خسته ام! از این همه وحشیگری که توی ایران وجود داره، توی دنیا وجود داره تنها به جرم زن بودن و جنس ضعیف و بی دفاع دیده شدن...
شاید واسه همینه که انقدر علاقه دارم بعد از اینکه کارهای زندگیم سر و سامون پیدا کرد اول یه کلاس ورزش رزمی برم تا از خودم دفاع کنم. چون حتی اینجا توی فرانسه، کشور جهان اولی هم توی خیابون بهم حمله شده و هیچ دوربنی یا پلیسی نبود که بتونم گزارش بدم...
دیروز باز هم یه دختر ۱۷ساله قربانی افکار مریض شوهر و برادرش شد و سرش مثل زمان اعراب بدوی ۱۴۰۰سال پیش از تنش جدا شده و توی شهر سرش رو چرخوندن تا مثلا غیرتشون رو نشون بدن! چرا اون دختر کشته شده؟ معلوم نیست ولی احتمالا چون حجابش کامل نبوده یا اصرار کرده حداقل بتونه دیپلمش رو بگیره! که خب همچین چیزهایی توی ایران برای دخترهای بیچاره یعنی نافرمانی از جنس نر که برتره و جنس نر حق داره دختر بیچاره رو بکشه...
نهایت مجازاتی که در انتطارشونه ۵سال زندان شاید باشه در صورتی که همچین روانی هایی باید حکم حبس ابد بگیرن تا از جامعه دور باشن...
کاش خدا صدای این همه زن که مورد ظلم و خشونت خانگی قرار میگیرن بشنوه و رژیم عوض شه تا با قوانین جدید، زن ها تحت حمایت قانونی قرار بگیرن...
امروز خیلی ناراحت و عصبی ام...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر