۱۴۰۰ شهریور ۲۳, سه‌شنبه

 چرا جمهوری اسلامی بزرگ‌ترین تهدید علیه امنیت دیجیتال مردم است؟

 بخش قابل‌توجهی از زندگی امروزی بسیاری از ما، ازجمله شما که خواننده این نوشته هستید، در دنیای دیجیتال می‌گذرد و به محض باز کردن قفل گوشی هوشمندی که در دست داریم، وارد زندگی دیجیتالی می‌شویم که قوانین، عرف، عادت‌ها، نیازمندی‌ها، چالش‌ها و راهکارهای خاص خودش را دارد.

عمر این دنیای دیجیتال برای ما طولانی نیست، اما میزان تأثیر آن بر زندگی‌هایمان به‌قدری است که بخش قابل‌توجهی از ساعات شبانه‌روز را در آن می‌گذرانیم، اطلاعات مهم و محرمانه و شخصی‌مان را آن‌جا نگهداری می‌کنیم، اخبار و اطلاعات مؤثر زندگی را از آن‌جا می‌گیریم و تحت تأثیر اطلاعاتی که از زندگی دیجیتالی می‌گیریم، تصمیم‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی برای خود می‌گیریم.

بدون تردید مقوله «امنیت» در زندگی دیجیتالی اهمیتی فزاینده دارد و بدون ارائه یک راهبرد جامع دربارۀ مفهوم امنیت نمی‌توان از خود و زندگی دیجیتالی‌مان محافظت کنیم.

راهبرد جامع

من امنیت دیجیتال در دنیای امروز را در یک راهبرد جامع به سه سطح تقسیم می‌کنم؛ امنیت حساب‌های دیجیتالی، امنیت ذهن و روان، و امنیت اطلاعات و اخبار.

شاید در گذشته امنیت دیجیتال صرفاً در حوزه امنیت حساب‌های دیجیتالی مانند امنیت ایمیل، شیوه‌های شناسایی مهندسی اجتماعی و فیشینگ، استفاده از پسورد قوی، داشتن نسخه پشتیبان از اطلاعات مهم، استفاده از آنتی‌ویروس امن و معتبر، به‌روز رسانی اپلیکیشن‌ها و نرم‌افزارها و موضوعاتی از این دست خلاصه می‌شد؛ اما زندگی دیجیتالی آنچنان با پیچیدگی همراه شده که امنیت حساب‌های دیجیتال صرفاً در حد قفل زدن بر درِ خانه و گاوصندوق محسوب می‌شود و یک قفل محکم و معتبر تضمین نمی‌کند که شما بیرون از خانه و در جامعه هم امنیت داشته باشید.

از آن‌جا که این روزها حوصله مخاطب کم و کمتر شده است - که البته حق دارد و دلایل متعدد سیاسی اجتماعی هم دارد - ترجیحم این است که در این نوشته از موضوع امنیت حساب‌های دیجیتالی عبور کنم، اندکی به بحث امنیت ذهن و روان بپردازم و بخش عمده را به امنیت اطلاعات و اخبار اختصاص دهم.

آزار آنلاین

موضوع امنیت ذهن و روان که با اذیت و آزار آنلاین به خطر می‌افتد، مقوله‌ای حساس و چندوجهی است که می‌تواند به آسانی دستاویز کسانی قرار بگیرد که از این مفهوم سنگری برای پیشبرد اهداف سیاسی می‌سازند. هم‌چنین موضوع آزار آنلاین ارتباط تنگاتنگی با آزادی بیان دارد و بخشی از دغدغه‌مندان آزادی را نگران می‌کند تا مبادا میدان دادن به مفهوم آزار آنلاین در نهایت منجر به نقض آزادی بیان شود و ابزاری باشد که به‌جای یک بستر رهایی‌بخش، فضای خفقان به بار آورد.

چنین پیچیدگی‌هایی نیاز به واکاوی هرچه بیشتر موضوع آزار آنلاین را نشان می‌دهد و من از شما دعوت می‌کنم شما هم درباره آزار آنلاین بیندیشید و یافته‌هایتان را با دیگران به اشتراک بگذارید.

آزار پدیده‌ای است که واجد ویژگی‌های مشخصی است، از جمله آن‌که باعث برانگیخته شدن احساس‌های ناخوشایند از جمله تحقیر، شرم، ترس و شبیه به آن شود و ادامه‌دار باشد یا به هرنحوی تکرار شود. آزار آنلاین هم شامل همین ویژگی‌هاست و با کمک همین شاخص‌ها می‌توانیم تشخیص دهیم که دست به آزار زده‌ایم یا هدف آزار قرار گرفته‌ایم.

به‌طور معمول اگر کسی به‌واسطه سن، معلولیت، جنسیت، نژاد، تمایلات جنسی، اندام، رنگ پوست، و عقیده هدف احساس‌های ناخوشایند قرار بگیرد، یعنی مورد آزار قرار گرفته است. زندگی دیجیتالی قاضی و دادگاه ندارد که اگر آزار رساندیم، محاکمه شویم و یا اگر آزار دیدیم، شکایت به جایی ببریم. شبکه‌های اجتماعی مانند توئیتر و اینستاگرام هم قوانینی حداقلی و در بسیاری موارد ناقص و ناکارآمد دارند که در زمینه زبان‌هایی مانند زبان فارسی کاستی‌های فراوانی دارند.

مفهوم آزار آنلاین یک مسئله فرهنگی-عرفی است که تا رسیدن به نقطه تعادل نیازمند آموزش و تمرین فراوان است. ایجاد حس شرم و تحقیر در دیگران به‌طور عمومی امر ناپسندی است و نباید ویژگی‌های شخصی افراد را دستمایه حمله به آنها قرار داد. آزار آنلاین درست مانند اذیت و آزار در دنیای غیردیجیتال تأثیر مستقیم و جدی بر زندگی افراد دارد و باعث آسیب‌های فراوانی شده است. اما موضوع به همین سادگی هم نیست!

آزار پدیدۀ مذمومی است اما باید تأکید کرد که هدف آزار قرار گرفتن مساوی با حقانیت و درستی سخنان فرد آزاردیده نیست. در فضای سیاسی اجتماعی کنونی ایران که حکومت در نقطۀ افراطی و ورای تصور از خشونت علیه مردم ایستاده، با تمام توان بر شیپور اذیت و آزار مردم می‌دمد، روزگار را بر مردم چون شام تار کرده و تنها پاسخش به هر دیالوگی سرکوب خون‌بار و خشونت‌بار است، انتظار واکنشی آرام و عاری از خشونت به گفتمان حامی جمهوری اسلامی تصوری آغشته به جهل یا فریب است.

در چنین فضایی اگر وارد گود شدید و مواضع چالش‌برانگیز گرفتید و در دفاع از حکومت جمهوری اسلامی قلم زدید، حق ندارید پشت مفهوم آزار آنلاین سنگر بگیرید و همۀ منتقدان‌تان را به کسانی که با تندی و تحقیر با شما برخورد کرده‌اند، تقلیل بدهید و با مظلوم‌نمایی برنامۀ سیاسی‌تان را پیش ببرید.

اگر انتظار تعادل دارید، خودتان هم باید با اعتدال رفتار کنید. نمی‌توانید مدام سمت حکومت بایستید، انتقادهای درست و بجا را نادیده بگیرید، تنها واکنش‌تان به انتقادها پرداختن به تندی‌ها باشد و هم‌زمان مدعی باشید که مظلوم واقع شده‌اید. چنین رویکردی خود یکی از عوامل ترویج خشونت است چراکه شما فضایی را خلق می‌کنید که منتقدان‌تان را برای دوری جستن از اتهام آزار آنلاین وادار به سکوت می‌کنید.

هرچند من شیوه‌های توهین‌آمیز و تحقیرآمیز را نمی‌پسندم و معتقدم با تکیه بر استدلال بهتر و مؤثرتر می‌توان گفتمان آزادی و دموکراسی را ترویج کرد و به پیش برد و نیازی به توهین و تحقیر نیست.

تحریف واقعیت

حوزۀ نهایی حوزۀ امنیت اطلاعات و اخبار است که از آن با «سواد رسانه‌ای» هم یاد می‌شود. ما به لطف شبکه‌های اجتماعی روزانه در معرض حجم بسیار زیادی از اطلاعات و اخبار هستیم که مستقیماً بر تحلیل ما از اوضاع و احوال جامعه و واکنش احتمالی‌مان به آن تأثیر می‌گذارد. اگر نتوانیم اطلاعات درست را از دروغ‌رسانی (دیس‌اینفورمیشین) و نیز غلط‌رسانی (میس‌اینفورمیشن) تشخیص بدهیم، در مسیر ناامن و پر از تله‌های تحلیلی خواهیم افتاد که می‌تواند هم زندگی دیجیتالی و هم زندگی آفلاین ما را به خطر بیندازد.

راه کسب سواد رسانه‌ای تمرین مداوم در داشتن نگاه انتقادی به اطلاعات و اخبار، اطمینان از منبع خبر، آشنایی با گفتمان‌های مختلف سیاسی و از همه مؤثرتر آشنایی با مغالطه‌هاست.


راه کسب سواد رسانه‌ای تمرین مداوم از جمله در نگاه انتقادی داشتن به اطلاعات و اخبار است

معمولاً هر خبر جعلی یا تحلیل حاوی دروغ‌رسانی (دیس‌اینفورمیشین) بر بستر یک یا چند مغلطه رخ می‌دهد که با شناسایی آن‌ها می‌توان مشت دروغ‌گو را باز کرد. بر اساس منابع معتبر، چهار شاخص برای تحریف واقعیت می‌توان در نظر گرفت. از آن‌جا که جمهوری اسلامی مهم‌ترین تهدید برای امنیت اطلاعات و اخبار به زبان فارسی است، تلاش می‌کنم با ارائه مثال این چهار شاخص را در رفتار و گفتار حامیان جمهوری اسلامی توضیح دهم.

۱. برچسب‌زنی برای بی‌اعتبار کردن مخالفان و در نتیجه زیر سؤال بردن گفتار آن‌ها

حامیان جمهوری اسلامی تلاش می‌کنند مخالفان‌شان را به شیوه‌های مختلف بی‌اعتبار کنند تا از این طریق،گفتار ایشان بی‌اعتبار شود و از تأثیر بیفتد. مثلاً به‌دروغ می‌گویند فرزاد کمانگر مبارزۀ مسلحانه کرده بود، نوید افکاری قتل کرده بود، اپوزیسیون جنگ‌طلب است، کشته‌شدگان آبان اموال عمومی را تخریب کرده بودند، یا انتشار دروغ‌های اخلاقی درباره مخالفان حکومت، یا این‌که رسانه‌های مخالف وابسته و خائن‌اند و بسیاری مثال‌های دیگر.

۲. منحرف کردن افکار عمومی

هر زمانی که جمهوری اسلامی با موضوعاتی که افکار عمومی درباره آن‌ها حساس شده مخالف است، تلاش می‌کند با ایجاد حواس‌پرتی و انتشار موضوعات انحرافی و موازی فضا را گل‌آلود کند و با هیاهو آن را به سود خود تغییر دهد.

مثلاً در اوج هشتگ «نه به اعدام» موضوع بازتأیید جنسیت محمدرضا فروتن مطرح می‌شود. این یکی از شیوه‌های نهادهای امنیتی است که نوعی سانسور و فریب محسوب می‌شود. در این شیوه خبر اصلی به حاشیه برده می‌شود و در کنار آن افکار عمومی درگیر حاشیه و سردرگمی می‌شود. یا مثلاً در یک موضوع مشابه دیگران را متهم می‌کنند: «همه‌جا برق قطع می‌شود؛ همه‌جا حکومت مخالفانش را می‌کشد؛ همه‌جا فقیر هست؛ همه‌جا زندانی سیاسی هست و بسیاری نمونه‌های دیگر».

۳. ایجاد فضای رعب و وحشت

از نمونه‌های مشهور، ایجاد فضای رعب و وحشت گراهای امنیتی دادن علیه فعالان مدنی و سیاسی مخالف جمهوری اسلامی در داخل کشور است؛ مثلاً تهدید کردن فعالان رسانه‌ای از سوی حسام‌الدین آشنا که به موضوع حمله سپاه به هواپیمای مسافربری اوکراینی و قتل ۱۷۶ نفر پرداخته بودند، یا تهدید روزنامه‌نگاران مستقل و آزار و اذیت خانواده‌های آنان یا ربودن روزنامه‌نگاران و فعالان مدنی و سیاسی مانند روح‌الله زم و قتل آن‌ها همگی مثال‌هایی هستند تا از بروز واقعیت و انتشار اطلاعات درست جلوگیری شود.

۴. تحریف واقعیت

هر زمانی که جمهوری اسلامی و حامیانش از واقعیتی خوش‌شان نمی‌آید، آن را تحریف می‌کنند. یک نمونه از تحریف واقعیت، راه‌اندازی روایت‌های موازی و جعلی است.

بزرگراه‌های تهران به دلیل اعتراضات آبان ۹۸ بسته بود اما حکومت می‌گفت بارش برف بزرگراه‌ها را مسدود کرده است؛ هواپیمای اوکراینی را با موشک زدند و ۱۷۶ نفر را کشتند اما می‌گفتند امکان ندارد هواپیمایی که با موشک زده شود به آن شکل سقوط کند؛ می‌گویند حجاب اجباری فرهنگ ایرانیان است و آن‌ها خودشان انتخاب کرده‌اند این‌چنین زندگی کنند؛ جمهوری اسلامی یک حکومت دموکراتیک است. همۀ این مثال‌ها نوعی تحریف واقعیت هستند که بخشی از واقعیت با دروغ آمیخته می‌شود تا یک روایت مطلوب حکومت ساخته و تبلیغ شود.

سخن پایانی

در هر سه سطح امنیت دیجیتال- حساب‌های دیجیتالی، امنیت ذهن و روان، امنیت اطلاعات و اخبار- جمهوری اسلامی خطرناک‌ترین تهدید به حساب می‌آید چراکه هم انگیزۀ کافی برای به خطر انداختن امنیت دیجیتال را دارد و هم با سوءاستفاده از اموال ملی توان لجستیکی آن را دارد که فعالانه هم علیه مخالفانش کمپین‌های بدنام‌سازی و تخریب شخصیت راه‌اندازی کند و هم با تحریف واقعیت و ارائۀ روایت‌های دروغین و مطلوب خود فضای گفت‌وگوهای مردمی را کنترل و منحرف کند.

برای مقابله با چنین تهدیدهایی باید شیوه‌های آن‌ها را شناخت و با چشمان باز در مسیر خنثی کردن این تهدیدها گام برداشت. این فرایند نیاز به تمرین و صبر و همدلی دارد و مسیری است پرپیچ‌وتاب و دشوار که با آگاهی روزافزون مردم، می‌توان از آن عبور کرد.

 

۱۴۰۰ شهریور ۲۱, یکشنبه

 

نماینده مجلس: کسی‌ که دنبال عینک آفتابی و آلات موسیقی است، 

از ایران برود...

کمی پس از اعلام این ممنوعیتغلام‌علی آهنکوب‌نژاد، رئیس اتحادیه عینک‌سازان و عینک‌فروشان اهواز اعلام کرد که ورود «عینک آفتابی» هم به کشور ممنوع شده و این کالا جزء کالا‌های لوکس حساب می‌شود.
در همین رابطه، سیدکاظم موس، وی، نایب رئیس اول کمیسیون اقتصادی مجلس یازدهم در گفتگو با سایت دیده بان ایران به ممنوعیت واردات آلات موسیقی و عینک آفتابی واکنش نشان داد.
نایب رئیس اول کمیسیون اقتصادی مجلس یازدهم در باره ممنوعیت عینک آفتابی گفت: در خصوص ممنوعیت ورود عینک آفتابی، اگر مردم از آن استفاده پزشکی می‌کنند و توسط پزشک معالج توصیه به استفاده از آن شده است، در این مورد اشکالی ندارد. اگر یک مکانیسم در چارچوب قانون برای استفاده از عینک آفتابی تبیین شود، استفاده از آن اشکالی ندارد. وی در ادامه افزود: اگر عینک آفتابی نیاز مردم باشد، اشکالی ندارد البته با توجه به شرایطی که گفتم و اینکه ارز بر نباشد ورود آن به کشور هیچ اشکالی ندارد.
نایب رئیس اول کمیسیون اقتصادی مجلس یازدهم نایب اول رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس یازدهم در رابطه ممنوعیت ورود ابزارآلات موسیقی به دیده بان ایران گفت: ورود آلات موسیقی به کشور به صلاح نیست، چون کشور ما جمهوری اسلامی است. چرا باید با وجود این همه شهدا و علمایی که داریم آلات موسیقی به کشور وارد شود؟ موضوع آلات موسیقی و لوازمی از این قبیل آقندر مهم نیستند که ما حتی برای آن وقت و ارزی خرج کنیم.
موسوی با تاکید بر این موضوع که صلاح نیست آلات موسیقی به کشور وارد شود، افزود: بنده صلاح نمی‌دانم که این لوازم به کشور وارد شود. بنده و همکارانم به عنوان خادم مردم دغدغه شب و روز ما فقط معیشت مردم است. وی در ادامه تاکید کرد: آلات موسیقی که جزء کالای اساسی نیست که ما ورودش را الزامی بدانیم. عینک افتابی و یا آلات موسیقی باشد یا نباشد هیچ تفاوتی در زندگی مردم ایجاد نمی‌کند. موسوی در پایان گفت: اگر افرادی که به دنبال آلات موسیقی یا امیال شخصی‌خودشان هستند، کشور‌های دیگر هستند می‌توانند از ایران بروند...

۱۴۰۰ شهریور ۲۰, شنبه

مرگ و میر کرونا

 

مدیرعامل سازمان آرامستان‌های شهرداری تبریز :

در هفته‌های اخیر تعداد متوفیان کرونایی در تبریز ۴ برابر شده و آمار متوفیان کرونایی در وادی رحمت این شهر از ۷ نفر در دو هفته‌ گذشته، به ۳۰ نفر در روز رسیده است.

حجم بالای متوفیان، پرسنل آرامستان‌های شهرداری تبریز را خسته کرده است و در این شرایط، مجالی برای استراحت ندارند.



۱۴۰۰ شهریور ۱۷, چهارشنبه

...آمنه شهبازی ۳۶ ساله و مادر سه فرزند، دو پسر و یک دختر بود

 از خاوران در دهه۶۰ تا آبان ۹۸، هرسال به جمع خانواده‌های دادخواه در ایران اضافه شد؛ خانواده‌هایی که عزیزان‌شان را در جریان اعتراضات یا در زندان از دست دادند و پس از آن مسیر زندگی‌شان دگرگون شد. مجموعهٔ مستندهای کوتاه «دادخواهی» روایت رنج دادخواهان کشته‌شدگان آبان است که هفتمین بخش آن به آمنه شهبازی و برادرش، مهدی، اختصاص دارد.

آمنه شهبازی ۳۶ ساله و مادر سه فرزند، دو پسر و یک دختر، بود. او در روز ۲۶ آبان ۱۳۹۸ در مارلیک کرج به‌قصد خریدن دارو برای دخترش «باران» از خانه خارج شد. در راه بازگشت مواجه شد با درگیری‌ای که بین معترضان و نیروهای امنیتی جریان داشت. آمنه به جوانی برخورد که یکی از پاهایش تیر خورده بود و به کمک نیاز داشت. خواست زخم پای جوان تیرخورده را ببندد که تک‌تیراندازان نیروهای امنیتی از بالای پشت‌بام به گردنش از پشت شلیک کردند و او را کشتند.

مهدی، برادر آمنه: یکی از افراد خانواده که رفته بود جنازه را شناسایی کند، دید همه‌جای بدن آمنه سالم است و جای تیر دیده نمی‌شود. دستش را انداخت زیر سر آمنه و متوجه شد دقیقا زیر گردنش سوراخ است طوری که دو انگشتش در حفره پشت گردن آمنه فرو رفت

برادر آمنه : بعد از چند روز ما مطلع شدیم که آمنه شهید شده. حتی به مادرم هم گفتیم آمنه حالش بد است و در بیمارستان بستری شده، اما مادرم همان لحظه گفت نه، آمنه را کشتند، چند روز هم هست از او خبر ندارم...

ادامه گزارش از رادیوفردا


۱۴۰۰ شهریور ۱۵, دوشنبه

مهاجرت اقلیت‌های دینی از ایران... "می‌روند که زندگی کنند"



جمعیت اقلیت‌های دینی ( سایر ادیان ) در ایران رو به کاهش است و چهل سال بعد از پیروزی انقلاب و روی کار آمدن حکومت جمهوری اسلامی، جمعیت شهروندان زرتشتی، یهودی ، کلیمی ، مسیحی ، بهائی ، اهل تسنن ، دراویش ... به یک سوم کاهش یافته است.

کوروش نیکنام، موبد زرتشتی و نماینده سابق مجلس ایران می‌گوید که بیکاری، محرومیت استخدامی، محدودیت آزادی و تبعیض‌های قانونی، نقشی اساسی در رشد منفی جمعیت این اقلیت‌ها دارد.

بر اساس اصل ۱۳ قانون اساسی "ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیت‌های دینی شناخته می‌شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می‌کنند".

هرچند آماری رسمی از تعداد شهروندان زرتشتی، یهودی و مسیحی در ایران وجود ندارد اما به گفته کوروش نیکنام، جمعیت شهروندان زرتشتی در سال ۱۳۵۷ بیش از شصت هزار نفر بود که اکنون به بیست هزار نفر کاهش یافته است...

    ۱۴۰۰ شهریور ۸, دوشنبه

    شکنجه در زندان ها

     

    نائب رئیس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس در خصوص تصاویر منتشر شده از زندان اوین، مدعی شد: "هنوز برایم ثابت شده نیست که آیا زندانیان ما شکنجه می‌شوند، اصلا دلیلی بر شکنجه وجود ندارد، زیرا طبق قانون اساسی شکنجه در ایران ممنوع است. طبق بررسی‌های دقیق که انجام دادم اصلا ما شکنجه ای به این معنا نداریم".

    طی روزهای اخیر یک گروه هکری با نام «عدالت علی» تصاویری را از زندان اوین منتشر کرده که در بخشی از این تصاویر برخورد خشونت آمیز و یا غیرانسانی ماموران با زندانیان به وضوح دیده می‌شود.


    روایت زندانی ها از شکنجه هایی که میشن رو که تکذیب میکنید، دیگه فیلم ضرب و شتم و شکنجه اتون هم که میاد بیرون همچنان پررو پررو میگید برامون ثابت شده نیست؟؟

    ۱۴۰۰ شهریور ۱, دوشنبه

     

    چهار نوکیش مسیحی در دزفول متهم به «تبلیغ علیه نظام» شدند

    ۱۴۰۰ مرداد ۳۰, شنبه

    -

     

    " آبان ۹۸" احمدی نژاد هم جنایات خامنه‌ای را محکوم کرد...

    افزایش قیمت بنزین در آبان ۹۸ منجر به اعتراضات وسیعی در ایران شد که به شکل بی سابقه‌ای از سوی حکومت مورد سرکوب قرار گرفت. برخی از مقام‌های حکومتی گفته‌اند که بیش از ۲۰۰ نفر در جریان سرکوب ها کشته شدند اگرچه آمار رسمی اعلام نکرده‌اند. کمی بیش از یک ماه پیش عفو بین‌الملل در بیانیه‌ای اعلام کرد که “تا ۲۵ آبان ۱۴۰۰” این نهاد “کشته شدن ۳۲۴ نفر به دست نیروهای امنیتی در اعتراض‌های آبان ۹۸ را تایید و مستند” کرده است. به گزارش رویترز در این اعتراض‌ها “۱۵۰۰ نفر” کشته شده‌اند.

    سایت آزادگی


     ❇️ تفتیش عقاید زیر نام “توهین به مقدسات” 

    ✅ تفتیش عقاید زیر نام “توهین به مقدسات” 

    ✋ به گزارش خبرگزاری تابناک، منوچهر مکی فرمانده انتظامی دهلران از بازداشت یک شهروند در این شهرستان به دلیل آنچه که “توهین به مقدسات در فضای مجازی” عنوان شده خبر داده است. این شهروند نهایتا پس از بازداشت به پلیس فتا منتقل شده ولی هویت او اعلام نشده است. 
     
    ✋ عبارت "توهین به مقدسات" به عنوان یکی از ابزارهای پرکاربرد در جمهوری اسلامی برای اعمال سانسور و #تفتیش_عقاید شهروندان مورد استفاده قرار می‌گیرد. این گونه اتهام‌ها محدود به بیان باورهای دینی غیر رسمی از نگاه حکومت هم نیست و شامل موارد سیاسی نیز می‌شود.  
     
    ✋ برای مثال پیشتر دادستان شهرستان شهرضا در اصفهان از دستگیری ۴ شهروند به اتهام «توهین به قاسم سلیمانی» خبر داده بود و آن را توهین به مقدسات ارزیابی کرده بود. جمهوری اسلامی همواره با اتهامات کلی و غیرشفافی چون توهین به مقدسات یا #سب_النبی (توهین به پیامبر اسلام) از مجازات سنگینی چون اعدام جهت محدود کردن #آزادی_بیان شهروندان و نقض حقوق منتقدان استفاده می‌کند. 

     

    یک منبع مطلع از تخریب سنگ قبرهای منداییان اهواز و تخریب قبرستان این اقلیت‌مذهبی خبر داد.

    به گفته این منبع مطلع روز چهارشنبه ۲۰ مردادماه عده‌ای از شهروندان مندایی ساکن اهواز 

    که برای زیارت قبور عزیزانشان به قبرستان منداییان رفته بودند متوجه شدند سنگ قبرهای درگذشتگان مندایی به دست افراد ناشناس تخریب و تعداد زیادی از درخت‌هایی که به دست خانواده‌ها در این محل کاشته شده ریشه کن شده‌اند.

    یکی از قبور تخریب شده در جریان این اتفاق متعلق به «گنزورا جبار طاووسی» از رهبران اقلیت مندایی اهواز است.

    این منبع مطلع به ایران‌وایر می‌گوید: « این برخوردها برای ما خیلی تلخ و آزاردهنده است. این حجم نفرت از کجا می‌آید؟ در همه ادیان و در تاریخ بشر همیشه به مردگان احترام می‌گذاشتند. ما اقلیت صلح طلبی هستیم. این رفتارها واقعا جای تاسف دارد.»

    این نخستین بار نیست که قبرستان منداییان در خوزستان مورد حمله افراد ناشناس قرار می‌گیرد.

    پیشتر یکی از منداییان اهوازی در گفتگو با ایران‌وایر گفت: «یکی از خانواده‌های مندایی در اهواز چند سال قبل همسر و سه فرزندش را در یک حادثه از دست داد. مادر خانواده و تنها فرزند باقی‌مانده‌اش با دل سوخته همراه با عده‌ای از هم‌کیشان‌مان مراسم کفن و دفن را انجام دادند. روز بعد از خاک‌سپاری مادر خانواده و پسرش به زیارت قبور عزیزان‌شان رفتند و دیدند ساکنان منطقه که می‌دانستند آن‌جا گورستان مندایی‌‌هاست دور تا دور گورهای تازه را لاستیک کهنه چیده و آن‌جا را آتش زده‌اند. این زن از آن‌ زمان تا امروز دچار ناراحتی عصبی شده و هیچ‌وقت به حالت عادی باز نگشته است.»

    سال ۲۰۱۵ نیز ماجرای تخریب گورستان منداییان در سوسنگرد با اعتراضات گسترده‌ای روبه‌رو شد. شهروندان مندایی ساکن سوسنگرد در ابتدا گمان کرده بودند این اتفاق سهوا افتاده است، اما وقتی در طول چهل روز چندین قبر تخریب و سنگ قبرها خرد شدند، نسبت به هتک حرمت مردگان واکنش نشان دادند. یکی از آن‌ها به ایران‌وایر گفته بود: «ما هیچ وقت برای جمهوری اسلامی مشکلی ایجاد نکردیم، ولی برای استخدام و کار، هزار جور مشکل داریم. همیشه مورد تبعیض بوده‌ایم. نمی‌خواهیم این تبعیض‌ها بیشتر شوند. نمی‌دانیم مورد غضب چه کسانی هستیم که با سنگ قبر مرده‌هایمان این‌طور می‌کنند.»

    نگرانی گزارشگر سازمان ملل 

    از ادامه نقض حقوق بشر در ایران…





     

    ۱۴۰۰ مرداد ۲۹, جمعه

    مادر پویا بختیاری

     

    ضرب و شتم مادر  جاوید نام پویا بختیاری در روز تاسوعا  ۲۷ مرداد۱۴۰۰


    ناهید شیرپیشه در اینستاگرامش نوشته:

    مادران دادخواه و جمعی از فعالین مدنی درقتلگاه پویا بختیاری در عصر تاسوعا برای گرامیداشت فرزندان این مرزوبوم که در طول 42 سال بیداد و ستم به قتل رسیده اندحضور یافته وقبل از انجام هر کنشی مورد یورش نیروهای مسلح امنیتی جمهوری اسلامی قرار گرفتند وبه اینجانب که بدون هیچ کنشی در پیاده رو خیابان ایستاده بودم بالحن آمرانه وتندی گفتند:اینجا نایست، زودتر از اینجا برو، که بنده گفتم :من یک شهروند ایرانی هستم و ساکن همین منطقه. هزاران نفر دیگر در این خیابان ایستاده ودر رفت‌وآمدند، من هم مانندآنها می خواهم همین‌جا بایستم که ناگهان به سمت بنده حمله کرده و باضرب و ‌شتم به طرف ما‌‌‌شین برده و مرا وادار به سوار شدن د.ر ماشین پلیس می کردند همانطور که آقای تبریزی و خانواده اش را بردند و بعد از ساعتها در بیابان رها کردند. بازوها و قسمتی ازبدنم جراحت برداشته و کبود شده است...

    ۱۴۰۰ مرداد ۲۷, چهارشنبه

     تخریب یک مسجد اهل سنت و منازل مسکونی شهروندان بلوچ در چشمه‌زیارت زاهدان...

    بنابر گزارش های رسیده، بامداد ۱۷ آذرماه ۱۴۰۰، اداره منابع طبیعی زاهدان با همکاری نیروهای نظامی، مسجد بازسازی شده چشمه زیارت و منازل مسکونی شهروندان بلوچ در این منطقه را تخریب کردند. براساس گزارش‌های دریافتی، ماموران منابع طبیعی و نیروهای نظامی در ماه گذشته نیز اخطار تخریب منازل مسکونی را در این منطقه داده بودند.

    طبق این گزارش که کمپین فعالین بلوچ نیز منتشر کرده است، اداره منابع طبیعی زمین‌های مسکونی شهروندان را اراضی ملی عنوان کرده و به این بهانه و با همکاری نیروهای نظامی مسجدی که تازه بازسازی شده بود را به همراه بسیاری از منازل مسکونی شهروندان بلوچ تخریب کرده اند. در هفته ها و ماه های گذشته بسیاری از زمین های شهروندان در مناطق سفیدک زاهدان، کورسر، چادران، میرآباد، رمین، زرآباد، وشنام، محله جنگلوک چابهار  توسط ارگان های سپاه و ارتش پس از تخریب منازل مصادره شده اند. کنشگران بلوچ بر این باورند که نظام ایران با تخریب منازل مسکونی شهروندان بلوچ و مصادره ی زمین های آنها، در صدد تغییر بافت جمعیتی از طریق واگذاری زمین‌های مصادره شده به غیر‌بومیان است.

    ۱۴۰۰ مرداد ۲۵, دوشنبه

     

    تخریب بخشهایی از آرامستان بهائیان در روستای کتا...

    بخشهایی از آرامستان بهائیان (گلستان جاوید) در روستای کتا از توابع در شهرستان دنا 

    واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد به صورت شبانه تخریب شد. تخریب نظام مند و سیستماتیک اماکن و آرامستان‌های بهائیان در شهرهای مختلف، توسط حکومت و یا با چراغ سبز جمهوری اسلامی امری مسبوق به سابقه است.

    افراد ناشناسی به صورت شبانه دیوارها، غسالخانه و سرویس بهداشتی این محل را تخریب کرده‌اند.
    تخریب، مصادره و تغییر کاربری نظام مند و سیستماتیک اماکن و آرامستان‌های بهائیان در شهرهای مختلف، توسط حکومت و یا با چراغ سبز جمهوری اسلامی امری مسبوق به سابقه است.

    پیش از این نیز به دفعات، محل هایی که توسط حکومت و غالبا با هزینه شخصی شهروندان بهائی برای دفن اموات آنان در شهرهای مختلف در نظر گرفته شده بود، با تخریب شبانه، مصادره و یا تغییر کاربری روبرو شده است. در کنار پلمب و ممانعت از دفن اموات بهائیان در شهرهای مختلف کشور، تخریب گورستان بهائیان قروه، تخریب غسالخانه گورستان بهائیان در سنندج، پلمب گورستان بهائیان در کرمان، تخریب سنگ قبور بهائیان در شیراز، قطع درختان گورستان بهائیان در ارومیه و … از جمله این موارد در سالیان اخیر بوده است.

    شهروندان بهائی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.
    بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار شهروند بهائی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهائیان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.

    ۱۴۰۰ مرداد ۲۳, شنبه

     

    تبعیض علیه زنان و مسئله‌ی از خودبیگانگی...

    تبعیض علیه زنان و مسئله‌ی از خودبیگانگی/ محمد شعبانی

    یادداشت پیش رو تنها تلاشی برای تأکید بر نوع خاصی از بررسی تبعیض‌های جنسیتی علیه زنان در محل‌ کار و محیط‌های شغلی است.

    اگرچه این امکان بسیار ناچیز است که شما هر نوع تبعیضی علیه زنان را بربشمارید، اما از تبعیض‌های سیستماتیک پدرسالارانه که در همه‌ی عرصه‌ها بر آن‌ها جاری و روان است، سخنی نگویید، اما این قلم سعی دارد ضمن مفروض داشتن این‌که زمینه‌ها و عوامل مختلف موجود در تبعیض بسته به میزان تأثیرگذاری و نسبت‌های موجودش در هر سیستم کیفیت بازتولید آن را متفاوت می‌کنند، بر نوع خاصی از تبعیض تمرکز داشته باشد که با دو زمینه‌ی کار و جنسیت رابطه‌ی بیشتری دارد و از این رو در روش‌شناسی تقریر این خطوط مدیون فیلسوفی چون مارکس است؛ یعنی برای روشن‌شدن نوع نگاه خود به مسئله‌ی تبعیض علیه زنان در محل کار از نحوه‌ی دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی در بازتولید طبقات اقتصادی در نظام سرمایه گرته‌برداری می‌کند.

    در ابتدا باید اشاره‌ای گذرا به خوانش خاصی از تاریخ داشته باشیم که برای شکل‌گیری تفاوت‌ها و تبعیض‌های سیستماتیک بین زن و مرد به دورانی توجه می‌کند که انسان نیازمند نیروی کار و بنابراین وادار به تقسیم کار بین افراد شد. عده‌ای از مفسران معتقدند در دوره‌ی کشاورزی انسان به ‌خاطر نیاز به نیروی کار مجبور شد دست به برساختن نقش‌های اجتماعی و تقسیم کار بزند. در این دوره به دلیل دارابودن ویژگی‌های طبیعی مانند عادت‌های ماهیانه و نیز بارداری به زنان در تقسیم نیروی کار برای تولید محصولات کشاورزی نقش کم‌تری محول شد و تبدیل به نیروی محرک کار در خانه شدند. آن‌ها که در دوران شکار مالک فرزندان خود بودند، به‌ مولدان نیروی کار تازه بدل شدند و این آغاز برساخته‌ای نه‌تنها تولیدمحور، بلکه جنسیتی بود و اغلب برساخته‌های هویتی از همین مقدمه شروع به رشد و پیچیدگی‌های خاص زمانی کردند. هرچه زمان پیش می‌رفت و اجتماعات بزرگ‌تر می‌شد، ارتباط‌های بشری و حتی نیازهایشان بیش‌تر و پیچیده‌تر می‌شد. اگر زمانی در قبیله‌های کوچک تقسیم مقدماتی کار و نیروی کار می‌توانست نقش هر فرد را برای بقا مشخص کند، با بزرگ‌ترشدن جامعه و پیشرفت امکانات و وسایل تولید برای بقای بیشتر جامعه و رفع نیازهای آن لازم بود مناسبات جدیدی مثل نحوه‌ی اداره‌ی جامعه یا حکومت‌ها و طبقات مختلف انسانی شکل بگیرد و دقیقاً همین طبقات پاشنه‌ی آشیل خواست بزرگ بشری برای دست‌یابی به عدالت‌ بود. در طول زمان تفاوت‌های نهفته در طبقات بیش‌ و بیش‌تر شد و در نتیجه تبعیض‌ها در هر دوره بزرگ‌تر و پیچیده‌تر شدند. برساخته‌ای که قرار بود اجتماعات بشری را در پیوندی مشخص به سمت بقا و هم‌چنین برخورداری مشترک سوق بدهد، محل نزاعی شد برای حذف دیگری و برخورداری بیش‌تر. در هر طبقه نیز با توجه به هویت‌هایی که هر کدامشان خود برساخته‌ای دیگر بودند، این زنان و جنسیت‌های غیرمردانه بودند که منزلتی کم‌تر داشتند و به دلیل جنسیتشان به دسته‌بندی‌ها به طبقه‌ای پایین‌تر تعلق می‌گرفتند. مهم نبود که ارباب باشید یا برده، رعیت باشید یا خان، عوام باشید یا شاه‌زاده، از خانواده‌ی نظامیان جز. باشید یا سپه‌سالاران؛ در هر کدام از این طبقات این مردان بودند که قدرت داشتند و زنان در مقام فرودست هر طبقه قرار می‌گرفتند. بی‌راه نیست اگر بگوییم با این‌که ریشه‌های تبعیض نه در محدودیت و نابرخورداری و محرومیت عده‌ای با دلایل خاص است، بلکه در شناخت طبقاتی ما از انسان است که اساسش بر تفاوت‌هایی مانند نژاد، ملیت، قوم، جنسیت و بیشتر عوامل هویت‌ساز بشری است، اما منشاء اصلی آن تفاوت جنسیتی با قراردادی است که تاریخ نشان داده فرض نخستین آن (بهره‌برداری بیش‌تر برابر است با ساعات کاری بیش‌تر) اشتباه بوده و است...

    ادامه در ماهنامه : خط صلح


    ۱۴۰۰ مرداد ۲۲, جمعه

     


    یادداشتی از سعید اقبالی از زندان رجایی شهر کرج؛ «معنای زندگی در حکومت دیکتاتوری»

    خبرگزاری هرانا – سعید اقبالی، فعال مدنی محبوس در زندان رجایی شهر کرج در یادداشتی با عنوان “معنای زندگی در حکومت دیکتاتوری” به بیان نظرات خود در این خصوص پرداخته است. آقای اقبالی در بخشی از این یادداشت اصلی‌ترین عامل بقای دیکتاتوری را “ایجاد ترس و وحشت عمیق” دانسته و گفته است در این نوع حکومت اقشار فرودست جامعه “اگر بخواهند لب به اعتراض باز کنند بلافاصله با آنها به شدیدترین نوع ممکن برخورد می شود”. به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سعید اقبالی، فعال مدنی محبوس در زندان رجایی شهر کرج در یادداشتی با عنوان “معنای زندگی در یک حکومت دیکتاتوری» به بیان نظرات خود برای مقاومت در این شرایط پرداخته است.

    متن کامل این یادداشت که جهت انتشار در اختیار هرانا قرار گرفته است، عینا در ادامه می‌آید:

    «معنای زندگی در حکومت دیکتاتوری ، از تولد تا مرگ را یک بازه زمانی تشکیل می‌دهد که در این بازه زمانی هر فرد در اجتماع خود با فرهنگ و زبان و … مخصوص به خود این دوره را با تجربه‌های مختلف میگذراند. اساسا زندگی کردن و زنده بودن مختص به همه جانداران است اما این سازوکار برای انسان‌ها شکل پیچیده‌تری دارد. هر انسانی با توجه به غرایز مشترک میل به بقا و زندگی دارد اما خود این میل چندین شاخصه متفاوت دیگر نیز دارد. مانند میل به ثبات، آزادی، اراده فردی و خوشبختی و …. اما هنگامی که تمامی این شاخصه‌ها تحت عوامل مختلف تغییر کند یا در حالتی منفی‌تر وجود نداشته باشد معنای بقا و زندگی روبه‌روی یکدیگر قرار خواهد گرفت! بقا یا تلاش برای زنده ماندن با زندگی کردن تفاوت دارد برای زنده ماندن چندین عامل نظیر تغذیه و قرارگرفتن در یک مکان امن شاید کافی باشد، اما هر چه که جوامع بزرگتر و پیشرفته‌تر باشند طبعا این عوامل و نیازها بدیهی‌تر و سطحی‌تر می‌شوند. اگر بخواهیم این موضوع را در یک دستگاه سیاسی_اجتماعی بررسی کنیم خود شامل تحلیل دیگری است.

    در حکومت‌های دیکتاتوری همیشه قشر عظیمی از مردم که متعلق به طبقات ضعیف جامعه‌اند هیچگاه زندگی با ثبات و توان با آرامشی را تجربه نکرده و نمی‌کنند و به واسطه سیاست‌های این شکل از حکومت‌ها همواره در فقر و عدم آرامش روانی بسر می‌برند. اقدامات سیستم‌های دیکتاتوری برای محدود و حذف کردن زندگانی مردم فقط شامل قرار دادن آن‌ها در تنگناهای اقتصادی که صد البته موضوع مهمی به شمار می‌رود نیست اما اجتماع علاوه بر این‌ها مورد سرکوب و تحقیر و سلب آزادی‌های شخصی و اجتماعی و قومیتی و … قرار می‌گیرد. اما اصلی‌ترین عامل بقای دیکتاتوری ایجاد ترس و وحشت عمیق است، اقشار فرودست جامعه که با شرایط بیکاری، درآمد ناکافی و تورم و گرانی و هزار مشکل دیگر دست و پنجه نرم می‌کنند و از فراهم کردن نیازهای اولیه خود و خانواده‌شان عاجز هستند اگر بخواهند لب به اعتراض باز کنند بلافاصله با آنها به شدیدترین نوع ممکن برخورد می شود. حکومت که آگاه به شرایط موجود و نظر مردم نسبت به خود است با سیاست کج دار و مریز و دادن امتیازهای بسیار کوچک از حق قانونی و انسانی خود مردم که به یغما برده شده، سعی در این دارد که از طرفی با شیوه سرکوب شدید در مقابل اعتراض و یک رضایت از حداقل هم پایین‌تر افراد در مرز میان ترس و اجبار قرار دهد و این تفکر را با همین سیاست الغا کند که زندگی همین شکل را با شرایط فعلی دارد و فرد را به سمتی سوق دهد تا از سر اجبار و ترس دچار کرختی و توهم از زندگی شود، یا ساده‌تر بگوییم توهمی از زندگی برای از دست ندادن همین امکانات حال حاضر!

    توهم (delusion) در علم روانپزشکی اصرار به اعتقاد و شرایط نادرست علی رغم شواهد آشکار است [در زبان فرانسه نیز معنای تصور غلط و خیال باطل است (illusion)]. اما این اصرار و خیال باطل همانگونه که گفته شد، از سر اجبار، ترس و ایضا قرار گرفتن در یک دوره تاریخی استبداد است. اما مهم‌ترین وظیفه‌‌ای که در مقابل زندگی خود و دیگران داریم این است که برای کسانی که در این توهم بسر می‌برند توضیح دهیم؛ این زندگی چیزی نیست جز تلاش برای زنده ماندن! و جایگاه و حقوقشان را به آن‌ها بازشناسانیم تا در قدم بعدی عامل ترس را با کمک یکدیگر، همبستگی و فداکاری از ببین ببریم! زیرا که اگر این گردونه استبداد و استثمار ادامه پیدا کند، تفاوتی ندارد که شغل و درآمد و فرهنگ شما چه باشد! وضعیت با توجه به تمامیت خواهی حکومت‌های دیکتاتوری هر روز وخیم‌تر خواهد شد. ما انسان‌ها از بدو پیدایش یک سیر تکاملی را پیموده‌ایم و تنها وقتی به زندگی واقعی دست پیدا می‌کنیم که به ضرورت‌های طبیعت و تاریخ پاسخ مناسب دهیم. آیا ضرورت این زمان قبول شرایط فعلی و تن دادن به این چیزی است که اسمش را زندگی گذاشته‌اند و حاکمان به ما تحمیل کرده اند؟

    سعید اقبالی / مهرماه ۱۴۰۰/  زندان رجایی شهر کرج.»


    ۱۴۰۰ مرداد ۲۰, چهارشنبه

     بیانیه ۱۵۲ وکیل دادگستری؛ طرح موسوم به “صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی” نقض حقوق بنیادین عموم مردم است...


    ۱۵۲ وکیل دادگستری با انتشار بیانیه ای ضمن اعتراض به نقض حقوق بنیادین عموم مردم در دسترسی به گردش آزاد اطلاعات و آزادی‌های مشروع و حفظ حریم خصوصی، طرح جدید مجلس موسوم به «طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی» را محکوم کردند. در بخشی از این بیانیه ضمن اشاره به اینکه برگزاری جلسه غیر علنی در مجلس جهت بررسی این طرح در مغایرت با اصل ۶۹ قانون اساسی بوده، آمده است: “تصویب چنین طرحی با هدف ساماندهی پیام رسان‌های اجتماعی داخلی و‌ سوق دادن جامعه به سوی استفاده از پلتفرم‌های داخلی عملا منجر به مسدود سازی ‌‌پلتفرم های خارجی مورد استفاده عموم و قطع کامل ارتباط با اینترنت جهانی می‌گردد چرا که شرایط و ضوابط فعالیت برای پلتفرم‌های خارجی در مواد این طرح خصوصا در ماده ۲ آن، تعمدا به گونه‌ای تنظیم گردیده که عرصه بر آنها به حدی تنگ و محدود شود که عملا امکان فعالیت قانونی نداشته باشند”.

    به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از اعتماد، ۱۵۲ وکیل دادگستری با انتشار بیانیه ای طرح جدید مجلس موسوم به «طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی» را محکوم کردند.

    متن کامل این بیانیه عینا در پی می آید:

    “احتراما؛ بطوری‌که آگاهی دارید، طرح موسوم به «صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی و ساماندهی پیام رسان‌های اجتماعی» علی‌رغم مخالفت‌ها و هشدارهای کارشناسان و جمع کثیری از مردم با تصمیم نمایندگان مجلس در یک‌ جلسه غیر علنی برای بررسی و ‌‌تصویب بر اساس اصل ۸۵ قانون اساسی به کمیسیون فرهنگی مجلس ارجاع گردیده است.

    هر چند بدوا برگزاری جلسه غیر علنی جهت بررسی این طرح در مغایرت با اصل ۶۹ قانون اساسی بوده و تصویب آن در قالب اصل ۸۵ نشان از عدم تمایل نمایندگان مجلس در شفافیت دارد لیکن آنچه که اهمیت خاصی پیدا می کند این است که تصویب چنین طرحی با هدف ساماندهی پیام رسان‌های اجتماعی داخلی و‌ سوق دادن جامعه به سوی استفاده از پلتفرم‌های داخلی عملا منجر به مسدود سازی ‌‌پلتفرم های خارجی مورد استفاده عموم و قطع کامل ارتباط با اینترنت جهانی می‌گردد چرا که شرایط و ضوابط فعالیت برای پلتفرم‌های خارجی در مواد این طرح خصوصا در ماده ۲ آن، تعمدا به گونه‌ای تنظیم گردیده که عرصه بر آنها به حدی تنگ و محدود شود که عملا امکان فعالیت قانونی نداشته باشند که در نهایت به بهانه فعالیت غیر قانونی زمینه و اسباب مسدودسازی آنها فراهم گردد. در حالی که فیلترینگ پلتفرم‌های خارجی و قطع ارتباط با اینترنت جهانی در طی این فرایند تعمدی و‌ به ظاهر قانونی چیزی جز نقض حقوق بنیادین عموم مردم در دسترسی به گردش آزاد اطلاعات و آزادی‌های مشروع و حفظ حریم خصوصی نخواهد بود.

    علاوه بر این مطابق ماده ۹ این طرح کارگروهی متشکل از نهادهای نظامی و امنیتی تشکیل خواهد شد که مدیریت گذرگاه مرزی اینترنت را برعهده خواهد داشت تا نسبت به امنیت اطلاعات و ارتباطات ، تصمیمات مقتضی را اتخاذ نماید.‌ این در حالیست که تصمیمات این کارگروه بدون نیاز به صدور رای دادگاه صالح بوده و در عمل نتیجه‌ای جز سانسور و اعمال محدودیت بر گردش آزاد اطلاعات نخواهد داشت...


    ۱۴۰۰ مرداد ۱۶, شنبه

     

    ممنوع‌الکار شدن ۴۰۰ راننده تاکسی فرودگاه “امام خمینی”


    کد فعالیت ۴۰۰ تاکسی فرودگاه “امام خمینی” از روز دوشنبه ۸ شهریورماه بسته شده و این رانندگان ممنوع الکار شده اند. یکی از رانندگان علت این اقدام را عدم پرداخت کمیسیون شرکت‌ها عنوان کرده و گفت که هر ماه باید دست‌کم ۱۵ سرویس جابه‌جا کنند و کمیسیون آن را بپردازند. این در حالی است که از زمان شروع بیماری کرونا و محدودیت های سفر، رانندگان فرودگاه با کمبود مسافر مواجه بوده اند.

    یکی از رانندگان فرودگاه “امام خمینی” با بیان اینکه توجیه مسئولان برای ممنوع الکار کردن این رانندگان، عدم پرداخت کمیسیون شرکت ها بوده است، گفت: در حالی که از زمان شروع بیماری کرونا و محدودیت های سفر، رانندگان فرودگاه با کمبود مسافر مواجه بوده و بیکار شده اند، به این رانندگان گفته شده باید ماهی ۱۵ سرویس انجام داده و کمیسیون آن را نیز پرداخت کنند.

    وی عنوان کرد: رانندگان ملزم شده اند حتی اگر سرویس هم نروند کمیسیون این ۱۵ سرویس را پرداخت کنند؛ به عبارتی انجام ۱۵ سرویس و پرداخت کمیسیون آن برای رانندگان اجباری است.

    این راننده ادامه داد: در ۲ سال گذشته که کمبود مسافر تقریبا کار رانندگان فرودگاه “امام خمینی” را به تعطیلی کشانده بود هیچ یک از مسئولان سراغی از رانندگان نگرفتند که چگونه امرار معاش کرده و زندگی خود را می چرخانند و یا حتی چگونه مخارج خودروهای خود را تامین می کنند؛ در حالی که این خودروها خارجی هستند و قطعات و لوازم یدکی آنها بسیار گران بوده و با دلار قیمت گذاری می شود.

    این راننده فرودگاه خاطر نشان کرد: تعدادی از ما رانندگان در این ۲ سال برای تامین معاش خود مجبور شدیم در جاهای دیگری غیر از فرودگاه مشغول به کار شویم. در حال حاظر مادامی که همکاران ما روزی یک سرویس انجام می دهند، مسئولان درخواست انجام ۱۵ سرویس و پرداخت کمیسیون آن را از رانندگان دارند.

    وی ادامه داد: این در حالی است که برای تامین مخارج یک خانواده انجام ۱۵ سرویس در ماه بسیار کم است و زندگی یک راننده با آن نمی چرخد و رانندگان به انجام حداقل روزی ۳ سرویس در ماه برای پرداخت حداقل نیازهای خود و خانواده نیاز دارند.

    این راننده فرودگاه در ادامه گفت: ضمن این که با اضافه شدن خدمات این ۴۰۰ خودرو در فرودگاه، دیگر شرایط انجام همان روزی یک سرویس که اکنون بعد از ۲ سال برای برخی همکاران فراهم شده است نیز دیگر فراهم نخواهد بود و احتمالا هر ۲ یا سه روز در میان نوبت به هر خودرو می رسد.

     

    اعتراض عفو بین الملل به مصونیت سازمان‌یافته شکنجه‌گران در ایران

    سازمان عفو بین‌الملل روز چهارشنبه، ۲۴ شهریور، بیانیه مطبوعاتی تازه‌ای تحت عنوان «ایران: بی‌عقوبت ماندن یک دهه مرگ در حین بازداشت؛ استمرار مصونیت سازمان‌یافته مرتکبان شکنجه از مجازات» منتشر کرد.

    در این بیانیه آمده است که مقامات ایرانی در مورد دست‌کم ۷۲ فردی که از ژانویه ۲۰۱۰ در بازداشتگاه‌های نظام ایران جان خود را از دست داده‌اند پاسخی نداده‌اند.

    عفو بین‌الملل تأکید می‌کند که بنا بر گزارش‌های معتبر، این مرگ‌ها در پی شکنجه یا استفاده مرگبار از سلاح گرم و گاز اشک‌آور توسط مأموران رخ داده است.

    این بیانیه می‌افزاید: «از آن زمان تاکنون حتی یک نفر از مقامات یا مأموران به خاطر این مرگ‌ها مسئول دانسته نشده و این نشان‌دهنده سابقه دیرینه نظام ایران در مصون نگاه داشتن مرتکبان قتل از مجازات است.»

    عفو بین‌الملل می‌افزاید: «تنها چند هفته پیش بود که فیلم ویدئویی که از زندان بدنام اوین فاش شد، شواهد نگران‌کننده‌ای از ضرب و شتم، آزار جنسی و سایر بدرفتاری‌های زندانیان توسط مقامات زندان را به‌ دست داد.»

    ۱۴۰۰ مرداد ۱۳, چهارشنبه

     دادگاه انقلاب شیراز شش شهروند بهائی مجموعا به ۱۹ سال و ۶ ماه حبس محکوم شدند


    خبرگزاری هرانا – صدیقه اقدسی، عالیه فروتن، سیامک هنرور، قاسم معصومی، سعید اتحاد و بهروز فرزندی، شهروندان بهائی ساکن شیراز، توسط شعبه اول دادگاه انقلاب این شهر مجموعا به بیش از ۱۹ سال و ۶ ماه حبس محکوم شدند. به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صدیقه اقدسی، عالیه فروتن، سیامک هنرور، قاسم معصومی، سعید اتحاد و بهروز فرزندی، شهروندان بهائی ساکن شیراز، از سوی دادگاه انقلاب به حبس محکوم شدند. بر اساس این حکم که توسط شعبه اول دادگاه انقلاب شیراز صادر و در تاریخ ۱۰ آبان ماه ابلاغ شده است، این شهروندان هریک از بابت اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به ۷ ماه و ۱۶ روز حبس تعزیری و از بابت اتهام عضویت در گروه های معاند نظام به ۳۱ ماه و ۱۶ روز حبس تعزیری محکوم شدند.

    در صورت تائید این حکم با استناد به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، ۳۱ ماه و ۱۶ روز حبس تعزیری به عنوان مجازات اشد در خصوص هریک از این شهروندان بهائی قابل اجرا خواهد بود. جلسه رسیدگی به اتهامات این شهروندان در تاریخ ۱۸ مهرماه در این شعبه برگزار شده بود. این شهروندان در تاریخ ۱۷ فروردین ماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به سلول های انفرادی بازداشتگاه های نیروی انتظامی تحت نظر اطلاعات سپاه و بازداشتگاه وزارت اطلاعات شیراز منتقل شدند. این شهروندان نهایتا در اردیبهشت ماه سال جاری با تودیع قرار وثیقه، به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شدند.

    شهروندان بهائی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد. بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار شهروند بهائی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهائیان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.

    مسمومیت مشکوک دانش آموزان ایران؛ «بمبک بدبوی» وزارت اطلاعات

    IRANWIRE پنج ماه پس از شروع مسمومیت‌های مشکوک دانش‌آموزان خصوصا دختران در ایران، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی طی بیانیه‌ای در مورد مسمومیت‌ها...