اسبی چوبین
اسب تراوا ماجرای اسبی چوبین است که با استفاده از آن، قلعهی شکستناپذیری که با محاصره و جنگ سقوط نمیکرد، به تسخیر دشمن در آمد. داستان از این قرار است که سربازان دشمن، قلعهای را مدتها در محاصره قرار داده بودند، پس از مدتها جنگیدن ناامید شده و برای تسخیر آن نیرنگی را طراحی کردند. آنها اسبی چوبین ساختند و آنرا در بیرون قلعه گذاشتند و خود عقب نشینی نموده و وانمود کردند که از ادامهی حمله منصرف شده و به احترام مقاومت مدافعین قلعه، اسبی چوبین را به آنها هدیه کردهاند. مدافعین قلعه مفتون زیبایی و عظمت اسب چوبین شدند و آنرا به داخل قلعه برده و مشغول جشن و سرور و پایکوبی گردیدند. اما نیمه شب که آنها مست و سرخوش در خواب بودند، سربازانی که از قبل در دل اسب چوبین پنهان شده بودند از درون آن بیرون آمده و دروازهی قلعه را گشودند و دشمن که در این فاصله با استفاده از تاریکی شب خود را به قلعه رسانیده بود، وارد شده و با غافلگیر کردن مدافعین و قتل عام آنها، قلعه را به تسخیر خود درآوردند.
ذهن انسان پیچیدگیهای بسیار زیادی دارد و از فیلترهای محافظ بسیار قوی برخوردار میباشد. فیلتر عقلی راه ورود هر گونه اطلاعاتی را که با منطق و باورهای ما مغایرت داشته باشد، میبندد. ذهن قادر است اطلاعاتی را که به آن میرسد، مورد پردازش دقیقی قرار بدهد حتی اگر وارونه باشد. در ستاد مرکزی ذهن، محدودیتی برای فهم زبانهای مختلف نیست و هر مطلبی به هر زبانی برای این ستاد قابل فهم بوده و به کار گرفته میشود. این سطح از ذهن جزیی از ناخودآگاهی بوده، که ما به آن واقف نیستیم ولی اثرات آن بر روی عملکردهای انسان ظاهر میشود.
با استفاده از همین اصل، شبکه منفی، کلیه اطلاعات غلط خود را به ستاد مرکزی ذهن انسان میرساند و رفتار او را تحت تاثیر قرار داده و تمایلات او را به سمت دلخواه هدایت میکند. شعر و موسیقی نیز میتوانند به عنوان اسبهای چوبین مورد سوء استفادهی شبکه منفی قرار گرفته و در حد بسیار گستردهای در این رابطه به کار گرفته شود. زیرا در حالت عادی ذهن انسان اجازهی عبور به بسیاری از اطلاعات را نمیدهد. برای مثال اگر ما بشنویم که “به شیطان گوش بده!”، شدیداً مقاومت منفی نشان خواهیم داد و از آن اجتناب میکنیم. اما اگر همین دستور در معکوس شعر آهنگی قرار داشته باشد، از آنجا که ما با کمال میل آن ترانه را گوش میدهیم، اطلاعات نابجای پشت آن مانند اسب تراوا وارد قلعهی وجودی ما شده و در فرصت مناسب اثر خود را به جای خواهد گذاشت. جالب اینجاست که معکوس شعری که شنیده میشود هیچ ارتباطی به خود شعر ندارد که اگر شعر را معکوس بنویسیم به آن دسترسی پیدا کنیم. نکتهی دیگر این که انجام این کار به کمک تکنیک امکانپذیر نیست و این کار در حد یک اعجاز میباشد.