بررسی علل اقدام به خودکشی متأهلان و زنان در گفتگو با امیرمحمود حریرچی، جامعهشناس...
آمار خودکشی و اقدام به خودکشی در ایران تغییر چندانی نکرده؛ هرچند آمار منتشرشده از سوی منابع جمهوری اسلامی قابلاعتماد نیست، اما به گفتهی عوامل و رسانههای حکومت مؤلفههای اثرگذار بر خودکشی تغییرات چشمگیری داشته؛ مثلاً اقدام به خودکشی در زنان و جوانان افزایش یافته یا بیش از پنجاهدرصد اقدام به خودکشیها در ارتباط با مشکلات زناشویی و حول محور ازدواج رخ میدهد. افزایش این پدیده در میان متأهلان ازدواج را به بحرانی اجتماعی تبدیل و بخش بزرگی از جامعهی کنونی ایران را درگیر کرده. دربارهی این موضوع با امیرمحمود حریرچی، جامعهشناسِ مددکاری اجتماعی به گفتگو نشستیم.
چندی پیش خبرگزاری ایلنا در نشست «بررسی خودکشی در ایران» آماری منتشر کرد، مبنی بر اینکه حدود شصت تا هفتاددرصد اقدام به خودکشیها در کشور حول محور ازدواج و مشکلات آن رخ میدهد. چرا خانوادهها و جامعه همچنان در رابطه با مسئلهی ازدواج سنتی برخورد میکنند و افراد را تا جایی که دست به خودکشی میزنند، تحت فشار قرار میدهند؟
ما با دو موضوع مواجهیم؛ یکی اقدام به خودکشی است و یکی مرگومیر ناشی از آن. ایران خیلی از آمار جهانی فاصله ندارد. در ایران در ازای هر صدوبیستهزار نفر حدوداً صدوبیست نفر اقدام به خودکشی میکنند که شش تا هفت مورد منجر به مرگ میشود؛ این داده با آمار جهانی فاصلهی چندانی ندارد. بیش از نیمی از اقدام به خودکشیها در ایران توسط افراد متأهل رخ میدهد. از طرفی خودکشی در ایران زنانه است و گرایش جوانان هم نسبت به آن بالاست. این مسائل خودکشی را در کشور ما مهم میکند. سن خودکشی در ایران پایین آمده، بیشتر زنها اقدام به خودکشی میکنند و متأهلها بیشتر دست به این کار میزنند. آمار اقدام به خودکشی زنان چهاربرابر بیشتر از مردان است؛ در صورتی که خودکشی منجر به مرگ بیشتر توسط مردان رخ میدهد. مردان دو برابر بیشتر فوت میشوند؛ یعنی مردان در خودکشی جدیترند.
رویکرد جامعهی ما نسبت به ازدواج حتی در طبقات و لایههای برخوردار، سنتی و مذهبی است. افراد در جامعهی ما فرصت شناخت ندارند؛ یعنی ازدواج فاقد شناخت طرفین از یکدیگر است. همچنین موضوع کودک-همسری در لایههای فرودست که اغلب حاشیهنشینند، اتفاق میافتد. این طبقات کودکان و دخترانشان را به علت فشار اقتصادی میفروشند. این مسئله با آن ازدواج زودهنگاهی که در گذشته وجود داشت، تفاوت دارد؛ زیرا این طبقات نابرخوردار از سر ناچاری چنین کاری میکنند. حدود نیمقرن پیش شرایط دیگری بر جامعه حاکم بود و خانواده در ازدواجهای زودهنگام تا حدود زیادی از دختر و فرزندان خود حمایت میکرد. امروز بسیاری از خانوادهها تنش دارند و پدر و مادر در خانه دچار مشکلند و نمیتوانند به شکل قبل از فرزندانشان حمایت کنند. در بهترین شرایط میتوانند امکانات مادی مهیا کنند، اما چون خودشان از نظر روحی و ذهنی درگیرند، حامی فرزندانشان نیستند. ساختار خانوادهی امروز تحت تأثیر شرایط اقتصادی و فرهنگی دچار تنش است و نمیخواهد رویکردش را نسبت به ازدواج عوض کند. وقتی آمار طلاق بالاست و هنوز جامعه نمیداند باید با این موضوع چه کار کند، آنوقت متأهلانی که دچار طلاق عاطفی میشوند یا شرایط طلاق حقوقی را ندارند، دست به خودکشی میزنند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر