آرنیکا قائم مقامی ۱۷ ساله، ۳۰ مهر ۱۴۰۱ براثر ضربات باتوم به پشت سر جان سپرده و به دروغ گفته شد از طبقه چهارم پرتاب شده است!مقامات امنیتی او را عمدا به بیمارستان ارتش بردند.
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
#مهسا_امینی
#vvmiran
@baschariyat
#MahsaAmini
به هدف رشد وارتقای سطح آگاهی بشریت و شناخت حق وحقوق فردی و فهم حقیقت ها و اطلاع رسانی ,در راستای رسیدن به آزادی و برابری و صلح جهانی
۱۴۰۱ آبان ۲, دوشنبه
آرنیکا قائم مقامی ۱۷ساله بر اثر ضربات باتوم به پشت سر جان باجت
۱۴۰۱ آبان ۱, یکشنبه
قتل همسر جوان با ۱۸ ضربه چاقو
همشهری آنلاین
به گزارش همشهری آنلاین، این جنایت وحشتناک صبح روز پنجشنبه گذشته زمانی در بولوار مجیدیه مشهد رقم خورد که زن ۳۶ ساله بعد از ۱۰ سال زندگی مشترک، به این نتیجه رسید که دیگر ادامه این زندگی برایش امکان پذیر نیست، به همین دلیل مسیر قانونی را برای طلاق در پیش گرفت تا از «محمد» جدا شود. اگرچه او پسر شیرین زبان ۶ ساله ای نیز داشت اما تصمیم خود را گرفته بود و قادر به همراهی با همسرش نبود.
او در کشاکش طلاق، حکم استرداد جهیزیه اش را هم از دادگاه گرفت و برای اجرای دستور قضایی به کلانتری الهیه مشهد رفت. به همین دلیل صبح دیروز پس از هماهنگی با همسر زن جوان، وی در طبقه سوم مجتمع مسکونی در بولوار مجیدیه حضور یافت تا ضابطان قضایی حکم استرداد جهیزیه را اجرا کنند. طولی نکشید که مادر و خاله «ستاره» نیز به همراه عمویش به طبقه سوم ساختمان (محل زندگی مشترک) رفتند.
مامور انتظامی کلانتری براساس «سیاهه» موجود، لوازم منزل را بررسی و در فهرست جداگانه ای ثبت کرد. کامیون برای انتقال جهیزیه در بیرون مجتمع مسکونی متوقف شده بود که جهیزیه زن جوان به وی تحویل شد. مامور انتظامی صورت جلسه تحویل اموال و لوازم جهیزیه را نوشت و به امضای دوطرف رساند.
«محمد» و یکی از نزدیکانش نیز در بیرون ساختمان منتظر پایان تحویل لوازم بودند. افسر انتظامی در حالی محل را ترک کرد که «ستاره» به همراه اطرافیانش در حال انتقال آخرین تکه های باقی مانده از جهیزیه بودند. در همین حال ناگهان مرد ۴۰ ساله سراسیمه خود را به طبقه سوم رساند و از عموی «ستاره» خواست برای گفت وگو با وی به بیرون از ساختمان بیاید تا شاید راهی برای جلوگیری از طلاق بیابند!
زمانی که آن ها به همراه برادر «محمد» گرم گفت وگو بودند، در یک لحظه «محمد» به دور از چشم دیگران خود را به طبقه سوم ساختمان رساند و در واحد آپارتمانی را از داخل قفل کرد. او ناگهان با چهره ای غضبناک دست به ساق پایش برد و کاردی را بیرون کشید که در زیر شلوارش مخفی کرده بود.
این مرد ۴۰ ساله که دیگر خشم و عصبانیت سراسر وجودش را فرا گرفته بود، بی رحمانه به سوی «ستاره» حمله ور شد و ضربات متعدد کارد را بر پیکر وی فرود آورد. او تیغه خون آلود کارد را بالا و پایین می برد و مقابل چشمان حیرت زده مادر و خاله «ستاره»، او را غرق در خون روی زمین انداخت. صدای جیغ و فریادهای دلخراش حاضران به هوا برخاست، اما مرد جوان در واحد آپارتمانی را باز نکرد. او سپس تیغ موکت بری را از جیبش بیرون آورد و خراشی روی گردن خودش ایجاد کرد تا خودکشی کند اما این خراش زندگی او را به خطر نینداخت.
در این هنگام بود که با فریادهای دلخراش مادر و خاله «ستاره» ساکنان مجتمع مسکونی هراسان و وحشت زده تلاش کردند تا در واحد آپارتمانی را باز کنند اما در از داخل قفل بود و اقدامات آنان به نتیجه نمی رسید تا این که یکی از همسایگان آن ها کپسول آتش نشانی را برداشت و با چند ضربه محکم، بالاخره در واحد آپارتمانی را شکست که با صحنه تکان دهنده ای روبه رو شدند. در حالی که اهالی محل و دیگران سرگرم کمک به زن ۳۶ ساله بودند و با مراکز امدادی تماس می گرفتند، «محمد» نیز از این فرصت استفاده کرد و پا به فرار گذاشت.
دقایقی بعد ماموران انتظامی کلانتری الهیه در حالی به صحنه حادثه رسیدند که دیگر «ستاره» با ۱۸ ضربه کارد در کنار جهیزیه به قتل رسیده بود. با گزارش این ماجرای هولناک به قاضی ویژه قتل عمد مشهد، بی درنگ قاضی «محمود عارفی راد» برای بررسی های میدانی عازم بولوار مجیدیه شد و بدین ترتیب تحقیقات قضایی درباره این جنایت ادامه یافت.
قتل همسر جوان با ۱۸ ضربه چاقو | مرد قاتل مرگ موش خورد | صحنه قتل را ببینید
قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد (شعبه ویژه جنایی) که براساس تجربیات قضایی در پرونده های جنایی، احتمال می داد قاتل به دلیل خودزنی به یکی از مراکز درمانی مراجعه کند، بلافاصله دستور داد کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی که در محل وقوع قتل حضور داشتند، مشخصات متهم به قتل فراری را به همه مراکز درمانی اعلام کنند و به ردزنی مرد ۴۰ ساله بپردازند.
این گونه بود که گروه ویژه ای از کارآگاهان با نظارت مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) وارد عمل شدند و تحقیقات گسترده ای را با راهنمایی های مقام قضایی برای شناسایی مخفیگاه متهم آغاز کردند.
هنوز چند ساعت بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که کارآگاهان از بستری شدن مردی با مشخصات متهم فراری در بخش مسمومان بیمارستان امام رضا(ع) مشهد مطلع شدند و با دستور قاضی «عارفی راد» به بررسی موضوع پرداختند.
کنکاش های کارآگاهان اداره جنایی آگاهی بیانگر آن بود که هویت فرد مسموم با متهم فراری پرونده قتل «ستاره» در کنار جهیزیه، مطابقت دارد اما ریشه یابی حادثه مسمومیت وی نشان داد که او بعد از فرار از صحنه جنایت، مقداری مرگ موش را به همراه تعدادی قرص خورده است تا خودکشی کند!
پس از انجام اقدامات اولیه درمانی، تحقیقات درباره این قتل هولناک در حالی ادامه دارد که دستور بازداشت متهم به قتل از سوی مقام قضایی صادر شده است.
عالیه مطلب زاده به زندان اوین بازگردانده شده است
ایرانوایر
غزال عبداللهی، دختر عالیه مطلبزاده، خبر از آن داد که بنابر گفته سازمان زندانها این زندانی سیاسی شب گذشته به زندان اوین بازگردانده شده.
شب گذشته «صدرا عبداللهی»، همسر «عالیه مطلبزاده»، عکاس و زندانی سیاسی که در زندان «اوین» تهران محبوس بوده، در گفتوگو با «ایرانوایر» از انتقال همسرش از «بیمارستان لقمان» به محلی نامعلوم خبر داده بود.
همسر عالیه مطلبزاده به «ایرانوایر» میگوید: «آخرین بار حوالی ساعت ۱۲ شب عالیه را در بیمارستان دیدم. همچنان حالش مساعد نبود و قرار بود که شب را در بیمارستان بماند و فردا دوباره به زندان بازگردانده شود. اما بر اساس پیگیریهای ما، نیمه شب گروهی برای ترخیص او به بیمارستان رفته و گفتهاند او را به بند زنان زندان اوین باز میگردانند.»
ساعتی پیش غزال عبداللهی در حساب کاربریاش در توییتر خبر از آن داد که «…مامان هنوز تماس نگرفته هم بندی ها به خانواده ها اعلام کردند عالیه چند ساعت پیش سرم به دست از بهداری به بند منتقل شد سطح هوشیاری پایینی دارد و حرکات بدنش کند است.»
اعتراضهای سراسری؛ بازداشت دستکم ۲۵ شهروند در شهرهای مختلف ایران
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
نیروهای امنیتی در ایلام، تهران، شیراز، گیلان، آبدانان، سنندج، مریوان، خرم آباد، گیلانغرب و اهواز، دستکم ۲۵ شهروند را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند. این افراد در جریان اعتراضهای اخیر بازداشت شده اند.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ طی روزهای اخیر و در جریان اعتراضهای سراسری، فرزانه سیدی، فرخنده آشوری، کیوان حسینی، محمد نوری، امیرمحمد نوربخش، بابک دانیالی، بهروز شیخی، بهزاد خیری، علی کولیوندی، میلاد اصلانی، وریا دل انگیز، آرمین خیری، موسی پیرانی، مجید حاجیان، علیرضا حسنوند، میترا خیری، زینب خیری، سفسفو خیری، سبیه خیری، وحید خیری، لیلی فاضلی، زهره فاضلی، شعیب فتحی، ایوب فقیرنواز و سعید هیلچی، توسط نیروهای امنیتی در استانهای خوزستان، ایلام، لرستان، کردستان، تهران، استان فارس، بازداشت شدند.
یک منبع مطلع در اینباره گفت:”طی روزهای اخیر، فرزانه سیدی، ساکن استان ایلام، در پی یورش ماموران امنیتی به منزل پدری وی پس از تفتیش و توقیف برخی وسائل شخصی از قبیل گوشی تلفن همراه و به زندان ایلام منتقل شد. بازداشت فرزانه سیدی در خصوص اعتراضات سیمای و به ظن همراه داشتن مواد محترقه صورت گرفته است. از مصادیق حقوقی اتهامات وی اطلاعی در دسترس نیست.”
از سوی دیگر یک فرد مطلع به حقوق بشر در ایران اعلام کرد:”روز دوشنبه ۲۵ مهر ماه ۱۴۰۱، فرخنده آشوری، خبرنگار و فعال رسانه ای ساکن شهر شیراز مرکز استان فارس، در پی یورش ماموران امنیتی به محل سکونت وی پس از تفتیش منزل و توقیف لوازم شخصی از قبیل گوشی تلفن همراه، پاسپورت، لپ تاپ، سپس بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. علیرغم گذشت چند روز از بازداشت فرخنده آشوری، وب از حق تماس و اطلاع رسانی از وضعیت خود به خانوداه محروم است. از دلایل بازداشت، ارگان بازداشت کننده و مصادیق حقوقی اتهامات وی اطلاعی در دست نیست.”
اما روز سه شنبه ۲۶ مهر ماه ۱۴۰۱، علیرضا حسنوند، ساکن شهر خرم آباد مرکز استان لرستان، پس از بازداشت توسط نیروهای امنیتی به مکان نامعلومی منتقل شد.از علت بازداشت، مکان نگهداری و مصادیق حقوقی اتهامات وی اطلاعی در دسترس نیست.
در خبری دیگر، یک منبع آگاه از استان ایلام به حقوق بشر در ایران گفت:”طی روزهای اخیر، میترا خیری – متولد: ۱۳۸۱، زینب خیری – متولد: ۱۳۷۲، سفسفو خیری – متولد: ۱۳۶۳، سبیه خیری- متولد: ۱۳۶۱، وحید خیری، لیلی فاضلی – متولد: ۱۳۶۳ – متاهل و مادر یک فرزند، زهره فاضلی – متولد: ۱۳۷۳، هفت شهروند ساکن استان ایلام از یک خانواده، پس از بازداشت توسط نیروهای امنیتی به زندان این شهر منتقل شدند. از دلایل بازداشت، اتهامات مطروحه و مصادیق حقوقی اتهامات آنها اطلاعی در دست نیست.”
کریم دحیمی، فعال حقوق بشر هم در گفتگو با حقوق بشر در ایران اعلام کرد:”روز چهارشنبه ۲۷ مهر ماه ۱۴۰۱، سعید هیلچی، شاعر، مترجم و فعال محیط زیست، ساکن شهر اهواز مرکز استان خوزستان، در پی یورش نیروهای امنیتی به منزل پدری وی پس از تفتیش و توقیف برخی وسائلی شخصی اش بازداشت و به مکان نامعلومی شد.
این فعال حقوق بشر در تشریح علت بازداشت سعید هیلچی افزود:”این فعال محیط زیست به دفعات فعالیتهایی را در مخالفت با اجرای طرح انتقال آب رود کارون و خشکیده شده هورها انجام داده بود و پیشتر هم در تاریخ ۸ مرداد ماه ۱۴۰۰، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.”
علیرغم گذشت چندین روز از تاریخ بازداشت سعید هیلچی وی از حق تماس و اطلاع رسانی از وضعیت صحت و سلامتش به خانواده محروم است.
اما وبسایت کُردپا هم اعلام کرد؛ طی روزهای اخیر، مجید حاجیان، موسی پیرانی، آرمین خیری، علی کولیوندی، بهزاد خیری، بهروز شیخی و بابک دانیالی، هفت تن از شهروندان ساکن شهرستان آبدانان از توابع استان ایلام در جریان اعتراضات سراسری در این شهرستان بازداشت شدند. علیرغم گذشت چند روز از تاریخ بازداشت این افراد هیچ یک از آنها با خانواده خود تماس نگرفتند. از مصادیق حقوقی اتهامات مطروحه و ارگان رسیدگی کننده امنیتی به پرونده آنها اطلاعی در دست نیست.
از سوی دیگر، روز چهارشنبه ۲۷ مهر ماه ۱۴۰۱، میلاد اصلانی، اهل شهر سنندج مرکز استان کردستان، پس از بازداشت توسط نیروهای امنیتی به مکان نامعلومی منتقل شد. بازداشت میلاد اصلانی در پی یورش نیروهای امنیتی به منزل وی و پس از تفتیش و توقیف برخی وسائل شخصی اش صورت گرفته است. از مصادیق حقوقی اتهامات مطروحه و ارگان امنیتی بررسی کننده پرونده وی اطلاعی در دست نیست.
در ادامه همچنین، روز چهارشنبه ۲۷ مهر ماه ۱۴۰۱، وریا دل انگیز، فعال مدنی، ساکن شهرستان مریوان از توابع استان کردستان، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. از مکان نگهداری، علت بازداشت و وضعیت وی اطلاعی در دست نیست.
لازم به ذکر است، وریا دل انگیز، پیش از این همبه سبب فعالیتهای مسالمت آمیز خود با بازداشت و پرونده سازی توسط ارگانهای امنیتی شهرستان مریوان مواجه شده بود و پس از مراحل دادرسی و تحمل حبس از زندان مریوان آزاد شده بود.
در خبری دیگر، روز سه شنبه ۲۶ مهر ماه ۱۴۰۱، شعیب فتحی و ایوب فقیرنواز، شهروندان ساکن شهرستان گیلانغرب از توابع استان ایلام، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.از وضعیت این افراد اطلاعی در دست نیست چرا آنها از لحظه بازداشت امکان دسترسی به تماس با خانواده خود را از دست دادند.
شورای صنفی دانشگاههای کشور هم اعلام کرد؛ روز یکشنبه ۳ مهر ماه ۱۴۰۱، امیرمحمد نوربخش، دانشجوی رشته روانشناسی در دانشگاه استان گیلان، در شهر تهران، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
امیر محمد نوربخش، اخیرا، در تماسی کوتاه با نزدیکان خود اعلام کرد:”علیرغم گذشت ۲۵ روز از تاریخ بازداشت بطور بلاتکلیف در زندان تهران بزرگ محبوس و تا این لحظه امکان آزادی وی میسر نشده است.”
از سوی دیگر، محمد نوری، دانش آموخته رشته برق در دانشگاه امیرکبیر تهران و دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد در رشته اقتصاد دانشگاه تهران، که از تاریخ ۳۱ شهریور ماه ۱۴۰۱، در جریان اعتراضات سراسری بازداشت شده علیرغم گذشت ۲۸ روز از وضعیت وی اطلاعی در دست نیست.
مجید نوری، پدر این دانشجوی در بازداشت در صفحه شخصی خود اعلام کرد:”جای دانشجو زندان نیست امروز ۲۷ روز از بازداشت فرزندم محمد نوری گذشته اما در این مدت علیرغم پیگیری های صورت گرفته از دادسرای زندان اوین، از نهاد بازداشت کننده، محل نگهداری و وضعیت او اطلاعی نداریم و به شدت نگران فرزندم هستم.”
در خبری دیگر؛ روز چهارشنبه ۳۰ شهریور ماه ۱۴۰۱، کیوان حسینی، دانشجوی رشته ادبیات نمایشی، دانشگاه آزاد تهران واحد سوهانک، در محدوده بلوار کشاورز تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. کیوان حسینی پس از بازداشت ابتدا به زندان اوین و سپس به زندان تهران بزرگ منتقل شده و در وضعیت بلاتکلیف بسر می برد.
اعتراضهای سراسری؛ بازداشت دستکم هفت شهروند در شهرهای تهران، ساری، کرج و رباط کریم
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
نیروهای امنیتی در تهران، ساری، کرج، رباط کریم، در جریان اعتراضهای سراسری دستکم هفت شهروند را بازداشت و به مکتن نامعلومی منتقل کردند.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ طی روزهای اخیر، ماندانا نعمتی، مادر ماندانا نعمتی، بنیامین نوری، پویا مظلومی، علی طالبی زیدی، هومن حمیدی و بهنام چگینی، توسط نیروهای امنیتی در استانهای تهران، استانالبرز، مازندران بازداشت شدند.
یک منبع مطلع در اینباره گفت:”روز سه شنبه ۱۹ مهر ماه ۱۴۰۱، ماندانا نعمتی و مادر وی (هویت نامشخص)، در خصوص اعتراضات سراسری بازداشت شدند. علت بازداشت ماندانا نعمتی، دانش آموز پایه یازدهم در مدرسه فرقانی کرج، شعارنویسی بر روی تخته سیاه کلاس درس بوده است. همزمان با مراجعه ماندانا نعمتی به مدرسه ماموران نیروی انتظامی ماندانا و مادرش را بازداشت کردند. علیرغم گذشت ۹ روز از تاریخ بازداشت از مکان نگهداری، اتهامات و وضعیت این مادر و فرزند اطلاعی در دست نیست.”
همچنین، روز دوشنبه ۲۵ مهر ماه ۱۴۰۱، بنیامین نوری، اهل رباط کریم، فعال فضای مجازی، به اتهام انتشار مطالبی در صفحه اینستاگرام شخصی خود در فضای مجازی، ساعت ۶ عصر در می یورش ۶ تن از ماموران امنیتی به پاساژ میلاد قائم بازداشت شد. ماموران هنگامبازداشت بنیامین، مغازه وی را تفتیش کردند و برخی وسائل شخصی از قبیل کامیپوتر و گوشی تلفن همراه وی را توقیف کردند. از مکان نگهداری، مصادیق حقوقی اتهامات و وضعیت وی اطلاعی در دست نیست.”
در خبری دیگر، طی روزهای اخیر، پویا مظلومی، دانشجوی دانشگاه علمی کاربردی تهران، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و جهت بازجوئی و تفهیم اتهام به یکی از بندهای امنیتی زندان اوین منتقل شده است.
یک منبع مطلع ضمن اعلام این خبر گفت:”تقریبا ۳هفته گذشته پویا بازداشت شده و کماکان در بند ۲۴۱ زندان اوین تحت بازجویی است.”
همچنین، روز پنجشنبه ۲۱ مهر ماه ۱۴۰۱، هومن حمیدی، متولد: ۱۳۷۴، ساکنتهران، در جریان برگزاری اعتراضات سراسری در این شهر توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد و از وضعیت وی اطلاعی در دست نیست.
-
به دنبال برگزاری تظاهرات بزرگ و ۸۰ هزار نفری ایرانیان علیه جمهوری اسلامی در برلین، روزنامه جوان، وابسته به سپاه پاسداران شامگاه شنبه ۳۰ مهر در مطلبی، شهروندان آلمانی را تهدید کرد.
این رسانه وابسته به سپاه پاسداران، برگزاری این تظاهرات در برلین را «مداخله آشکار» آلمان و «همراهی با براندازان» توصیف کرده و نوشته است که این تجمع «قطعا از طرف ایران بیپاسخ نخواهد ماند و برای آلمانها گران تمام خواهد شد.»
ایرانیان خارج از کشور در همبستگی با اعتراضات ضدحکومتی و سراسری در داخل ایران، روز شنبه در برلین تجمع و راهپیمایی کردند. یک سخنگوی پلیس آلمان تعداد تظاهرکنندگان را حدود ۸۰ هزار نفر اعلام کرد.تهدید روزنامه جوان علیه «آلمانها» همراه است با اشاره این روزنامه به میزبانی سفارت آلمان در تهران «از سفرای اروپایی» که به گفته این روزنامه، «حامی اغتشاش در ایران» هستند و بازداشت یک آلمانی در جریان اعتراضات اردبیل.جمهوری اسلامی از آغاز اعتراضات جاری در ایران تلاش کرد دلایل شکلگیری این اعتراضات را به کشورهای غربی و اسرائیل نسبت دهد و تاکنون از بازداشت چندین تبعه کشورهای اروپایی از جمله یک گردشگر آلمانی در اردبیل، به اتهام «دست داشتن» در این اعتراضات خبر داده است.اوایل شهریور و پیش از آغاز اعتراضات نیز، وزارت امور خارجه آلمان در پاسخ به رادیوفردا تأیید کرد که حکومت ایران یک شهروند دیگر آلمان را بازداشت و زندانی کرده است.جمشید شارمهد و ناهید تقوی دو شهروند دوتابعیتی ایرانیآلمانی نیز پیشتر در ایران بازداشت شده بودند.
روزنامه جوان همچنین مدعی شده است که انتخاب شهر برلین برای تجمع ایرانیان خارج از کشور، از سوی کشورهای غربی «حتما حسابشده و برنامهریزی شده بوده است.»ادعای روزنامه جوان درباره «برنامهریزی» کشورهای غربی برای تجمع برلین، در حالی است که انتخاب این شهر از سوی خود ایرانیان صورت گرفت و قرار است در دیگر شهرهای اروپا نیز تجمعهای مشابهی برگزار شود.خبرگزاری دولتی ایرنا نیز روز یکشنبه در خبر اول وبسایت خود بهشدت به تظاهرات هشتاد هزار نفری ایرانیان در برلین تاخته و بدون ارائه مدرکی، نظریههای متعددی را «بر اساس شنیدهها» عنوان کرده است.این خبرگزاری، حضور گروههای اقلیتهای جنسی در اعتراضات را «وقیح» دانسته و به همراهی برخی شهروندان دیگر کشورها در این تظاهرات نیز اعتراض کرده است.
۱۴۰۱ مهر ۳۰, شنبه
ایرانیان در برلین فریاد میزنند: «این همه لشکر اومده، به عشق ایران اومده»
تظاهرات سراسری ایرانیان در برلین روز شنبه 22 اکتبر 2022 با حضور هزاران نفر از ایرانیان ساکن آلمان و دیگر کشورها آغاز شده و شرکتکنندگان از مسیرهای مختلف به سمت محل برگزاری تجمع اصلی در پایتخت آلمان رسیدهاند.
در صف نخست این راهپیمایی گسترده در برلین خانوادههای جانباختگان هواپیمای اوکراینی حضور دارند که به نشانه اتحاد دستهای یکدیگر را گرفتهاند. ایرانیان در برلین فریاد میزنند: «این همه لشکر اومده، به عشق ایران اومده»
-
ربوده شدن ۶ دانشآموز دختر توسط نیروهای امنیتی در جوانرود
سازمان حقوق بشری ههنگاو با انتشار گزارشی نوشته است که طی روزهای اخیر دستکم ۶ دختر نوجوان اهل جوانرود توسط نهادهای امنیتی ربوده شدهاند.
ههنگاو اسامی این دانشاموزان را کیمیا علیمرادی، سندس یعقوبی، هیرو نوری، الینا رنجبر، رها صبوری و سارا کرمی اعلام کرده است. گزارش شده که این دانشآموزان که همگی ۱۷ ساله هستند طی روزهای اخیر و پس از هجوم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به یکی از دبیرستانهای جوانرود بازداشت شدهاند. طی هفتههای گذشته مدارس دخترانه ایران به شکل گستردهای شاهد اعتراضات ضد حکومتی بوده و در مواردی نیروهای نظامی جمهوری اسلامی برای بازداشت دانشآموزان وارد این مدارس شدهاند. کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان امروز جمعه ۲۹ مهر اعلام کرد که در مدت ۳۸ روز اعتراضات سراسری در نقاط مختلف ایران، هزاران نفر از جمله دستکم ۳۲۰ کودک زیر ۱۸ سال به دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شدهاند. در خبری دیگر مربوط به معترضان کرد در ایران، شورای صنفی دانشجویان کشور از اعتصاب غذای واران محمدنژاد دانشجوی کارشناسیارشد دانشگاه هنر یزد و اهل سنندج خبر داده است. بر اساس گزارش شورای صنفی دانشجویان کشور، خانم محمد نژاد ۵ روز است که در اعتصاب غذا به سر میبرد. این دانشجوی کرد در روز۲۱ مهر حین بازگشت به شهر محل تحصیل خود در ترمینال سنندج به طرز خشونتآمیزی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.
نشست وزیران خارجه زن پانزده کشور جهان به میزبانی کانادا و سخنان شیرین عبادی
ایراناینترنشنال
ملانی جولی، وزیر خارجه کانادا، اعلام کرد این کشور به تحریم مقامها و نهادهای جمهوری اسلامی که در نقض حقوق بشر در ایران نقش دارند ادامه خواهد داد.
جولی روز پنجشنبه در نشست مجازی وزرای خارجه زن درباره خیزش سراسری ایران افزود که کشورهای حامی مردمسالاری وظیفه اخلاقی دارند از «زنان بسیار با شهامتی» که در خیابانهای ایران تظاهرات میکنند حمایت کنند.
همچنین شیرین عبادی تنها زن ایرانی برنده جایزه نوبل صلح در این نشست گفت: «برای ۴۳ سال مردم خشم خود را فرو خوردند. برای ۴۳ سال، رژیم گوش خود را به خواستههای مردم بست و هر کس علیه رژیم حرف زد، یا زندانی و یا کشته شد یا به ناچار از کشور فرار کرد.»
در این نشست وزیران خارجه زن پانزده کشور جهان به میزبانی کانادا حضور داشتند و درباره «سرکوب بیرحمانه اعتراضات در ایران» با یکدیگر گفتوگو کردند.
پیشتر وزیر خارجه کانادا گفته بود هدف از این نشست، تاکید بر توقف هرگونه خشونت و آزارواذیت علیه مردم ایران، به ویژه زنان است.
او تاکید کرد: «برگزاری اعتراضات مسالمتآمیز جزو حقوق بشر است. روزنامهنگاران باید بتوانند در امنیت اعتراضات را پوشش دهند. از ایران میخواهم تمام روزنامهنگاران زندانی را آزاد کرده و آزار و تهدید روزنامهنگاران را متوقف کند.»
کانادا در تازهترین اقدام تحریمی خود علیه جمهوری اسلامی، ۶ فرد و چهار نهاد جمهوری اسلامی را در ارتباط با نقض حقوق بشر در ایران تحریم کرد.
از زمان آغاز خیزش سراسری در ایران، ایرانیان ساکن کانادا نیز همچون ایرانیان دیگر نقاط جهان دست به تظاهرات گسترده و متعدد زدند.
در آخرین مورد، هزاران نفر از ایرانیان و فعالان کانادا در تظاهراتی با حضور نمایندگان پارلمان این کشور در مرکز شهر ونکوور در همبستگی با زندانیان اوین شعار «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» سر داده و با خیزش مردم ایران اعلام همراهی کردند.
هفتپرده از «شکنجه سفید»؛ روایات چند زندانی زن از حبس انفرادی
ایران اینترنشنال
مجموعه روایتهای چند زندانی زن را بخوانید که از کتاب شکنجه سفید، به قلم نرگس محمدی انتخاب و در تایمز لندن منتشر شده است.
نرگس محمدی، فعال حقوق بشر، شکنجه سفید را با محوریت رنجهای حبس انفرادی، با شهادت درباره تجربه خود و گفتوگو با ۱۲ زن زندانی دیگر، تنظیم کرده است.
طی پنج هفته گذشته، یک موضوع معترضانی را که به خیابانهای ایران روان شدند به هم پیوند داده و آن چیزی جز نفرت از جمهوری اسلامی نیست.
جرقه خشم مردم، مرگ مهسا امینی ۲۲ ساله بود و معترضان میدانستند که کشتار، بازداشت و حبس در کمینشان است.
بسیاری از معترضان در خیزش سراسری مردم ایران بازداشت و صدها تن به زندان مخوف اوین در تهران فرستاده شدند. همان زندانی که آتشسوزی اخیر، جان شماری از زندانیان آن را گرفت و از تعداد دقیق کشتهشدگان، گزارشی ارائه نشده است.
اما برای زندانیان زن، بهویژه آنانی که در حبس انفرادیاند، شرایط از بقیه بخشهای زندان بدتر است.
نرگس محمدی، فعال حقوق بشر محبوس در زندان اوین، بیش از هشت سال را در این زندان گذرانده است.
*روایت نرگس محمدی، زندانی سیاسی
وضعیت فعلی: در زندان اوین محبوس است
این یادداشت را در آخرین ساعات پیش از خروج از خانه مینویسم. خیلی زود، دوباره مجبور به بازگشت به زندان خواهم شد.
شانزدهم نوامبر ۲۰۲۱، برای دوازدهمین بار بازداشت و برای چهارمین بار در عمرم به حبس در سلول انفرادی رفتم.
من ۶۴ روز را در سلول انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین گذراندم که دست وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است.
این بار، اتهامم نوشتن کتابم «شکنجه سفید» بود. آنها من را به سیاهنمایی ایران در سراسر جهان متهم کردند و قسم خورده بودند تا ثابت کنند که کارزار من برای پایان دادن به حبس انفرادی شکست خورده است.
یک بار دیگر، آنها این شکنجه را بر من تحمیل کردند تا سلطه حکومت را به رخ همه فعالان در سراسر جهان بکشند.
من به شکلی غیرقانونی به هشت سال و دو ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شدم که بعدتر به شش سال، البته با همان تعداد ضربات شلاق، تقلیل یافت. پس من دو محکومیت جداگانه دارم: یک محکومیت قبلی که ۳۰ ماه حبس و ۸۰ ضربه شلاق است و این یکی، که جدید است.
اما هیچچیز جلودار من برای مبارزه با حبس انفرادی نخواهد بود. حالا که بهدلیل مشکلات سلامتی، یک حمله قلبی در زندان قرچک و یک جراحی قلب، در مرخصی موقت به سر میبرم، یک بار دیگر اعلام میدارم که حبس انفرادی، غیرانسانی و بیرحمانه است و تا نابودی آن از پا نمینشینم.
آنها بار دیگر مرا روانه زندان خواهند کرد اما من تا زمانی که حقوق بشر و عدالت در کشورم حکمفرما شود، از کارزارم دست نخواهم کشید.
*روایت نیگارا افشارزاده
اتهام وارده: جاسوسی
وضعیت فعلی: آزاد و در ترکمنستان زندگی میکند
به من چشمبند زدند تا ندانم کجا میروم. وقتی چشم باز کردم، در داخل سلول بودم. بالای سرم دو چراغ بود. سه پتو و یک فرش نازک کف زمین. سلول عریض پهن بود؛ در راهروی سوم، بند ۲۰۹ زندان اوین که دست وزارت اطلاعات است.
وقتی در این سلول زندانی شدم کسی در راهرو نبود. کسی از راهرو گذر نمیکرد و صدایی، حتی صدای باز و بسته شدن دری، به گوش نمیرسید. تنها موجودات زنده آن راهرو، سوسکهای بزرگ ترسناک بودند.
وقتی برایم ناهار میآوردند، برنج شفته را ریزریز میکردم و کف زمین میریختم تا مورچه یا چیز دیگری بیاید تا خودم را سرگرم کنم. در آن سلول، آرزومند موجودی جاندار در کنار خودم بودم. وقتی سر و کله مگسی پیدا میشد، در پوست خود نمیگنجیدم. مواظب بودم که وقتی در سلول باز میشود فرار نکند. در سلول میدویدم و با مگس حرف میزدم.
یک سال و نیم را در آن سلول گذراندم.
اولین برای که مرا برای بازجویی بردند دو بازجو آنجا بود. یکی جوان و یکی تقریبا میانسال. آنها گفتند که آخر کار است.
آنها گفتند که فکر کن مردهای! توی قبر خوابیدی و ما نکیر و منکریم.
از آنچه میگفتند سر در نمیآوردم. به خودم گفتم :«خب کدام نکیر است و کدام منکر؟»
شروع به پرسیدن سوالاتی کردند که پاسخی برای آنها نداشتم. در طول بازجویی چشمبند داشتم و فقط میتوانستم صدایشان را بشنوم. وقتی میخواستند نشان دهند خشمگیناند، جعبه چای و دیگر چیزها را به سمتم پرتاب میکردند.
گاهی فقط دو بازجو و بعضی اوقات بیشتر بودند. یک بار از صداهایشان حدس زدم که باید پنج نفری پشتم ایستاده باشند. یک بار یک لیون آب به من دادند و یکیشان دستور داد: «لیوان آب را خالی کن روی زمین.»
اطاعت کردم.
– حالا با دستهایت جمعش کن!
وقتی من سعی خودم را میکردم، گفت: «آب رفته به جوی برنمیگردد.»
یک بار بازجویی در دستمال فین کرد و آن را روی زمین پرتاب کرد و گفت که زنها مثل دستمال دماغیاند. باید استفاده کرد و بعد دورشان انداخت.
بازجو مرا تماموقت تهدید میکرد. او میگفت: «آنقدر توی زندان میمانی تا گیسهایت مثل دندانهایت سفید شود … پوستت را میکنیم و دارت میزنیم … من خودم چهارپایه را از زیر پایت خواهم کشید.»
*روایت آتنا دائمی، فعال حقوق بشر
مدت حبس: شش سال و نیم
وضعیت فعلی: آزاد و در تهران زندگی میکند
چیزهایی از من میپرسیدند که اصلا چیزی دربارهشان نمیدانستم و نمیدانستم چه بنویسم. یک ورق جلوی من گذاشتند و گفتند اسم تمام پسرهایی را بنویسم که از کودکی با آنها حرف زدهام. یک بار یکی از بازجوها عصبانی شد و تفنگش را بیرون کشید و شروع به تهدید من کرد. طی بازجوییها به من فحاشی میکردند و دشنام میدادند.
بازجوی من اتهاماتم را خواند و فرم را دستم داد. فکر کنم ۱۸ تا ۲۰ اتهام برایم ردیف شده بود: اقدام علیه امنیت ملی، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، توهین به مقدسات و غیره. همینطور که برگه را میخواندم مدام به اعدام تهدید میشدم.
نوشتم که هیچکدام از اتهامات را نمیپذیرم. بدنم، صدایم و دستانم میلرزیدند. از نفرت لبریز بودم و تلاش میکردم خود را کنترل کنم. مثل این بود که میخواستند با دندانهایشان مرا تکهتکه کنند. میدانستم که تنهایم. آنها دروغ میگفتند و تهدید میکردند. میدانستم که فریادرسی ندارم.
صبح وقتی از خواب بلند میشدم، میکوشیدم آرام چای بنوشم تا زمان بگذرد. هر خردهنانی را برمیداشتم و در لیوان چای میانداختم، هر تار مویی که از موی سرم بر زمین افتاده بود را جمع میکردم. شانهای که به من داده بودند به زحمت موهایم را شانه میکرد و مدتها طول میکشید تا گره موی درهمتنیده را باز کنم. مدتی از زمانم را به همین میگذراندم. پتوهایم را تا میزدم و به آنها تکیه میدادم و به دیوار سنگی نگاه میکردم تا در سنگهای مرمری آنها اشکالی بیابم. حوصلهام سر میرفت.
نان بیات را برای مورچهها میریختم. بعد ناهار، کمی میخوابیدم و با قاشق روی ظرف ناهارم طرح میزدم. سرد بود. پاهایم درد میگرفت و کرخت میشد. سرم حسابی گیج میرفت. وقتی در اتاق راه میرفتم سرگیجهام بدتر میشد. مثل این بود که دیوارها به من حمله میکنند.
یک تکه روزنامه بود که یک زندانی قبلی آن را با خمیردندان به دیوار چسبانده بود. از دستم خارج است که چند بار آن را خواندم. تمام نوشتهها، نامها و اشعاری را که دیگر زندانیان روی دیوار نوشته بودند، از بر بودم. وقتی بعد از ۵۰ روز به من خودکار دادند، تمام دیوارها را از شعرهایی که دوست داشتم پر کردم.
*روایت زهرا زهتابچی
اتهام وارده: عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران
وضعیت فعلی: در حال حاضر محکومیت ۱۰ سالهاش را در زندان اوین میگذراند
سلول انفرادی دو در یک متر بود. داخل سلول یک دیوار نصفهنیمه بود که توالت پشت آن بود. کنارش روشویی و یک سطل آشغال. نور طبیعی نبود. یک چراغ پرنور وسط سقف که هیچوقت خاموش نمیشد. کف زمین از سنگ بود. به من پتوی چرک داده بودند تا زیرم بیندازم و لحاف رویم هم کافی نبود. هوا سرد بود و من با کاپشن و شلوار جین و ژاکت میخوابیدم.
حق استحمام نداشتم. به من تشت و کاسه میدادند و میگفتند خودم را توی توالت بشورم.
هفته اول خواب به چشمانم نیامد. تپش قلبم آنچنان شدید بود که وقتی سرم را روی لحاف میگذاشتم حس میکردم قلبم دارد میترکد. از نوری که از کرکره پنجره درز میکرد روز و شب را تشخیص میدادم. وقتی اذان میشد نماز میخواندم. میفهمیدم صبح شده است. بعد صبح ظهر میشد و ظهر به شب میرسید.
از خدا میخواستم مرا کمک کند. نمیدانستم چه کنم. یک قرآن در سلولم بود که بیوقفه میخواندم. فضای سلول ترسناک بود؛ حتی نمیتوانستم به دور و اطرافم نگاه بیندازم. یک میله آهنی به کف زمین جوش خورده بود که ۱۰ سانتیمتر از دیوار فاصله داشت و آزارم میداد. تا وقتی که دیگر زندانیانی که به سلول آوردند نگفته بودند، نمیدانستم که میله برای مجازات آنهایی بود که قرار بود به زودی اعدام شوند. آنها را به میله میبستند. وحشتناک بود. وحشتزده بودم. به کسانی فکر میکردم که آخرین شبشان را در آن سلول گذرانده بودند و به آن میله زنجیر شده بودند. حس میکردم که صداهایشان را میشنوم. در سلول چیزی جز روشویی، یک سطل، دو پتو، یک قرآن و دو جلد «مفاتیحالجنان» نبود.
*روایت مهوش ثابت شهریاری، برنده جایزه سالانه «نویسنده دلیر» برای اشعارش درباره زندان
اتهام وارده: عضویت در گروه بهائی یاران
در سال ۲۰۱۷ پس از ۱۰ سال حبس آزاد و در ژوییه ۲۰۲۲ بار دیگر بازداشت شد
وضعیت فعلی: به اتهامات واهی جاسوسی در حبس است
خسته و گرسنه بودم. سردم بود. هوای سلول خفه بود. بوی تعفن توالت، خستگی و اضطراب بازجویی، وضعیت مبهم و فرآیند طولانی انتقال، دست به دست هم داده بود تا فشار جسمی و روحی بر من را زیاد کند. وقتی بازجوها رفتند، از اتاق بغلی صدای ناله و فریاد شنیدم.
زنی در سلول کناری بود و فهمید که کسی دیگر هم در آن وضعیت دردناک است. فریاد کشید و ناله و نفرین کرد. التماس کرد و گفت هر چیزی که میتوانی، یک قرص مسکن، یک سیگار به من بده. من فورا شروع به حرف زدن با او کردم و سعی کردم او را آرام کنم.
اوایل نمیتوانستم روی زمین کنار توالت کثیف، روی فرش چرک و زیر آن پتوهای کهنه بدبو بخوابم. به خودم گفتم میخواهند با این کار خفت و ذلتم بدهند اما من اجازه نمیدهم. به خودم گفتم که این، برای من یک تجربه معنوی است. به سخن نیچه فکر کردم: «آنچه مرا نکشد، قویترم میکند.»
سلول انفرادی تنها یک سلول کوچک، تنگ، تاریک و بیروح نیست. در طول زمان، فشار بر متهم، با بازجوییهای سنگین و پیدرپی، افزایش مییابد؛ تهدید، توهین، احساس اینکه عزیز شما و دیگران در خطر است، بیخبری از خانواده، اینکه رژیمی چه خیالی برای شما در سر دارد، نگرانی خانواده و افرادی که به آنها تعلق دارید.
بازجویان مدام بلوف میزنند، فحش میدهند، فریاد میزنند، دروغ میگوید تا شما را از پا درآورند و مطیع خود کنند.
انفرادی احساساتتان را بیحس میکند و تعادل روانیتان را در هم میریزد.
نمیتوانید هیچ برنامهای بچینید و این در کنار افکار مزاحم و گیجکننده و در غیاب محرکات حسی چون نور، صدا، رایحه، لمس و حتی یک نگاه ساده، رخ میدهد.
خواب بد، بیخوابی و وزن از دست دادن بهخاطر عادات غذایی بد هم وجود دارد. من در چند ماهه اول ۲۰ کیلو وزن کم کردم.
سختترین تهدید وقتی بود که بازجویم به من گفت ممکن است پسرم که هفتهای دو بار به ملاقات من میآمد در راه تصادف کند یا گفت همسرم به دیدارم نخواهد آمد چون اگر میآمد، سریعا به جرم ارتداد اعدام میشد. بازجویم همیشه به من میگفت: «از اینجا جان سالم به در نمیبری.»
او همیشه تهدیدات اینچنینی میکرد.
*روایت صدیقه مرادی
اتهام وارده: عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران
مرادی در سال ۲۰۱۶ آزاد و در سال ۲۰۱۹ دوباره دستگیر شد
وضعیت فعلی: آزاد
اولین باری که برای بازجویی رفتم به تخت بسته شدم. آنها دستان و پاهایم را کشیدند و آنها را به تخت بستند. خیلی درد داشت.
با کابل کف پایم زدند. تمام بدنم میلرزید. گریه کردم. انگار داشتم میمردم.
اما درد کمرم کمتر بود. سرم را از پشت کشیدند که باعث شد گردنم آسیب ببیند. یادم هست که از هوش رفتم و با پارچ رویم آب ریختند تا به هوشم بیاورند. نمیتوانستم بایستم اما مرا مجبور به ایستادن کردند.
هیچچیز در سلولم نداشتم. اوایل به من قاشق نمیدادند و وقتی شکایت کردم گفتند که باید یاد بگیرم بدون قاشق سر کنم. پس از مدتها به من یک قاشق دادند.
میدانستم باید راه بروم اما نمیتوانستم. بیشتر اوقات درازکش بودم. بلندبلند حرف میزدم و سعی میکردم به صدای خودم، انگار صدای دیگری باشد، گوش بدهم.
به جز وقتی که صدای آواز زندانیان از طبقه بالا به گوش میرسید، سکوت بود.
وقتی صدای موتورسیکلتی میشنیدم احساس میکردم زندگی جریان دارد و وقتی صدای یک میوهفروش دورهگرد را میشنیدم، حس میکردم زندهام.
سکوت و دیوارهای سفید ویرانگر بود. برای مدتها، انگار هیچچیزی در جهان وجود نداشت. نمیدانم چطور آن را توضیح دهم. در آن لحظات انگار از همهچیز دور بودم. انگار به فراموشی سپرده شده بودم.
*روایت مرضیه امیری، روزنامهنگار و فعال حقوق زنان
امیری در سال ۲۰۱۹ به ۱۰ سال زندان محکوم شد و بعد محکومیتش به پنج سال کاهش یافت
وضعیت فعلی: آزاد
تنهایی کشیدن در محیطی بسته برای هر کسی وحشتناک است و برای من هم همین بود. شما با هر جنبه زندگی انسانی بیگانه میشوید. طی بازجوییها از هر چیزی از شما سوال میشود. تنها بازجوست که شما را خطاب قرار میدهد و وقتی به سلولتان بازمیگردید، تنهای تنهایید.
تنهایی سلول انفرادی با تنهایی در دنیای خارج فرق دارد. کسی کنارتان نیست. دلتان میخواهد حرف بزنید اما نمیتوانید . گاهی فکر میکنید دیوارها به شما هجوم میآورند. فکر میکنید که دیوارها به هم نزدیک میشوند و شما زیر فشار آنها له میشوید. این احساس سهمگینی بود که نفس مرا بند میآورد.
من صرع داشتم و البته نگران بیماریام بودم. بارها درباره آن گفته بودم و به بازجویم نوشته بودم اما او توجهی نمیکرد. یک روز در انفرادی بودم و وقتی بلند شدم هوشیاریام را از دست دادم و تشنج کردم. در تنهایی سلول دوباره به هوش آمدم.
احساس ترس در پسزمینه تمام روزهای سلول انفرادی حضور دارد. ترس، توبیخ، مجازات، انزوا، ارعاب، محرومیت، فشار و تهدید، چیزهاییاند که در بازداشت به شما تحمیل میشوند.
اما به عنوان یک زن، پیش از دستگیری هم دلیل تمام این سیاستها را میدانید و یا از تجربیات زندان باقی زنان، از آنها خبر دارید. به عنوان یک زن، این وضعیت پیشتر از سمت پدر، برادر و سیستم مردسالارانه حاکم، بر من تحمیل شده بود.
دلیل آن این است که آنها خود را ارباب میبینند یا دستکم کسی که میتواند حق شما را سلب کند و برای سرنوشتتان تصمیم بگیرد.
راهاندازی دفتر نیروهای مسلح در دانشگاهها؛گامی دیگر در افزایش نظامیگری در فضای دانشگاهی
ایران اینترنشنال
اعلام خبر راهاندازی دفتر نیروهای مسلح در دانشگاهها از سوی وزیر علوم، تحقیقات و فنآوری دولت ابراهیم رئیسی، با موجی از واکنشها به ویژه در شبکههای اجتماعی مواجه شده و نگرانیها از افزایش نظامیگری در فضاهای دانشگاهی و علمی ایران بیشتر شده است.
محمدعلی زلفیگل، وزیر علوم دولت رئیسی در پنجاه و هفتمین اجلاس معاونان پژوهش و فنآوری دانشگاهها، مراکز آموزش عالی، پژوهشی و فنآوری که در سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران برگزار شد، اعلام کرد که به زودی قرار است نیروهای مسلح در دانشگاهها دفتر دایر کنند.
زلفیگل گفت: «قرار شد یک دفتر در هر دانشگاهی به نماینده نیروهای مسلح اختصاص داده شود تا قراردادها و تفاهمنامههایی که با نیروهای مسلح قرار است انجام شود، از این طریق پیگیری شود.»
این در حالی است که پیشتر دفاتر بسیج دانشجویی که در ارتباط با سازمان بسیج سپاه پاسداران هستند، در دانشگاهها دایر شده و در جهت خلاف خواستههای صنفی دانشجویان عمل میکنند.
همچنین بسیج دانشجویی در سالهای گذشته ابزار سرکوب حکومت در دانشگاههای کشور بوده است.
تصمیم برای راهاندازی دفتر نیروهای مسلح در دانشگاهها در حالی است که طبق قانون، ورود نیروهای مسلح و امنیتی به داخل دانشگاهها ممنوع است.
جمهوری اسلامی اما همواره این قانون را زیر پا گذاشته و برای سرکوب اعتراضات دانشجویی، ماموران امنیتی و نظامی خود را روانه دانشگاهها کرده است.
از سوی دیگر بر اساس اطلاعیه هیات رییسه دانشگاه صنعتی شریف درباره حمله اخیر نیروهای امنیتی به این دانشگاه، در جلسهای که با حضور دو مقام ارشد امنیتی با حضور اکثریت اعضای شورای دانشگاه در این دانشگاه برگزار شد، اتفاقات و جزییات وقایع شرح داده شد و این دو مقام امنیتی کوتاهی خود در این زمینه را پذیرفتند و عذرخواهی کردند.
پس از حمله خشونتبار به دانشگاه صنعتی شریف در روز دهم مهر، موجی از محکومیتهای بینالمللی به راه افتاد اما وزارت علوم جمهوری اسلامی موسسهها و دانشگاههای خارجی که این حمله را محکوم کردند به «مداخله در امور سیاسی ایران» متهم کرد.
اعتراضهای سراسری؛ بازداشت دستکم ۱۱ شهروند در شهرهای سنندج، آبادان، یاسوج و تهران
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
نیروهای امنیتی در سنندج، آبادان، یاسوج و تهران، دستکم ۱۱ شهروند را بازداشت و به مکان نامعلومی کردند. همچنین یکی از بازداشت شدگان شهر سنندج با تودیع قرار وثیقه آزاد شد.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ طی روزهای اخیر، آترین آذرفر، ماندانا صادقی، رضا محمدی، مهدی علیزاده، سعید عبدالله پور، جواد مرادیان، محمدامین کاظمی، مرضیه معین، نیک یوسفی، نیلوفر فتحی و حسین رضایی، توسط نیروهای امنیتی در استانهای تهران، کردستان و کهگیلویه بویراحمد بازداشت شدند. همچنین، ریزان احمدی، اهل سنندج مرکز استان کردستان پس از اتمام بازجویی ها با تودیع وثیقه آزاد شد.
یک منبع مطلع در اینباره گفت:”طی روزهای اخیر، مرضیه معین، مهدی علیزاده، سعید عبدالله پور، جواد مرادیان و محمدامین کاظمی، شهروندان ساکن شهر یاسوج از توابع استان کهگیلویه و بویراحمد، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. از مکان نگهداری، عناوین اتهامی و ارگان بازداشت کننده این افراد اطلاعی در دست نیست.”
همچنین، یک فرد آگاه در تشریح بازداشت نیک یوسفی به حقوق بشر در ایران گفت:”روز یکشنبه ۲۴ مهر ماه ۱۴۰۱، نیکیوسفی، عکاس، تدوینگر و فیلمساز، در پی یورش نیروهای امنیتی به منزل دوست وی بازداشت شد. وی از زمان بازداشت تنها ۱ مرحله تماس کوتاهی با پدر خود داشته است. از مصادیق حقوقی اتهامات، مکان نگهداری و ارگان بازداشت کننده نیک یوسفی اطلاعی در دست نیست.”
یک منبع مطلع نیز از استان خوزستان در گفتگو با گزارشگر حقوق بشر در ایران اعلام کرد:”صبح امروز چهارشنبه ۲۷ مهر ماه ۱۴۰۱، ماندانا صادقی – روزنامه نگار و فعال رسانه ای و همسر وی رضا محمدی، در پی یورش ماموران اطلاعات سپاه ولیعصر استان خوزستان به منزل ابن زوج در شهرستان آبادان، بازداشت و جهت بازجوئی و تفهیم اتهام به شعر اهواز مرکز استان خوزستان منتقل شده است. از مصادیق حقوقی اتهامات ماندانا صادقی و رضا محمدی، تا این لحظه اطلاعی در دست نیست.”
لازم به ذکر است، ماندانا صادقی، در بهار ۱۳۹۷ به همراه چند تن دیگر از فعالان رسانه ای استان خوزستان، توسط ماموران قرارگاه ولیعصر سپاه این استان، بازداشت و پس از طی مراحل بازجوئی و تفهیم اتهام با تودیع وثیقه آزاد شده بود.
این روزنامه نگار، در تاریخ ۵ تیر ماه ۱۳۹۷، به شعبه ۴ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب آبادان احضار و از بابت اتهام (نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی) مورد بازپرسی و تفهیم اتهام قرار گرفته بود.
ماندانا صادقی، در تاریخ ۱۴ بهمن ماه ۱۳۹۸، که پیشتر از بابت اتهام(فعالیت تبلیغی علیه نظام) به دلیل فعالیتهای رسانه ای خود مورد تفهیم اتهام قرار گرفته بود پس از حضور در محل شعبه ۱ دادگاه انقلاب آبادان دفاعیات خود را به قاضی دادگاه ارائه کرده بود.
در تاریخ ۷ اسفند ماه ۱۴۰۰، ماندانا صادقی، به همراه چند تن دیگر از روزنامه نگاران، توسط شعبه ۴ دادگاه کیفری ۱ استان خوزستان محاکمه و اواخر خردادماه ۱۴۰۱، از اتهامات منتسبه تبرئه و قرار منع تعقیب آنها صادر شده بود.
وبسایت کُردپا هم اعلام کرد؛ امروز چهارشنبه ۲۷ مهر ماه ۱۴۰۱، آترین آذرفر، هنرمند و گرافیست، اهل شهر سنندج مرکز استان کردستان، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. از مکان نگهداری، ارگان بازداشت کننده و مصادیق حقوقی اتهامات وی اطلاعی در دست نیست.
شورای صنفی فرهنگیان کشور هم اعلام کرد؛ عصر سه شنبه ۲۶ مهر ماه ۱۴۰۱، نیلوفر فتحی – معلم ریاضیات و حسین رضایی – وکیل دادگستری، ساکن تهران، در دفتر وکالت حسین رضایی، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. این شهروندان از لحظه بازداشت امکان برقراری تماس با خانواده خود را از دست دادند. تا این لحظه از مکان نگهداری و مصادیق حقوقی اتهامات نیلوفر فتحی و حسین رضایی، اطلاعی در دست نیست.
وبسایت کُردپا در خبری دیگر اعلام کرد؛ امروز چهارشنبه ۲۷ مهر ماه ۱۴۰۱، ریزان احمدی، فعال حقوق زنان، اهل سنندج مرکز استان کردستان، پس از اتمام مراحل بازجویی و تفهیم اتهام از بند کانون اصلاح و تربیت این شهر با تودیع وثیقه آزاد شد.
لازم به ذکر است، در تاریخ ۲۹ شهریور ماه ۱۴۰۱، ریزان محمدی، در محل کار خود توسط نیروهای امنیتی شهر سنندج بازداشت و پس از انتقال به بازداشتگاه و طی مراحل بازجوئی و بازپرسی به بند کانون اصلاح و تربیت این شهر منتقل شده بود.
پس از انتشار اخبار مرتبط با جان باختن مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله اهل سقز از توابع استان کردستان که پس از سفر به تهران و بازداشت توسط پلیس امنیت اخلاقی (گشت ارشاد) و انتقال وی به بازداشتگاه و سپس جان باختن وی که با ابهامات بسیاری همراه بود اعتراضات گسترده ای از استان کردستان شکل گرفت و در تاریخ ۳۱ شهریور ماه ۱۴۰۱، سازمان عفو بین الملل نیز با انتشار بیانیه ای، مقابله نیروهای امنیتی برای سرکوب این اعتراضات خواستار اقدام فوری جامعه جهانی شده بود.
اعتراضهای سراسری؛پوران ناظمی، فعال مدنی توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصی خود بازداشت شد
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
نیروهای امنیتی، پوران ناظمی، فعال مدنی را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند. هنوز از دلایل بازداشت این فعال مدنی اطلاعی در دست نیست.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ ساعت ۱۰ صبح روز چهارشنبه ۲۷ مهر ماه ۱۴۰۱، پوران ناظمی، فعال مدنی، در پی یورش ماموران امنیتی به منزل وی بازداشت و جهت بازجویی به مکان نامعلومی منتقل شد.
یک منبع مطلع در اینباره گفت:”بیش از پنج تن از ماموران امنیتی ساعت ۱۰ صبح امروز به محل سکونت پوران ناظمی یورش برده و پس از تفتیش و توقیف برخی وسائل شخصی وی را بازداشت کردند.”
لازم به ذکر است، پوران ناظمی، فعال مدنی، به دفعات مصاحبه هایی را در فضای مجازی در محکومیت سرکوب شهروندان در ایران انجام داده بود.
پوران ناظمی، پیش از این هم در تاریخ ۵ دی ماه ۱۳۹۸، در جریان برگزاری مراسم پویا بختیاری، از جانباختگان تجمعات اعتراضی آبان ۱۳۹۸ در مسیر اتوبان تهران به سمت کرج توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از انتقال به بازداشتگاه و طی مراحل بازجویی چند روز بعد آزاد شده بود.
۱۴۰۱ مهر ۲۹, جمعه
ماندانا صادقی و رضا محمدی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند
صدای بازداشت شدگان
روز چهارشنبه ۲۷ مهر۱۴۰۱، ماندانا صادقی، نویسنده و روزنامه نگار به همراه همسرش رضا محمدی، توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصی خود در آبادان بازداشت و به اهواز منتقل شدند.
طبق گزارش دریافتی و به نقل از منابع فعال حقوق بشر در ایران، ماندانا صادقی، نویسنده و روزنامه نگار به همراه همسرش رضا محمدی بازداشت شد.
بر اساس این گزارش، بازداشت این شهروندان توسط ماموران امنیتی در منزل شصی آنها در آبادان صورت گرفته و پس از آن به اهواز منتقل شده اند.
تا لحظه تنظیم این خبر، از دلایل بازداشت و اتهامات مطروحه علیه این شهروندان اطلاعی در دست نیست.
خانم صادقی پیشتر نیز اواخر اسفندماه سال گذشته از بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام» توسط شعبه ۴ «دادگاه» کیفری یک اهواز محاکمه و سپس از اتهام انتسابی تبرئه شده بود.
فریبا دلیر و ناصر نورد گل تپه، دو زندانی مسیحی از زندان اوین آزاد شدند
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
فریبا دلیر و ناصر نورد گل تپه، دو زندانی عقیدتی مسیحی محبوس در زندان اوین آزاد شدند. این افراد با گذشت بخشی از محکومیت خود از زندان اوین آزاد شده اند.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ روز دوشنبه ۲۶ مهر ماه ۱۴۰۱، ناصر نورد گل تپه و روز سه شنبه ۲۷ مهر ماه ۱۴۰۱، فریبا دلیر، دو نوکیش مسیحی محبوس در زندان اوین پس از تحمل بخشی از مجموع محکومیت حبس خود آزاد شدند. ناصر نورد گل تپه در حال تحمل حبس تعزیری ۱۰ ساله خود از بابت اتهام اقدام علیه امنیت ملی و فریبا دلیر هم در سپری کردن محکومیت حبس تعزیری ۲ ساله خود بود.
براساس این گزارش، آزادی این دو نوکیش مسیحی محبوس در زندان اوین پس از تایید درخواست عفو وی صورت گرفته است.
لازم به ذکر است، فریبا دلیر، از تاریخ ۲۷ فروردین ماه ۱۴۰۱، برای سپری کردن دوران حبس تعزیری ۲ ساله خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بود.
فریبا دلیر، در تاریخ ۲۸ تیر ماه سال ۱۴۰۰، در یک آرایشگاه در تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به همراه همسرش سروش و ۳ نوکیش مسیحی دیگر پس از انتقال به سلول انفرادی در بند۲الف سپاه در زندان اوین و طی مراحل بازجویی و تفهیم اتهام به زندان قرچک ورامین و همسر او سروش هم به زندان تهران بزرگ منتقل شد.
در شهریور ماه ۱۴۰۰، فریبا دلیر با تودیع وثیقه ای به مبلغ ۶۰۰ میلیون تومان و سروش هم با تودیع وثیقه ای به مبلغ ۳۰۰ میلیون تومان بطور موقت و تا اتمام مراحل دادرسی آزاد شدند.
با آغاز مراحل دادرسی و ارجاع پرونده فریبا دلیر به شعبه دادگاه انقلاب تهران، این نوکیش مسیحی در تاریخ ۱۳ آبان ماه ۱۴۰۰، با اتهام (اقدامعلیه امنیت ملی) محاکمه و به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. همچنین همسر این نوکیش مسیحی و ۳ نوکیش مسیحی دیگر هر یک به تحمل ۱۰ ماه حبس تعزیری محکوم شدند.
با اعلام اعتراض و ارجاع پرونده به شعبه دادگاه تجدیدنظر استان تهران، فریبا دلیر به تحمل ۲ سال حبس تعزیری و سروش همسر این نوکیش مسیحی به همراه ۳ نوکیش مسیحی دیگر، به پرداخت ۵۰ میلیون ریال جریمه نقدی بدل از ۱۰ ماه حبس تعزیری محکوم شدند.
اما در خصوص ناصر نورد گل تپه دینر نوکیش مسبحی آزاد شده از زندان اوین لازم به اشاره است، در تاریخ ۵ بهمن ماه ۱۴۰۰، پرونده وی برای اعمال ماده ۴۷۷ اعاده دادرسی، به شعبه ۹ دیوان عالی کشور ارجاع و در اسفند ماه ۱۴۰۰، پس از رد درخواست ابلاغیه آن را ایمان افشاری وکیل مدافع این نوکیش مسیحی ارسال شده بود.
همچنین، در تاریخ ۲۴ شهریور ماه ۱۳۹۹، درخواست اعاده دادرسی به پرونده این نوکیش مسیحی، پس از ارجاع به شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور به مستشاری، نصرت الله اعتماد و محمد حمیدی پور و به معاونت، توکل حیدری رد شده بود.
در تاریخ ۲۳ مرداد ماه ۱۳۹۹، شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور ارجاع و پس از تشکیل جلسه دادرسی، دیوان عالی با استناد به منطبق نبودن این درخواست با هیچ یک از ۷ بند ماده ۴۷۴ از قانون آئین دادرسی کیفری از قبول درخواست اعاده دادرسی سر باز زد.
ناصر نورد گلتپه، به همراه سه شهروند تبعه کشور جمهوری آذربایجان، در تاریخ ۴ تیر ماه ۱۳۹۵ در یک گردهمایی خصوصی بازداشت شدند.
لازم به ذکر است؛ الدار قربانوف، یوسف فرهادوف و بهرام نسیبوف از اعضای کلیسای کلمهٔ حیات در باکو بودند.
ناصر نورد گل تپه به همراه هر ۳ مسیحی بازداشت شده به مدت ۲ ماه در سلول انفرادی زندان اوین تحت بازجویی قرار گرفتند و سرانجام از بابت اتهام(اجتماع و تبانی در فعالیتهای تبشیری) مورد تفهیم اتهام قرار گرفتند.
جملگی افراد بازداشت شده پس از گذشت ۴ ماه بازداشت و طی مراحل بازجوئی هر یک با تودیع قرار وثیقه ای به مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان به طور موقت از زندان آزاد شدند.
الدار قربانوف، یوسف فرهادوف و بهرام نسیبوف, سه شهروند اهل کشور آذربایجان پس از آزادی به کشور شان و نزد خانواده خود بازگشتند./ به نقل از ماده ۱۸،
اعتراضهای سراسری؛ احضار دستکم ۹ فعال مدنی جهت بازپرسی به دادسرای عمومی و انقلاب ارومیه
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ارومیه مرکز استان آذربایجان غربی، ۹ تن از فعالان مدنی را به جلسه بازپرسی احضار کرد. این افراد به اتهامی همچون لطمه وارد کردن به تمامیت یا استقلال کشور، محاکمه شدند.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ روز دوشنبه ۲۵ مهر ماه ۱۴۰۱، هادی خوشبخت قوشچی، سعید گل محمدی، فریبا عموئی بنابی، ناصر خوشبخت قوشچی، میکائیل قلی پور، صمد رضایی الله لو، هوشنگ نقی زاده، فرشته حسین زاده و میکائیل قلی پور، ۹ تن از فعالان مدنی ساکن استان آذربایجان غربی به شعبه ۱۰ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ارومیه جهت تفهیم اتهام و تنظیم کیفرخواست احضار شدند.
براساس ابلاغیه صادره توسط رئیس دفتر شعبه ۱۰ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ارومیه به ریاست بازپرس علی استیری که با عنوان اتهامی (لطمه وارد کردن به تمامیت یا استقلال کشور) صادر شده، هر یک از این ۹ فعال ملی مدنی بابد جهت ارائه آخرین دفاع پیش از تنظیم کیفرخواست برای ارجاع پرونده به دادگاه در جلسه بازپرسی و تفهیم اتهام حاضر شوند.
لازم به ذکر است، هادی خوشبخت قوشچی، سعید گل محمدی، فریبا عموئی بنابی، ناصر خوشبخت قوشچی، میکائیل قلی پور، صمد رضایی الله لو، هوشنگ نقی زاده، فرشته حسین زاده و میکائیل قلی پور، در جریان برگزاری تجمع اعتراضی که در تاریخ ۲۵ تیر ماه ۱۴۰۱، در واکنش به خشک شدن دریاچه ارومیه برگزار شده بود توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
هوشنگ نقی زاده و میکائیل قلی پور، در تاریخ ۳۰ تیر ماه۱۴۰۱، پس از اتمام مراحل بازجویی و تفهیم اتهام به ترتیب نام با تودیع وثیقه هایی به مبلغ ۷۰۰ و ۵۰۰ میلیون تومان از زندان مرکزی ارومیه آزاد شدند.
از میان این فعال مدنی، میکائیل قلی پور و هوشنگ نقی زاده، پیشتر هم به سبب فعالیتهای مدنی خود سابقه احضار، بازداشت و پرونده سازی از سوی ارگانهای امنیتی را دارند.
بازگشت الناز رکابی و پرسشهایی که همچنان «بیپاسخ» ماندهاند
یورونیوز فارسی
الناز رکابی، ورزشکار ۳۳ ساله رشتۀ سنگنوردی که در روز یکشنبه ۲۴ مهر در جریان فینال مسابقات قهرمانی سنگنوردی آسیا در کره جنوبی بدون حجاب ظاهر شده بود، بامداد چهارشنبه ۲۷ مهر وارد ایران شد.
دارندۀ ۴۰ طلای کشوری و برنده مدال طلای ماده بولدرینگ کاپ آسیا در سال ۲۰۱۷ میلادی، در حالی پا به خاک ایران گذاشت که تصاویر حضور بدون حجاب او، بطور گسترده در رسانههای بینالمللی منتشر شده و برای حکومت ایران که هم اکنون در حال دست و پنجه نرم کردن با اعتراضات آزادیخواهانۀ مردمی در داخل کشور و مخالفان حجاب اجباری است، چالش جدیدی را بوجود آورده است.
خانم رکابی در زمان فرود به فرودگاه امام خمینی تهران، چهرهاش را بطور کامل پوشانده بود. اما با خبرنگاران رسانههای رسمی در فرودگاه گفتوگو کرد. او در حالی در سکوت از ساختمان فرودگاه خارج شد که صدها نفر از طرفدارانش در بیرون از ساختمان او را با صدای بلند تشویق میکردند.
بازگشت الناز رکابی به ایران در حالی است که همچنان نگرانیهای جدی درباره امنیت و سرنوشت او وجود دارد: بنا بر آنچه در شبکههای اجتماعی دیده میشود، پس از حضور بدون حجاب در رقابتهای فینال، او به سرعت از سوی مقامات سفارت ایران در کره جنوبی فراخوانده شده و سپس بیانیهای با محتوای «غذرخواهی» و به این شرح در صفحه ایسنتاگرامش منتشر شده که دلیل حضور بیحجابش در این مسابقات، «زمانبندی نامناسب» و فراخواندن «غیرقابل پیشبینی» او برای صعود دیواره بوده که باعث شده «سهوا» حجابش دچار اشکال شود.
بسیاری این متن را شبیه به «اعترافات اجباری» میدانند، بویژه آنکه این نامۀ عذرخواهی پس از احضار خانم رکابی از سوی مقامات ایرانی حاضر در سئول و یک روز بیخبری کامل از وضعیت او منتشر شده است.
تنها افرادی که موفق به گفتگو با او پس از ورود به فرودگاه شدند نیز، دو خبرنگار متعلق به رسانههای دولتی ایران بودند که دلیل حضور بیحجاب او را پرسیدند و او بار دیگر همان سخنان بیانیه «عذرخواهی» را تکرار کرد.
پیش از این «ایران وایر» اعلام کرده بود که در پی کشف حجاب الناز، برادرش داود رکابی از سوی نهادهای اطلاعاتی ایران احضار شده بود و پس از این احضار، دیگر داود رکابی هیچ تماسی با خانواده اش نداشته است. این گمان مطرح است که حکومت ایران سعی داشته با بازداشت داود رکابی، خواهرش را مجبور به انتشار پیام عذرخواهی و بازگشت به ایران کند.
روز گذشته درنهایت خبرگزاری تسنیم مصاحبهای با داود رکابی منتشر کرد و از زبان او احتمال پناهندگی الناز را رد کرد و نوشت: «خواهرم حجاب داشت و هدبند روی سرش بود و متأسفانه برخیها روی این موضوع موجسواری میکنند.»
طی دو روز گذشته سرنوشت الناز رکابی و خطرات احتمالی که او را در ایران تهدید میکند، موضوع گزارش چندین رسانۀ انگلیسی و فرانسه زبان همچون گاردین، سی ان ان، فوربس، فرانس انفو، لیبراسیون و فرانس ۲۴ بود.
نهادهای مختلفی همچون فدراسیون بینالمللی سنگنوردی و گروههای بینالمللی حقوق بشری از جمله کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل نیز حمایت خود را از او اعلام و تاکید کردند که وقایع مرتبط با او در خاک ایران را همچنان زیرنظر خواهند داشت.
بازداشت نیلوفر فتحی، معلم ریاضی، و حسین رضایی، وکیل دادگستری
ايران امروز
نیلوفر فتحی، معلم ریاضی، و حسین رضایی، وکیل دادگستری، سهشنبه ۲۶ مهر ساعت ۱۹ عصر، در دفتر وکالت حسین رضایی واقع در خیابان شریعتی تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
بازداشت ماندانا صادقی روزنامهنگار منتقد و همسرش در آبادان
ایرانوایر
طبق اطلاع ایرانوایر امروز چهارشنبه ۲۷ مهرماه ۱۴۰۱ شماری از اهالی رسانه و فعالان فضای مجازی و مدنی در آبادان بازداشت شدهاند.
ماندانا صادقی روزنامهنگار منتقد خوزستانی و فعال سیاسی یکی از بازداشت شدگان امروز در آباان است.
علاوه بر این رضا محمدی از مدیران پتروشیمی آبادان همسر این روزنامهنگار صبح امروز با خشونت توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده است.
ماندانا صادقی پیشتر نیز در جریان اعتراضان آبان ۱۳۹۸ و انتقاد به آنچه در جریان ساخت و ساز و سپس فروریختن ساختمان متروپل در آبادان گذشت تحت تعقیب قضایی قرار گرفته و در دادگستری استان خوزستان پرونده دارد.
فوری ببینید
فیلم اعتراف اجباری از دخترانِ آبادان در زندان سپیدارِ اهواز.
هرچند کسی برای این اعترافات اجباری تره هم خورد نمیکند، اما یک اضافهکاری برای فیلمبردار و تدوین گر…جور میکند.
او یکی از روزنامهنگاران آبادان است که در جریان پنج هفته اعتراضات سراسری در ایران نسبت به اطلاعرسانی درباره بازداشت شدگان به ویژه زنان بازداشت شده بسیار فعال بوده است.
در آخرین پست منتشر شده در حساب کاربری اینستاگرام خانم صادقی ویدیویی از اعترافات اجباری دخترانی که در جریان اعتراضات ضدحکومتی شهروندان آبادان بازداشت شدهاند منتشر شده است.
خانم صادقی در توضیح این ویدیو نوشته است: « این فیلم فقط نشاندهندهی شکستِ مسولینِ بیمسولیتِ شهر است که از خودشان کمترین ارادهای ندارند و وقتی این ماجرای اعترافات اجباری را هشدار دادم، نشستند سرجایشان به مک زدن انگشتشان.مترسک هایی که جز خون شویی از سر و صورتِ متروپل و …کار دیگری بلد نیستند.»
بر اساس آخرین آمارها، نیروهای امنیتی تا کنون دستکم ۴۰ روزنامهنگار را بازداشت کردهاند. کمیته حفاظت از روزنامهنگاران (CPJ) نام این ۴۰ روزنامهنگار را منتشر کرده و از مقامهای جمهوری اسلامی خواسته است همه خبرنگارانی را که به دلیل پوشش خبری مرگ ژینا امینی و اعتراضات پس از آن بازداشت شدهاند، فوراً و بدون قید و شرط آزاد کنند.
مسمومیت مشکوک دانش آموزان ایران؛ «بمبک بدبوی» وزارت اطلاعات
IRANWIRE پنج ماه پس از شروع مسمومیتهای مشکوک دانشآموزان خصوصا دختران در ایران، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی طی بیانیهای در مورد مسمومیتها...
-
دادگاه تجدیدنظر استان یزد چهار شهروند بهائی ساکن یزد را به مجموعا ۳۲ ماه حبس تعزیری محکوم کرد... خبرگزاری هرانا – دادگاه تجدیدنظر استان ی...
-
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی از بازداشت بیش از ۲۱ تن خبر داد... خبرگزاری هرانا – وزارت اطلاعات از بازداشت ۲۱ تن در تهران خبر داده و اقدام بر...
-
تداوم بازداشت و بلاتکلیفی سپیده رشنو در بازداشتگاه اطلاعات سپاه خبرگزاری هرانا ـ سپیده رشنو، دانشجوی ساکن تهران و اهل خرم آباد، هم اکنون در...