآگین از اقلیم‌ها، زبان‌ها، ادیان و مذاهب گوناگون است. اکنون که انتخابات سرنوشت‌ساز ریاست جمهوری دوره یازدهم، این فرصت تاریخی را فراهم کرده است؛ اینجانب متعهد و مصمم هستم در صورت کسب رأی اعتماد شما و استقرار دولت تدبیر و امید با اجرای بندهای ده‌گانه زیر، بخشی از فصل حقوق ملت قانون اساسی را که از مهمترین اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده و هست، از شعار به عمل درآورم تا شاهد ایرانی آزاد و آباد، با مشارکت ایرانیان باشیم». برای نخستین ‌بار پس از انقلاب، حسن روحانی که نام تدبیر و امید را برای دولت خود برگزیده است ساختاری به نام دستیاری ویژه رئیس‌جمهور در امور و اقوام و اقلیت‌های دینی و مذهبی در دولت خود به وجود آورد و «علی یونسی» وزیر پیشین اطلاعات را برای این پست انتخاب کرد. ولی پس از گذشت هشت سال، متاسفانه تدبیری برای رفع مشکلات این اقلیت‌ها اندیشیده نشد و امید‌ها هم نقش بر آب شد. این وعده‌ها تنها در حد شعارهای انتخاباتی باقی ماندند و سرکوب اقلیت‌های دینی و قومی شدت بیشتری نیز گرفت. در مورد اقلیت‌های قومی باید اشاره کنم که آمار بازداشت و اعدام اقلیت‌های قومی نسبت‌ به سال‌های قبل متاسفانه افزایش قابل‌توجهی داشته است. چون محور گفتگوی ما اقلیت‌های دینی است بهتر است بر روی این بخش تمرکز کنیم...

متاسفانه اقلیت‌های دینی در ایران همچنان سرکوب می‌شوند و همچنان با آزار و تبعیض دینی سازمان‌یافته و ساختاری مواجه هستند. یکی از وعده‌های دولت روحانی در زمینه‌ اقلیت‌های دینی که در بند هشتم از بیانیه‌ ۱۰ ماده‌ای او هم آمده است «رفع تبعیضات ناروا در همه ابعاد و اشکال آن» است ولی این وعده هم در حد یک شعار انتخاباتی باقی ماند.



۱۳۹۹ اسفند ۱۳, چهارشنبه

 

⭕️ جان‌هایی که پول می‌سازند...

< کرونا > تجارت یا بیماری؟

سیر وقایعی که برای این سه بیمار رخ داد، مشتی نمونه‌ی خروار است که سوال‌های زیادی در پی دارد. چرا درمان کرونا در ایران پیچیده شده؟ چرا کادر درمان یا سیستم بهداشت و درمان در ایران از پروتکل مشخصی تبعیت نمی‌کند؟ چرا کادر درمان در روند این بیماری از بیماران سردرگم‌ترند؟ آیا پروتکل واحدی وجود دارد؟ اگر وجود دارد، چرا از آن استفاده نمی‌شود؟ آیا پزشکان پروتکل‌ها را می‌خوانند؟ آیا پروتکل‌ها در ایران مطابق پروتکل‌های جهانی‌ است و به روز می‌شود؟ آیا ایران از تجربه‌ی کشورهای دیگر برای درمان کرونا استفاده می‌کند؟ پاسخ به این پرسش‌ها برای هر فردی که در ایران به کرونا مبتلا می‌شود، متفاوت و متناقض است؛ مثلاً یکی از متخصصان عفونی در برخورد با این سوال که طبق پروتکل دارو می‌نویسد یا نه، می‌گوید: «پروتکل خود منم». یا پزشکی به بیمارش نسخه‌ای طبق پروتکل داده و بیمار قبول نکرده و اصرار داشته داروهایی که خودش می‌گوید، برایش تجویز شود، اما چیزی که تجربه‌ی بیماران بررسی‌شده نشان می‌دهد، حاکی از آن است که بخشی از کادر درمان مثل پرستاران فشار حداکثری را تحمل می‌کنند و بخش دیگری دست در دست حکومت و مافیای دارو بیماران را به سمت مرگ سوق می‌دهند. درمان کرونا در ایران به تجارت بدل شده؛ قسمت اعظمی از بخش خصوصی درمان هزینه‌های گزاف و سنگینی روی دست بیماران می‌گذارد و بخش دولتی هم با کمبود امکانات از عهده‌ی درمان خارج از ظرفیتش برنمی‌آید. با آغاز موج پنجم تبلیغ گسترده‌ای برای تزریق داروی «رمدسویر» و مصرف «فاویپراویر» در فضای مجازی شروع شد. خیلی از پزشکان و داروسازان شروع به تبلیغ این داروها کردند؛ حتی برخی پزشکان برای درگیری پنج‌درصدی ریه هم این دارو را تجویز می‌کردند. چند هفته بعد خبر هزینه‌ی یک‌میلیارد یورویی از صندوق توسعه‌ی ملی برای درمان کرونا بیرون آمد و معلوم شد داروهای تهیه‌شده باید به هر طریق ممکن توسط بیماران استفاده شود تا این هزینه توسط مردم به صندوق توسعه یا جیب مافیا بازگردد. همه‌ی این موارد فضای بی‌اعتمادی جامعه را نسبت به حکومت و کادر درمان بیشتر می‌کند. مسلماً بخشی از مردم از قبل به حکومت اعتماد نداشتند، اما بحران کرونا باعث شد کادر درمان در میان مردم تکریم شود و شاید نقطه‌ی اتکای مردم باشد. این اتکا و اعتماد در این دو سال رنگ باخت و امروز گروهی از مردم که درگیر کرونا شده‌اند، دیگر به کادر درمان و مخصوصاً پزشکان بی‌اعتمادند. در بحران اخیر موارد بسیار زیادی از بیماران به جای اعتماد به سیستم بهداشت و درمان ترجیح دادند در خانه بمانند و خوددرمانی کنند که مسائل فاجعه‌باری را هم تجربه کردند. بخشی از بیماران هم یا برای تهیه‌ی مایحتاج درمان کرونا قربانی بی‌پولی شدند یا خودشان را بی‌هیچ سوالی به دست پزشکانی سپردند که از این بازار سود می‌برند. روند واکسیناسیون تسریع و موج پنجم نزولی شده، اما چیزی که به جا مانده خانواده‌هایی داغ‌دار، مردمی خسته و بیمارانی بهبود‌یافته با عوارض داروهای بی‌حد و اندازه است. احتمالاً روزی در ایران کرونا هم به پایانش نزدیک می‌شود، اما آسیب‌های سوءمدیریت آن تا سال‌ها ادامه خواهد داشت.

۱۳۹۹ بهمن ۲۴, جمعه

 

 مؤلفه‌های ایجاد فقر در جامعه

🔍 تورم یکی از دلایل اصلی گسترش فقر در جوامع میباشد زمانی‌که نرخ مسکن ، ارز، موادغذایی ، دارو و ... در کشور افزایش پیدا ‌کند، جمعیت فقرا نیز بالتبع آن افزایش پیدا می‌کند . اما نحوه شکل‌گیری فقر و تبعات آن بر اقتصاد جوامع چگونه است ؟

 فقر عموما در جامعه جهانی در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته وجود دارد و همه کشورهای جهان به نوعی درگیر این مسئله هستند، در دنیای جدید و اقتصاد مدرن یک شکاف و دوگانگی بین فقیر و غنی ایجاد شده است. در حال حاضر درآمد حدود ۵۰ درصد مردم جهان با ثروت حدود ۱۰۰ نفر برابری می‌کند، این مسائل موجب می‌شود با افزایش تعداد فقرا مواجه باشیم، اما وجود فقر در جهان توجیهی برای عادی‌سازی این پدیده نیست و نباید از کنار این مسئله به راحتی عبور کنیم.

در علوم انسانی تعریف واحدی از متغیرها نداریم و واژه فقر بیش از ۱۰ تعریف دارد، عمدتا در تعریف واژه فقر مسئله مشقت و سختی در تأمین معیشت مدنظر است، در واقع افرادی فقیر محسوب می‌شوند که در تامین حداقل‌های زندگی با مشکل مواجه هستند و در این رابطه به سهم موادغذایی توجه بیش‌تری صورت گرفته است. به طور مثال برای شناسایی فقرا بررسی می‌کنند چند درصد درآمد خانوار به مایحتاج خوراکی اختصاص پیدا می‌کند، هر اندازه سهم درآمد یک خانوار به مواد غذایی اختصاص پیدا کند این جامعه فقیرتر است. در واقع فقر به دو دسته فقر نسبی و فقر مطلق تقسیم‌بندی می‌شود

 در فقر نسبی هر فرد در جامعه درآمد خود را با درآمد فرد دیگر، شهر دیگر و کلان شهر مقایسه می‌کند، اگر درآمد این فرد پایین‌تر از فرد دیگر باشد، می‌گوییم فقر نسبی بر جامعه حاکم است و معمولا در همه جوامع به علت یکسان نبودن درآمد بین افراد جامعه فقر نسبی حاکم است. اما امروز موضوع اصلی، فقر مطلق است، یعنی افراد آن جامعه از منابع ضروری مانند خوراک، پوشاک، مسکن، دارو، بهداشت و ... برای ادامه زندگی محروم هستند، اگر فردی در تأمین این مایحتاج با مشکل مواجه باشد در فقر مطلق به‌سر می‌برد  و می‌گوییم این خانوارها زیر خط فقر هستند. آمارها معمولا با واقعیت‌های جامعه هم‌خوانی ندارد، عموما در جوامع شهری به خانوارهایی که درآمد آن‌ها کمتر از یک میزان خاص باشد، خانوارهای زیر خط فقر می‌گوییم. تورم را یکی از دلایل و عوامل اصلی گسترش فقر در جوامع میتوان عنوان کرد : زمانی‌که نرخ مسکن، ارز، موادغذایی، دارو و ... در کشور افزایش پیدا ‌کند، جمعیت فقرا نیز بالتبع آن افزایش پیدا می‌کند، طبق آمارها تورم در حال حاضر در ایران حدود ۴۰ درصد است.

برخی سیاست‌های نادرست یکی از دلایل افزایش تورم در کشور است، تعدای از مسئولان برای خیرخواهی دست به برخی اقدامات در کشور می‌زنند که برای اجرای این برنامه‌ها هیچ کار علمی و تجزیه و تحلیل صورت نگرفته است و  نتیجه معکوس می‌دهد. به‌طور مثال تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی برای واردات کالاهای اساسی باعث به وجود آمدن رانت و اثرات سوء بر بازار شد و تورم در کشور بالا رفت. از دیگر عوامل موثر در افزایش تعداد فقرا در جامعه توزیع نامناسب ثروت و درآمد را میتوان عنوان کرد. دولت‌ها برای گسترش عدالت در جامعه باید توزیع ثروت را به صورت مناسب انجام بدهند، ضریب جینی یک معیار سنجش، برای شکاف بین فقرا و ثروتمندان در جامعه است، در سالیان اخیر به خصوص در سال ۹۸ و اوایل ۹۹ شاخص و ضریب جینی در کشور افزایش پیدا کرده و فاصله فقیر و غنی بسیار افزایش داشته است. سهم هزینه ناخالص هر دهک از هزینه کل اقتصاد، شاخصی است که می‌تواند عمق شکاف دهک برخوردار و غیربرخوردار را نشان دهد و داده‌های مرکز آمار ایران نشان می‌دهد که در سال گذشته سهم دهک دهم از مصرف کل معادل۷.۳۱ درصد بوده است و در حقیقت یک‌سوم از هزینه ناخالص اقتصاد در دهک دهم رخ داده است. ناتوان شدن دهک‌های پایین جامعه در پی شکاف طبقاتی این در حالی است که سهم دهک نهم، معادل 8.15 درصد است و در واقع دهک نهم نصف دهک دهم در طول سال ۹۸ هزینه کرده‌اند، اما این عدد برای دهک‌های پایین جامعه بسیار پایین‌تر است، سهم هزینه ناخالص دهک اول که معرف افراد نیازمند جامعه است، معادل 3.2 درصد گزارش شده، یعنی دهک برخوردار 7.12 برابر دهک غیربرخوردار در طول سال هزینه کرده که می‌توان گفت که مردم دهک‌های پایین بازهم ناتوان‌تر شده‌اند.

تبعات فقر در کشور بر کسی پوشیده نیست وقتی تعداد فقرا در جامعه افزایش پیدا می‌کند، جرم و جنایت و بزهکاری بطبع نیز افزایش پیدا می‌کند و زمانی که فساد در حوزه‌های مختلف شکل می‌گیرد تبعات اجتماعی و اقتصادی بسیاری بر جامعه می‌گذارد. تبعات این اتفاقات نه تنها رشد فقر را در کشور بدنبال است، بلکه باعث ناتوان‌تر شدن قشری می‌شود که بیش‌ترین تاثیر را در چرخش چرخ اقتصادی دارند، طبقه کارگری بیش‌ترین بخش هرم تولید هستند که با ادامه این وضعیت و افزایش فشار مضاعف اقتصادی، بخش مولد با از دست دادن مهم‌ترین مهره‌های خود دچار مشکل می‌شود. وقتی بخش مولد جامعه که همان جوانان هستند انگیزه خود را بر اثر افزایش فقر از دست بدهند در بلندمدت رشد اقتصادی در کشور کاهش پیدا می‌کند و فقر در کشور تشدید می‌شود و یک دور باطل در اقتصاد کشور به‌وجود می‌آید. تحریم‌های بین‌المللی نیز در افزایش هزینه‌های خانوار و افزایش فقر در جامعه موثر است...

 

۱۳۹۹ بهمن ۲۳, پنجشنبه

 

< کرونا > تجارت یا بیماری؟

سیر وقایعی که برای این سه بیمار رخ داد، مشتی نمونه‌ی خروار است که سوال‌های زیادی در پی دارد. چرا درمان کرونا در ایران پیچیده شده؟ چرا کادر درمان یا سیستم بهداشت و درمان در ایران از پروتکل مشخصی تبعیت نمی‌کند؟ چرا کادر درمان در روند این بیماری از بیماران سردرگم‌ترند؟ آیا پروتکل واحدی وجود دارد؟ اگر وجود دارد، چرا از آن استفاده نمی‌شود؟ آیا پزشکان پروتکل‌ها را می‌خوانند؟ آیا پروتکل‌ها در ایران مطابق پروتکل‌های جهانی‌ است و به روز می‌شود؟ آیا ایران از تجربه‌ی کشورهای دیگر برای درمان کرونا استفاده می‌کند؟ پاسخ به این پرسش‌ها برای هر فردی که در ایران به کرونا مبتلا می‌شود، متفاوت و متناقض است؛ مثلاً یکی از متخصصان عفونی در برخورد با این سوال که طبق پروتکل دارو می‌نویسد یا نه، می‌گوید: «پروتکل خود منم». یا پزشکی به بیمارش نسخه‌ای طبق پروتکل داده و بیمار قبول نکرده و اصرار داشته داروهایی که خودش می‌گوید، برایش تجویز شود، اما چیزی که تجربه‌ی بیماران بررسی‌شده نشان می‌دهد، حاکی از آن است که بخشی از کادر درمان مثل پرستاران فشار حداکثری را تحمل می‌کنند و بخش دیگری دست در دست حکومت و مافیای دارو بیماران را به سمت مرگ سوق می‌دهند. درمان کرونا در ایران به تجارت بدل شده؛ قسمت اعظمی از بخش خصوصی درمان هزینه‌های گزاف و سنگینی روی دست بیماران می‌گذارد و بخش دولتی هم با کمبود امکانات از عهده‌ی درمان خارج از ظرفیتش برنمی‌آید. با آغاز موج پنجم تبلیغ گسترده‌ای برای تزریق داروی «رمدسویر» و مصرف «فاویپراویر» در فضای مجازی شروع شد. خیلی از پزشکان و داروسازان شروع به تبلیغ این داروها کردند؛ حتی برخی پزشکان برای درگیری پنج‌درصدی ریه هم این دارو را تجویز می‌کردند. چند هفته بعد خبر هزینه‌ی یک‌میلیارد یورویی از صندوق توسعه‌ی ملی برای درمان کرونا بیرون آمد و معلوم شد داروهای تهیه‌شده باید به هر طریق ممکن توسط بیماران استفاده شود تا این هزینه توسط مردم به صندوق توسعه یا جیب مافیا بازگردد. همه‌ی این موارد فضای بی‌اعتمادی جامعه را نسبت به حکومت و کادر درمان بیشتر می‌کند. مسلماً بخشی از مردم از قبل به حکومت اعتماد نداشتند، اما بحران کرونا باعث شد کادر درمان در میان مردم تکریم شود و شاید نقطه‌ی اتکای مردم باشد. این اتکا و اعتماد در این دو سال رنگ باخت و امروز گروهی از مردم که درگیر کرونا شده‌اند، دیگر به کادر درمان و مخصوصاً پزشکان بی‌اعتمادند. در بحران اخیر موارد بسیار زیادی از بیماران به جای اعتماد به سیستم بهداشت و درمان ترجیح دادند در خانه بمانند و خوددرمانی کنند که مسائل فاجعه‌باری را هم تجربه کردند. بخشی از بیماران هم یا برای تهیه‌ی مایحتاج درمان کرونا قربانی بی‌پولی شدند یا خودشان را بی‌هیچ سوالی به دست پزشکانی سپردند که از این بازار سود می‌برند. روند واکسیناسیون تسریع و موج پنجم نزولی شده، اما چیزی که به جا مانده خانواده‌هایی داغ‌دار، مردمی خسته و بیمارانی بهبود‌یافته با عوارض داروهای بی‌حد و اندازه است. احتمالاً روزی در ایران کرونا هم به پایانش نزدیک می‌شود، اما آسیب‌های سوءمدیریت آن تا سال‌ها ادامه خواهد داشت.

۱۳۹۹ بهمن ۲۲, چهارشنبه

 

نامه کانون مدافعان حقوق بشر به سازمان یونیسف: مانع از اعدام کودکان در ایران شوید

«کانون مدافعان حقوق بشر» در نامه‌ای رسمی به «هنریتا فور» مدیر اجرایی سازمان یونیسف، خواستار جلوگیری از اجرای حکم اعدام کودکان در ایران شده و نیز اینکه «به دولت ایران یادآور شوند در جهت انطباق با کنوانسیون حقوق کودک و تعهدات بین‌المللی خود، اقداماتی در جهت اصلاح قوانین اتخاذ نماید».

در این نامه به سن مسئولیت کیفری در ایران (که برای دختر ۹ سال و برای پسر ۱۵ سال تمام است) اشاره شده و اینکه به بهانه اجرای فرامین شریعت اسلامی، برای افراد کمتر از ۱۸ سال حکم اعدام صادر و اجرا می‌شود. رویه ای که مورد اعتراض حقوقدانان، فعالان حقوق بشر و مدافعان حقوق کودک در ایران است.

رونوشت این نامه که در دو نسخه انگلیسی و فارسی تهیه شده، به نهادهای دیگر سازمان ملل از جمله کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، ریاست کمیته حقوق کودک، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران، و گزارشگر ویژه اعدام‌های شتاب‌زده، خودسرانه و فراقضایی نیز ارسال شده است.

  متن کامل نامه کانون مدافعان حقوق بشر به یونیسف را در ادامه می‌خوانید:

 خانم هنریتا فور،

مدیر اجرایی سازمان یونیسف ، با احترام؛ دولت جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۷۲ به پیمان‌نامه بین‌المللی حقوق کودک پیوست. اما متاسفانه از اجرای مهم‌ترین اصل آن یعنی اصل «ممنوعیت مجازات اعدام در مورد کودکان کمتر از ۱۸ سال» خودداری می‌کند. طبق مواد ۱۴۶ و ۱۴۷ قانون مجازات اسلامی، سن مسئولیت کیفری در ایران برای دختر ۹ سال و برای پسر ۱۵ سال تمام است. بر همین اساس و به بهانه اجرای فرامین شریعت اسلامی، برای افرادی که در سنین کمتر از ۱۸ سال مرتکب جرم می‌شوند از سوی دادگاه‌ها حکم اعدام صادر و اجرا می‌گردد.

هر چند حکومت جمهوری اسلامی ایران با سانسور رسانه‌ها مانع از اطلاع‌رسانی آزاد می‌شود و برخی از خانواده‌ها نیز به دلیل عدم دسترسی به رسانه‌ها یا احساس ترس و ناامنی، اجرای حکم را علنی نمی‌کنند، اما طبق اطلاعاتی که به کانون مدافعان حقوق‌بشر رسیده است، در حال حاضر دست‌کم ۹۰ کودک‌مجرم با حکم مجازات اعدام مواجه بوده و مدتی است که در صف اجرای حکم قرار گرفته‌اند. در سالی که گذشت حداقل ۳ کودک‌مجرم با اتهام قتل عمد به چوبه دار سپرده شدند که یکی از آن‌ها به نام «اسماعیل» به دلیل ارتکاب قتل عمد در ۱۷ سالگی، در دهم دی ماه اعدام شد. این قوانین کیفری و چنین رویه‌ای مورد اعتراض حقوقدانان، فعالان حقوق‌بشر و مدافعان حقوق کودک در ایران است، اما متاسفانه از سوی جمهوری اسلامی به اعتراضات توجهی نمی‌شود و اعدام کودکان‌مجرم تداوم می‌یابد.

کانون مدافعان حقوق‌بشر از جهت حفظ جان نوجوانانی که اینک در صف مرگ ایستاده‌اند و نگران فرا رسیدن نوبت خود هستند، از آن مقام محترم تقاضا دارد با استفاده از کلیه اقدامات قانونی مانع از اجرای حکم اعدام برای افرادی که در سنین کمتر از ۱۸ سال مرتکب جرم شده‌اند شده و به دولت ایران یادآور شوند در جهت انطباق با کنوانسیون حقوق کودک و تعهدات بین‌المللی خود، اقداماتی در جهت اصلاح قوانین اتخاذ نماید. 

 

کانون مدافعان حقوق بشر

(۲۳ بهمن ۱۳۹۹)

 

 Vorstellung von Aktivitäten der  Vereingung zur verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V .

معرفی فعالیت های انجمن دفاع از حقوق بشر در ایران



مسمومیت مشکوک دانش آموزان ایران؛ «بمبک بدبوی» وزارت اطلاعات

IRANWIRE پنج ماه پس از شروع مسمومیت‌های مشکوک دانش‌آموزان خصوصا دختران در ایران، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی طی بیانیه‌ای در مورد مسمومیت‌ها...